
صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
میدان نقش جهان همچنین معروف با نام تاریخی میدان شاه و پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران با نام رسمی میدان امام، میدان مرکزی شهر اصفهان است که در قلب مجموعه تاریخی نقش جهان قرار دارد.
بناهای تاریخی موجود در چهار طرف میدان نقش جهان شامل عالیقاپو، مسجد شاه (مسجد امام)، مسجد شیخ لطفالله و سردر قیصریه که ورودی اصلی بازارچه اصفهان است. علاوه بر این بناها دویست حجره دو طبقه پیرامون میدان واقع شدهاست که عموماً جایگاه عرضهٔ صنایع دستی اصفهان میباشند.
میدان نقش جهان در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۱۳ به شماره ۱۰۲ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد و در اردیبهشت ۱۳۵۸ به شماره ۱۱۵ جزء نخستین آثار ایرانی بود که بهعنوان میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت جهانی رسید.
میدان امام
این میدان پس از ساخت میدان شاه نام گرفت. این میدان در زمان ثبت با همین نام در فهرست میراث جهانی ثبت شد و در حال حاضر در این فهرست با نام میدان امام ثبت شدهاست.[۱][۲]
تا پیش از دوره صفویه، باغی به نام نقش جهان وجود داشتهاست.
در زمان شاه عباس دوم به دلیل شلوغ شدن بیش از حد بازار اطراف و فروشندگان تصمیم بر آن شد که علاوه بر میدان عتیق (یا میدان کهنه) و میدان شاه، میدان دیگری ساخته شود. این میدان که محلش بسیار نزدیک به میدان شاه و پشت مسجد شیخ لطفالله بود، میدان نو نام گرفت. از آنجا که عمارت قدیمی در باغ نقش جهان همزمان با ساخت این میدان، تخریب و مصالح آن در آنجا استفاده شد، میدان نو را میدان نقش جهان نیز مینامیدند.[۳]
در گذر زمان هر دو میدان کهنه و نو تخریب و ناپدید شدند ولی میدان شاه پابرجا ماند. در سالهای اخیر میدان کهنه بازسازی شدهاست اما میدان نو که زیبایی و جذابیت آن دو میدان را نداشت، به دست فراموشی سپرده شد و تنها نام مستعار آن، نقش جهان، تبدیل به نام دیگر میدان شاه یا میدان امام خمینی شد.
بسیاری از سیاحان و جهانگردانی که در زمانهای گذشته به توصیف شهر اصفهان پرداختهاند از شکوه و عظمت میدان نقش جهان سخن بسیار گفتهاند و از بازدیدهای سفیران و نمایندگان خارجی و اتباع کشورهای دیگر در این میدان خاطراتی را شرح دادهاند و بسیاری از مذاکرات تاریخی بین دولتمردان ایرانی و فرستادگان خارجی در میدان نقش جهان انجام میشد.[۴]
میدان نقش جهان، میدانی مستطیل شکل درازای ۵۶۰ متر و پهنای ۱۶۰ متر (طول ۴۴۰ قدم و عرض ۱۶۰ قدم[۵]) در مرکز شهر اصفهان است.[۶]
پیرامون میدان دویست حجره دو طبقه قرار دارد. افزون بر آن چهار بنای عالیقاپو، مسجد شاه، مسجد شیخ لطفالله و سردر قیصریه نیز در میانه چهار ضلع این مستطیل ساخته شدهاند.[۷]
پیش از آنکه شهر اصفهان به پایتختی ایران صفوی برگزیده شود در محل این میدان باغی گسترده و وسیع وجود داشتهاست به نام «نقش جهان». این باغ همچنین محل استقرار ساختمانهای دولتی و کاخ فرمانروایان تیموری و آققویونلوها بود. در آن زمان بخش میْدانی باغ، «در کوشک» نام داشت. این بخش در ضلع غربی میدان نقش جهان امروزی و در محل ساخت کاخ عالی قاپو قرار داشتهاست.[۸][۹]
در دوران سلجوقیان، دست کم بخشی از باغ نقش جهان به نام به میدان «کوشک» بودهاست. دستگیری برکیارق از سوی برادرش محمود در این میدان رخ دادهاست.[۱۰] همچنین میدان کوشک، جایگاه اعدام محکومان به اعدام و برگزاری برخی از آیینهای رسمی همچون جشن نوروز بودهاست.[۱۱][۱۲]
از ابتدای سلطنت شاه عباس اول، سطح میدان در اندازه بسیار بزرگتر از میدان کوشک سابق تسطیح شده و بارها آیین چراغانی و آتشبازی در آن برپا شدهاست.[۱۱][۱۲] منابع گوناگون، بنای به شکل فعلی را در دوره سلطنت شاه عباس اول و به سال ۱۰۱۱ قمری دانستهاند.[۱۳][۱۴] استاد محمدرضا و استاد علیاکبر اصفهانی، نام دو تن از معمارانی است که میدان را طرحریزی نموده و آن را به شکل فعلی بنا نهادهاند. نام این دو معمار بر سردر بناهای پیرامونی میدان به چشم میخورد.[۹]
در طرح این میدان، از میدان سابق عتیق در اصفهان الگو برداری شد. بر روی هم رفته این نوع طراحی میدان، که از آن با نام میدان ایرانی نام برده میشود و پیوندی از بازار، مرکز حکومتی و محل مذهبی (مسجد) است، پیش از میدان نقش جهان نیز در اصفهان در میدان کهنه یا همان عتیق که الگوی اصلی میدان نقش جهان و قدیمیترین نمونه این نوع از میدان است، در یزد در میدان امیرچخماق، در قزوین در میدان شاه و در تبریز در میدان صاحب آباد دارای سابقه بودهاست.[۱۵][۱۶]
با محاسبهٔ حروف ابجد مصراع دوم این شعر تاریخ اتمام ساخت (۱۰۴۶ قمری معادل ۱۰۱۵ شمسی و ۱۶۳۶ میلادی) به دست میآید. در طول دوران ساخت میدان و پس از آن در سراسر دوران صفویه، میدان زنده و فعال بوده، لیکن در دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین، به تدریج از رسیدگی به میدان خودداری شدهاست. در ایام سلطنت شاه سلطان حسین، جویهای آب به تدریج راکد شده و آخرین درختان باقیمانده از درختانی که شاه عباس به دست خود کاشته بود، خشکیدهاند.[۱۷]
در دوره قاجار، این میدان نیز مانند سایر بناهای تاریخی اصفهان مورد بیتوجهی قرار گرفت. بخشهایی از میدان در طول دوران آشفتگی ایران از حمله اشرف افغان تا استقرار حکومت قاجاریه، تخریب شد. بخشهایی نیز از جمله عمارت نقارهخانه در دوره قاجار از میان رفت.[۱۸] از زمان حکومت رضا شاه تا امروز، کار مرمت و بازسازی این ابنیه بهطور مداوم ادامه دارد.[۱۹]
میدان نقشجهان در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۱۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شدهاست. همچنین این میدان در اردیبهشت ۱۳۵۸ و جزء نخستین آثار ایرانی میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت جهانی رسیدهاست.[۲۰] طرح موضوع منظر فرهنگی در اجلاس یونسکو برای آثار ثبت شده در فهرست میراث جهانی، و پس از آن ساخت برج جهاننما به ارتفاع ۵۰ متر (در ۱۴ طبقه) در فاصله ۷۰۰ متری میدان نقش جهان (و در منظر تاریخی و فرهنگی میدان) در سال ۱۳۷۵ موجب شد تا موضوع قرارگرفتن میدان در فهرست «میراث درخطر» یونسکو برای اولین بار در سال ۱۳۸۰ طرح گردد.[۲۱][۲۲] سهامدار اصلی این برج شهرداری اصفهان بود[۲۳] و شورای شهر اصفهان در حمایت از شهرداری، دخالت یونسکو را محکوم میکرد.[۲۴]
با اصرار شهرداری بر ادامه کار، یونسکو در سال ۲۰۰۲ بازرسانی را برای بازدید از محل به اصفهان فرستاد. بازرسان یونسکو اعلام کردند «میدان نقش جهان را نمیتوان منفرد و مجزا از اطراف آن دید.» این کارشناسان افزودند «خط آسمانی و منظر تاریخی و فرهنگی میدان نقش جهان مخدوش شده و دولت ایران موظف است نسبت به تعدیل برج جهاننما اقدام کند.» بر همین اساس سازمان یونسکو تا فوریه ۲۰۰۴ به ایران مهلت داد تا نسبت به تعدیل ۴ طبقه از برج اقدام نماید.[۲۱]
درگیری میان شورای شهر و شهرداری اصفهان از یک طرف و سازمان میراث فرهنگی و استانداری اصفهان به دادگاه انقلاب نیز کشیده شد[۲۵] و حتی سید محمد خاتمی رئیسجمهور وقت نیز مجبور به دخالت گردید.[۲۶] سرانجام با پرداخت بخشی از خسارات شهرداری توسط سازمان میراث فرهنگی،[۲۷] برج جهاننما در تاریخ ۸ بهمن سال ۱۳۸۴ تعدیل گردید و دوطبقه بالایی آن تخریب شد تا به منظر فرهنگی میدان آسیبی وارد نشود.[۲۱]
سراسرنمایی از میدان نقش جهان
در پیرامون میدان، مشهورترین و عظیمترین بناهای تاریخی اصفهان مانند مسجد جامع عباسی یا مسجد شاه (در ضلع جنوبی)، مسجد شیخ لطفالله (در ضلع شرقی)، عمارت عالیقاپو (در ضلع غربی) و سردر قیصریه (در ضلع شمالی) ساخته شدهاست. اطراف میدان را چهار بازار بزرگ احاطه کردهاند. عایدات چهار بازار اطراف میدان، در سال ۱۰۱۷ قمری وقف چهارده معصوم شدهاست.[۲۸] ولی قلی شاملو در کتاب قصص الخاقانی مینویسد که شاه عباس در سال ۱۰۱۴ بازار دور میدان نقش جهان اصفهان، کاروانسرای بزرگ آنجا، بنای قصیریه، و حمام شاهی را وقف سادات مدینه و به خصوص برای هزینه ازدواج دختران و پسران سید این شهر کردهاست.[۲۹] همزیستی ابنیه تجاری با ساختمانهای حکومتی و مذهبی و همچنین وجود قدیمیترین دروازه بازی چوگان جهان در میانه میدان از جاذبههای معماری میدان است.[۳۰][۳۱]
این مسجد، مهمترین مسجدی است که از دوره صفویان در ایران برجای ماندهاست.[۳۲] کار ساخت این مسجد در سال ۱۰۲۰ هجری قمری آغاز شده و تزئینات نهایی آن در زمان شاه سلیمان به سال ۱۰۴۷ ه.ق (معادل ۱۶۱۲ میلادی الی ۱۶۳۰ م.[۳۳]) پایان رسیدهاست. معمار این مسجد استاد علی اکبر اصفهانی و کتیبه سر در آن به خط علیرضا عباسی است. علاوه بر آن کتیبههای دیگری به خط عبدالباقی تبریزی و محمدرضا امامی در جای جای مسجد وجود دارد.[۳۴] ارتفاع گنبد این مسجد ۵۲ متر، ارتفاع منارههای اصلی ۴۸ متر و ارتفاع منارههای ورودی ۴۲ متر است.[۳۴][۳۵] از ویژگیهای این مسجد کاشیکاری بسیار زیبا و هنرمندانه، رابطه معماری و بصری مسجد و منارههای چهارگانه آن با میدان، نابرابری محور میدان با قبله و تصحیح آن در دهلیزهای ورودی و بازتاب صدا در زیر گنبد مسجد است.[۳۴][۳۶] این مسجد در گذشته به نامهای مسجد مهدی، مسجد جامع، مسجد سلطانی، مسجد شاهی، جامع کبیر عباسی و مسجد شاه معروف بوده و امروزه مسجد امام نامیده میشود.[۳۴][۳۷][۳۸]
سردر قیصریه بنایی است در ورودی اصلی بازار بزرگ اصفهان. این بنا در گذشتهٔ نهچندان دور دارای سه طبقه[۳۹] و اکنون دارای دو طبقه است. طبقهٔ سوم آن که تخریب شده، نقارهخانه را تشکیل میدادهاست که در آن با صدای موسیقی، اوقات روز را اعلام میکردهاند. این سردر به بازار بزرگ اصفهان باز میشود و در گذشته راه اصلی بازار اصفهان بودهاست.[۴۰][۴۱]
سردر قیصریه شامل چهار درِ فرعی، یک دروازهٔ اصلی و یک حوض بوده که حوض آن حدود دههٔ ۱۳۴۰ شمسی به باغچه تبدیل شد، ولی اکنون احیا شدهاست.[۳۹][۴۲] علت نامگذاری این بنا، شباهت آن به یکی از بناهای شهر قیصریه بودهاست. بر بالای سردر، نقاشیهایی به قلم رضا عباسی به چشم میخورَد. ناقوس دیر هرمز و همچنین ساعت موجود در قلعه پرتغالیهای جزیره هرمز (به قطر حدود ۸۰ سانتیمتر)، پس از فتح آن جزیره به اصفهان آورده شد و در بالای این سردر نصب شد.[۴۰][۴۳]
کاخ عالیقاپو در ضلع غربی میدان در ۶ طبقه و به زیربنای حدود ۱۸۰۰ مترمربع، احداث شدهاست. ارتفاع نهایی این کاخ از سطح میدان ۳۴ متر بوده و در هر طبقه تزئینات هنری خاص خود را دارد. از خصوصیات بارز این بنا وجود خاصیت واکنش صوت و صدا در محل ورودی، تالار پذیرایی بسیار زیبا، تالار اصلی موسیقی و ۵۳ اتاق به منظور استفاده جهت اتاق نشیمن، اتاق جلسه، دولتخانه و محل استقرار سفرا و میهمانان است. همچنین در پشت ساختمان عالی قاپو نیز پلکان مارپیجی وحود دارد که در گذشته برای اذان گفتن از آن بالا میرفتند. سازه بنا برپایه دیوارهای باربر و تیرها و ستونهای چوبی استوار است. اکنون بسیاری از معماران در حال مرمت سقف رنگی ان هستند.[۴۴][۴۵]
برخی کارشناسان نظیر آندره گدار و لطفالله هنرفر براساس نظر اسکندربیک منشی (که در کتاب عالمآرای عباسی منعکس شده) اعتقاد دارند که این بنا شالودهای تیموری دارد و در مقابل کارشناسانی مانند اوژنیو گالدیری طرفدار نظریه جدیدالاحداث بودن کل بنا هستند. شاهعباس به منظور قداست بخشیدن به کاخ عالیقاپو، دری از درهای رواق مرقد علی را که با دری نو جایگزین شده بود، برای مدخل ورودی استفاده نمود.[۴۶] در زمان سلطنت شاه عباس، در این باغ محلی وجود داشته که بستخانه نامیده میشده و مقروضین و محکومین و مجرمین، تا زمانی که میتوانستند با هزینه شخصی در آن مکان بمانند از مجازات مصون بودند.[۴۷]
مسجد شیخ لطفالله یکی از بناهای پیرامونی میدان است که به عنوان مسجد اختصاصی شاه عباس بکار میرفته[۴۸] این مسجد به دستور شاه عباس ساخته شدهاست و تامارا سون (به انگلیسی: Tamara sonn) آن را به عنوان یکی از زیباترین بناهای مذهبی دنیا عنوان میکند.[۴۹] این بنا در سمت مشرق میدان قرار دارد. این مسجد در دوره قاجار به شدت تخریب شد و در زمان رضا شاه بازسازی گردید.[۵۰] کاشیکاری فعلی پوشش بیرونی آن مربوط به سال ۱۳۱۵ شمسی است. گنبد این بنا ۳۲ متر ارتفاع داشته و ساخت آن ۱۷ سال به طول انجامیدهاست.[۵۱] تفاوت این بنا با سایر مساجد دوره صفوی این است که مسجد شیخ لطفالله دارای صحن نیست و مناره نیز ندارد.[۵۲] سردر مسجد به قلم ثلث علیرضا عباسی خوشنویس معروف صفوی مزین است.[۵۳]
غیر از ابنیهای که اکنون موجودند، یادبودهای دیگری نیز در میدان نقش جهان وجود داشته که به تدریج کاربرد خود را از دست داده و از میان رفتهاند. سرستونهای مرمرین که احتمالاً از تخت جمشید فارس به اصفهان آمده بودند (امروزه یکی به چهلستون منتقل شده و دیگری در موزه ایران باستان تهران قرار دارد)، ۱۱۰ عراده توپ اسپانیایی (غنیمت فتح جزیره هرمز به وسیله امام قلی خان)، میله قپق به ارتفاع چهل متر در مرکز میدان (که امروزه به کلی از میان رفتهاست) و نیز بنایی که ساعتی اروپایی در آن نصب شده بوده از آنجملهاند.[۷] همچنین در مجاورت مسجد شیخ لطفالله، مدرسهای به نام مدرسه خواجهملک (بعدها مدرسه شیخ لطفالله) وجود داشته که در زمان قاجاریه از میان رفتهاست.[۵۴]
این میدان در سدهٔ یازدهم هجری قمری (سدهٔ هفدهم میلادی) یکی از بزرگترین میدانهای جهان بودهاست. شوالیه ژان شاردن فرانسوی میدان نقش جهان را زیباترین میدان دنیا دانستهاست. در دوره شاه عباس بزرگ و جانشینان او، این میدان در روزهایی که جشنهای سلطنتی برپا بود، محل بازی چوگان، رژهٔ ارتش، چراغانی، و نمایشهای گوناگون بوده و در سایر روزها محل گردش و خرید مردم بودهاست.
دو دروازه سنگی چوگان از آن دوره هنوز در میدان باقی است که از انجام ورزش چوگان در آن دوره حکایت میکند و قدیمیترین دروازه چوگان دنیاست. طرح این میدان تا جایی در نحوه اجرای بازی چوگان تأثیر داشتهاست که زمینهای ورزشی هارلینگام و سایر زمینهای چوگان معروف، کم و بیش از روی این میدان ساخته شدهاند. این میدان همچنین محل برگزاری جمعه بازارهای عظیم بودهاست. یکی از اولین مراسم رسمی که در این میدان برگزار شدهاست، بازگشت پیروزمندانه امام قلی خان از فتح جزیره هرمز به پایتخت (اصفهان) بودهاست. شاردن نقل میکند که در مواقع جشن، تا پنجاه هزار چراغ در میدان روشن میشدهاست. شرح مفصل این میدان را جهانگردان نامدار اروپایی مانند شوالیه شاردن، ژان باتیست تاورنیه، پیترو دلاواله، سانسون، انگلبرت کمپفر و دیگران که از روزگار صفوی به بعد از اصفهان دیدن کردهاند، بهدست دادهاند و همه آنان زیبایی میدان را ستودهاند.[۷][۳۱][۵۵][۵۶]
پس از پیروزی انقلاب ۵۷، این میدان محل برگزاری نماز جمعه[۵۷] و اجتماعات سیاسی نیز میباشد.[۵۸] چمنهای این میدان همچنین تبدیل به فضایی برای نشستن خانوادهها در جوار اجاق گاز پیکنیکی شده که منظره خوشایندی برای گردشگران نیست.[۵۹] تصویر بخشی از این میدان، بر پشت اسکناسهای بیستهزار ریالی درج شدهاست.[۶۰]
حجرههای دور تا دور میدان از گذشتههای دور به فروش صنایع دستی اشتغال دارند.[۶۱] اگرچه در سالهای اخیر ورود صنایع دستی چینی و پاکستانی موجب کاهش رونق فروش صنایع دستی اصیل ایرانی شده بود، ولی با موانع قانونی به تدریج فروش صنایع دستی خارجی در این حجرهها محدودتر شدهاست.[۵۹][۶۲] در حال حاضر خطر تغییر کاربری این فروشگاهها از صنایع دستی به اسباب بازی و خوراکی، هویت میدان را تهدید مینماید.[۶۳] به همین لحاظ مقررشده تا در سال ۱۳۸۹، پرونده ثبت ملی و جهانی صنایع دستی میدان نقش جهان تشکیل گردد.[۶۴] گاه خود میدان نقشجهان نیز دستمایه هنر هنرمندان قرار گرفتهاست.[۶۵]
صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
مسجد شاه که با نامهای مسجد سلطانی، مسجد جامع عباسی و مسجد امام نیز شهرت دارد، مهمترین مسجد تاریخی اصفهان و یکی از مساجد میدان نقش جهان است که در طی دوران صفوی ساخته شد و از بناهای مهم معماری اسلامی ایران بهشمار میرود.[۱] این بنا شاهکاری جاویدان از معماری، کاشیکاری و نجاری در قرن یازدهم هجری است. مسجد شاه در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۰۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. این بنا همراه با میدان نقش جهان، به عنوان یکی از میراث جهانی یونسکو ثبت شدهاست.[۲]
این مسجد که در ضلع جنوبی میدان نقش جهان قرار دارد در سال ۱۰۲۰ هجری به فرمان شاه عباس یکم، در بیست و چهارمین سال سلطنت وی شروع شده و تزئینات و الحاقات آن در دوره جانشینان او به اتمام رسید. شاه عباس مسجد را برای شادی روح جدش، شاه طهماسب بنا نمود.[۳]
معمار مهندس آن استاد علیاکبر اصفهانی و ناظر ساختمان محبعلی بیک الله بودهاند؛ و خوشنویسانی چون علیرضا عباسی، عبدالباقی تبریزی، محمد رضا امامی، محمد صالح امامی در آن کتیبه نگاری کردهاند.[۴] مشهور است هنگام ساخت این بنا معادن مرمری اطراف اصفهان کشف شد که از ان در ساخت این بنا استفاده کردند
از مهمترین بناهای عصر صفویّه است که پیش تر به نامهای مسجد شاه، مسجد سلطانی جدید و جامع عبّاسی شهرت داشت. این بنا نمایانگر اوج یک هزار سال مسجد سازی در ایران است. سنّتهای شکلدهی، آرمانها، شعایر و مفاهیم دینی، نقشه که از انواع قدیمی تر و سادهتر به آرامی کمال یافته، عناصر بزرگ ساختمانی و تزیینات همه در مسجد شاه با عظمت و شکوهی، که آن را در شمار بزرگترین بناهای جهان قرار داده، تحقّق و یگانگی یافتهاست.[۶]
میدان امام
بنای کنونی در ضلع جنوبی میدان نقش جهان واقع گردیده و از نظر ویژگیهای معماری، تزیینات غنیّ و آثار نفیس دیگر از برجستهترین آثار معماری ایران است. بنای آن در سوّمین مرحله از اجرای طرح میدان نقش جهان به فرمان شاه عبّاس بزرگ (سال ۹۹۶–۱۰۳۸ق/ ۱۵۸۸–۱۶۲۹م) آغاز گردیده و در دورة شاهصفی (سال ۱۰۳۸–۱۰۵۲ق/ ۱۶۲۹–۱۶۴۲م) به پایان رسیدهاست.[۷] سنّتهای شکلدهی، آرمانها، شعایر و مفاهیم دینی، نقشه که از انواع قدیمی تر و سادهتر به آرامی کمال یافته، عناصر بزرگ ساختمانی و تزیینات همه در مسجد شاه با عظمت و شکوهی، که آن را در شمار عظیمترین بناهای جهان قرار داده، تحقّق و یافتهاست.
تمام مسجد دارای تناسبی شاهانه بوده و بر شالودهای وسیع بنا گردیدهاست. قوس نیم گنبد سردر خارجی در میدان ۲۷ متر بلندی دارد و بلندی منارهها در حدود ۴۲ متر است. منارههای بالای شبستان از آن هم بلندتر است، در حالی که گنبد روی آن بلندتر از همه قرار واقع گردیدهاست. جلوخان، که خود تقریباً ساختمانی است، حالتی دعوتکننده دارد که جمعیّت بیرو ن را به پناه، امنیّت و تجدید قوا در مسجد فرا میخواند.[۸]
نمای حیاط به دالانها، طاقچهها، تودههای مقرنسهای روشن و نوارهای درازی از کتیبههای سفید درخشان آراستهاست و سراسر آن از کاشیهای هفت رنگ الوان پوشیده شده که مایههای آبی بر بالای پوشش زیرین مرمر با مایههای طلایی مستولی است.
دو قابی که در دو طرف مدخل واقع شده طرح سجاده را دارد که نمازگزار بر آن نماز میخواند. در فاصلهای بیشتر حجم جالب توجه این نما، که گاه بر اثر رنگ آبی درخشانش حالتی تقریباً اثیری پیدا میکند، کاملاً بر میدان مسلط است و در تضاد با کاخ برازنده شاهی، برتری خیرهکننده دین را بر قدرت دنیوی و اهمیت اساسی دین را در زندگی شهر نشان میدهد.
جلوخان رو به شمال است، همچنانکه ضرورت میدان بوده، ولی از آنجا که محراب میباید رو به قبله باشد (یعنی شمال شرقی به جنوب غربی) برای جلوگیری از قناس شدن سلیقه و دقت زیادی لازم بود. این مشکل با موفقیت حل شده. شخص از جلوخان وارد دهلیزی عالی میشود که از ویژگیهای بناهای تاریخی ایران از زمانها قدیم بودهاست. این دهلیز مدور است و از این رو هیچ جهتی ندارد و میتواند مانند پاشنهای باشد که محور بنا بر روی آن بچرخد. دهلیز رو به طاق بلند ایوان شمالی باز میشود و از عمق تاریک آن انسان ناگهان حیاط روشن از آفتاب را میبیند. در آن سوی حیاط سر در وسیع شبستان قرار دارد، دروازهای به جهان دیگری از شکوه و قدرت متمرکز.
اگر شکوه رنگ و عظمت صحنه سر در و گنبد قبلاً خیرهکننده بود، تکرار خیرهکننده بود، تکرار خوش آهنگ عناصر ساختمانی، طاقنماهای متقارن، ایوانهای متعادل، آرامش حوض بزرگ وضو و اثر یکدستکننده رنگی فراگیر که بر همه جا گسترده، گنبد حالتی برازنده و گیرا و اندکی پیازی شکل، بر ساقه بلندی قرار گرفته، ساده و دارای طرحی بسیار روشن و گویاست، بیآنکه هیچگونه پشتبند یا حمال داشته باشد.
نقشه پی و ساختمان بنا هر دو نشان دهنده اعتقاد به سادگی در اسلام است و مفهومی بنیادی را نمایان و بیان میکند، که همانا برادری و برابری مؤمنان را که همگی از دسترسی بیواسطه به رحمت خداوندی برخوردار شدهاند. حرکت و ارتباط در همه جا تسهیل شده و در هیج جا مانعی وجود ندارد. کف مسجد هیچ پله، نرده یا صفهای ندارد. هیچ در بستهای دیده نمیشود، هیچ دالان تونل مانند، جایگاه همسرایان، غلام گردشی، هیچ ساختار جداگانهای مانند مذبح، هیچ فضای اختصاصی، هیچ جایگاه ممتاز وجود ندارد، درست همانطور که هیچ مراسم اختصاصی، هیچ شی مقدس و هیچ سلسله مقامات دینی موجود نیست.
دیوارها در میان نقش گل و بوتههای باغ مانندشان گم میشوند، یا به باغهای واقعی و طبیعی باز میشوند. به خاطر تمرکز بار روی ستونها هشت گوش چشماندازهای وسیعی پدید میآید و فضای خالی به حداکثر میرسد.
طاقهای بلند و وسیع و تقاطعهای عالی و خوش آهنگ انحناهای تند فضاهایی را نشان میدهد که آزادانه تا محراب، همچون موجهایی در یکدیگر فرومیروند. نمازگزاران، وقتی که به نماز جماعت ایستادهاند یا به تنهایی در فضای ارتباطی پدید آمده شرکت جستهاند، یکدیگر را میبینند. آگاهی متقابل و عبادت مشترک هسته اصلی اسلام است و در اینجا ساختمان در خدمت دین درآمدهاست.
کتیبه سر در مسجد به خط ثلث علیرضای عباسی و مورخ به سال ۱۰۲۵ حاکی از آن است که شاه عباس این مسجد را از مال خالص خود بنا کرده و ثواب آن را به روح جد اعظم خود شاه طهماسب اهدا نمودهاست. در ذیل این کتیبه به خط ثلث محمد رضا امامی، کتیبه دیگری نصب شده که به موجب آن مقام معماری و مهندسی معمار مسجد شاه، استاد علی اکبر اصفهانی و ناظر ساختمان محب علی بیکالله تجلیل شدهاست.
مسجد شاه یکی از شاهکارهای معماری و کاشیکاری و حجاری ایران در قرن یازدهم هجری است و آخرین سال تاریخی که در مسجد دیده میشود سال ۱۰۷۷ هجری یعنی آخرین سال سلطنت شاه عباس دوم و ۱۰۷۸ هجری یعنی اولین سال سلطنت شاه سلیمان است و معلوم میدارد که اتمام تزیینات مسجد در دوره جانشینان شاه عباس کبیر یعنی شاه صفی و شاه عباس دوم و شاه سلیمان صورت گرفتهاست.
محاسبه جهت قبله برای این بنا توسط شیخ بهائی انجام شدهاست. این قبله یابی که با استفاده از ابزارهای آن زمان صورت پذیرفته تنها هفت درجه با جهت واقعی قبله اختلاف دارد.[۹]
ارتفاع گنبد عظیم مسجد شاه ۵۲ متر و قطر ان ۲۳/۵متر و ارتفاع منارههای داخل آن ۴۸ متر و ارتفاع منارههای سردر آن در میدان نقش جهان ۴۰ متر است. از نکات جالب در مسجد انعکاس صوت در مرکز گنبد بزرگ جنوبی است. قطعات بزرگ سنگهای مرمر یکپارچه و سنگابهای نفیس، از دیگر دیدنیهای جالب این مسجد است.
این مسجد عظیم دارای دو شبستان قرینه در اضلاع شرقی و غربی صحن است. یکی از این شبستانها (شبستان شرقی) بزرگتر اما ساده و بیتزیین است و دیگری (شبستان غربی) کوچکتر است اما تزییناتی با کاشیهای خشت هفت رنگ دارد و محراب آن نیز از زیباترین محرابهای مساجد اصفهان است.
در دو زاویه جنوب غربی و جنوب شرقی دو مدرسه بهطور قرینه قرار دارد که مدرسه زاویه جنوب شرقی را که حجرههایی نیز برای سکونت طلاب دارد، مدرسه ناصری و مدرسه زاویه جنوب غربی را سلیمانیه مینامند.
ارتفاع ایوان بزرگ جنوبی مسجد ۳۳ متر است و دو مناره در طرفین آن قرار گرفتهاند که ارتفاع هر یک از آنها ۴۸ متر است. این دو مناره با کاشی تزیین شدهاند و نامهای محمد و علی بهطور تکراری به خط بنایی بر بدنه آنها نقش بستهاست. گنبد بزرگ مسجد تزئینات جالبی از کاشیکاری دارد و نیز داری کتیبهای به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی است.[۱۰]
سبک معماری این بنا به شیوه اصفهانی است.[۱۱]
تزیینات عمده این مسجد از کاشیهای خشت هفت رنگ است. در مدرسه جنوب غربی مسجد، قطعه سنگ سادهای بر روی زمین به شکل شاخص در محلّ معیّنی تعبیه شدهاست که ظهر حقیقی اصفهان را در چهار فصل سال نشان میدهد و شکل ظاهری آن مانند یه مثلث میباشد و محاسبه آن را شیخ بهائی دانشمند، فقیه و ریاضیدان معروف عهد شاه عبّاس انجام دادهاست.
کتیبههای این مسجد شاهکار خوشنویسان معروف عهد صفویّه مانند علی رضا عباسی و عبدالباقی تبریزی و محمد رضا امامی است. کتیبه سردر باشکوه مسجد به خطّ علیرضا عباسی خوش نویس نامدار عصر صفویّه است که تاریخ آن سال ۱۰۲۵ ذکر شدهاست.
اسپرهای طرفین در ورودی ۸ لوحه با نوشتههایی مشکی بر زمینه فیروزهای دارند که در هر یک از این اسپرها، ۴ لوحه کار گذاشته شده. در جلو خان سردر مسجد نیز کتیبههایی با عبارات و اشعاری وجود دارد.
تخت سنگ بزرگی نیز در ضلع غربی جلوخان هست که از نوشتههای آن تنها بسم الله الرحمن الرحیم به جا ماندهاست. کتیبه نمای خارجی سردر، خط ثلث سفید بر زمینه کاشی خشت وجود دارد. اشعاری به خط نستعلیق در اصلی مسجد را که پوشش نقره و طلا دارد زینت بخشیدهاست؛ در این اشعار سال اتمام و نصب در ۱۰۳۸ تا ۱۰۵۲ ذکر شدهاست؛ اشعار یادشده ۱۶ بیت است که هشت بیت آن بر یک لنگه و هشت بیت دیگر بر لنگه دیگر آن بهطور برجسته نقش بستهاست. این در، در ضلع جنوبی واقع است.[۱۰]
مجموعاً هفت سنگاب در مسجد شاه وجود دارد.[۱۲]
۱- سنگاب در ورودی: این سنگاب بر روی پایهای هشتضلعی در برابر درِ ورودی مسجد قراردارد، و از سنگ یشم ساختهشدهاست. کتیبهای بر روی این سنگاب وجود ندارد، و بر سطح خارجی آن، با فاصلهای از لبه، نقشهای برجسته گل و بته کندهکاری شدهاست. از اواخر دهه ۱۳۷۰ حفاظی چوبی برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی دور سنگاب نصب شدهبود که در سال ۱۳۸۹ با حفاظی شیشهای تعویض شد. با وجود حفاظ امکان لمس سنگاب وجود ندارد.
۲- سنگاب چهلستون غربی: این سنگاب هم از سنگ یشم ساختهشده و بر پایهای هشت ضلعی در میان دو مربع سنگی پاشویهدار قرارگرفتهاست. علاوه بر نقشهای گل و بته در سطح خارجی سنگاب، در اطراف لبه آن اشعاری به خط نستعلیق به صورت برجسته کندهکاری شدهاست، و در بین بیتهای شعر اصلی، جملات شعرگونه دیگری در وصف علی نگاشته شدهاند. متن اشعار به این قرار است:
بر اساس این شعر، سنگاب در زمان شاه سلیمان و در تاریخ ۱۰۹۵ (قمری) برابر با ۱۰۶۳ (خورشیدی) ساختهشدهاست. با استفاده از حساب ابجد، جمله «زمزمی از کعبه ثانی زده جوش» هم همین تاریخ را بدست میدهد.
۶- در دالان مشرف به حیاط در گوشه جنوب غربی مسجد سنگابی وجوددارد که این جملات بر روی آن حک شدهاند: «وقف حضرت امام حسین کرد این حوض را هرکه طمع کند به لعنت خدا گرفتار شود. سنه ۱۹۰۱». به نظر میرسد که سنگتراش تاریخ را اشتباه حکاکی کردهباشد و تاریخ درست احتمالاً سال ۱۰۹۱ (قمری) است که برابر سال ۱۰۵۹ (خورشیدی) و مصادف با حکومت شاه سلیمان خواهدبود.
۷- در انتهای شرقی مدخل اصلی مسجد سنگاب دیگری قرار دارد که شبیه به سنگاب دالان جنوب غربی است، و دارای چند نقش ساده و ناقص بر بدنه و برجستگی جای کاسه آب است. این سنگاب بر روی پایه گردی قراردارد.
۱. به دست گرفتن کنترل این مسجد توسط مجاهدان شهری اصفهان به رهبری آقانجفی و حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی و کانون درگیریهای مسلحانه با سربازان حاکم قجری اصفهان[۱۳] که در نهایت با ورود مجاهدین بختیاری به سرپرستی ضرغام السلطنه منجر به سقوط حکومت استبداد و فتح اصفهان گردید. (در سال ۱۳۲۵ قمری و در اواخر دوران استبداد صغیر)[۱۴]
۲. تحصن مردم اصفهان علیه ظل السلطان حاکم قاجاری اصفهان در پی قتل مونس السلطنه (مادر صارم الدوله) به دست صارم الدوله. صارم الدوله فرزند ظل السلطان بود که مادرش را که به خانه حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی پناه آورده بود با شلیک گلوله در آن خانه کشت. این واقعه خشم مردم اصفهان را برانگیخت. (۱۳۲۵ قمری)[۱۵]
مسجد جامع عباسی در میانه نگاره واقع در میدان نقش جهان
درون گنبد اصلی
منبر مسجد جامع عباسی
نقاشی از «مسجد جامع عباسی» در سده هفدهم میلادی اثر ژان شاردن
نمای داخلی مسجد جامع عباسی
مقرنس سردر ورودی مسجد جامع عباسی
میدان امام
گنبد و منارهٔ مسجدجامع عباسی
مقرنس سردر ورودی به مسجد شاه
نگارگری دیوارهای مسجد
صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
کاخ عالیقاپو (نام اصلی آلا قاپی) ساختمانی است که در واقع در ورودی دولتخانه صفوی بوده و در ابتدا شکلی ساده داشته، به مرور زمان و در طول سلطنت شاه عباس طبقاتی به آن افزوده شدند و در زمان شاه عباس دوم ایوان ستوندار به آن افزوده شد. این بنا در ضلع غربی میدان نقش جهان و روبروی مسجد شیخ لطفالله واقع شدهاست. ارتفاع آن ۴۸ متر است و ۶ طبقه دارد که با راهپلههای مارپیچ میتوان به آنها رسید. آنچه باعث گردیدهاست عالی قاپو در زمره آثار باشکوه و بسیار نفیس عصر صفوی قرار گیرد، مینیاتورهایی است که کار هنرمند معروف عصر صفوی رضا عباسی است و همچنین گچبریهای آخرین طبقه کاخ عالی قاپو که تالار آن «اتاق موسیقی» یا «اتاق صوت» نیز نامیده میشود. شاه عباس از ایوان عالی قاپو چوگانها و نمایش ها را در میدان نقش جهان تماشا میکرده همچنین در عالی قاپو به امور مملکت میپرداخته و قانونهای لازم را صادر میکرده از دیگر کاربرد این کاخ میتوان به پذیرایی از مهمانان ویژه شاه اشاره کرد
آلاقاپو در زمان حکومت ترکزبانان ساخته شده حکومتی که حتی نام سربازان یا قشون نیز ترکی است مانند قره قویونلوها (صاحبان گوسفندان سیاه) و آق قویونلوها (صاحبان گوسفندان سفید) و قزلباشها (قزل یعنی قرمز و باش در ترکی به معنای سر میباشد). مؤسس سلسله صفوی نیز اردبیلی بودهاست. قاپو یا قاپی در زبان ترکی به معنی در، و آلا به معنی رنگارنگ میباشد. اسناد معتبری که در صحت نام آلا قاپو میتوان به آن رجوع نمود کتاب خلسه اعتماد السلطنه صفحه ۲۲۹ و همچنین سفرنامه خراسان ناصر الدین شاه صفحه ۹۸ و سفرنامه سوم فرنگ ناصر الدین شاه صفحه ۴۸ که با قطعیت نام آلا قاپو در آن ذکر شدهاست.
نمونه های دیگر استفاده شده از کلمه آلا میتوان به ماهی قزل آلا اشاره کرد (قزل در ترکی به معنی قرمز و آلا یعنی رنگارنگ) میباشد . نمونه دیگر کوه های آلا داغ در زنجان و در اهر موجود می باشد به معنی کوه های رنگارنگ . شهر آلا چاتی در ترکیه و نمونه های زیاد دیگر .
ساخت این بنا پس از انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان توسط شاه عباس اول، بین سالهای ۹۷۳ تا ۹۷۷ خورشیدی، بعنوان مقر و دولتخانه حکومتی سلاطین صفوی آغاز شد.
این کاخ طی ۵ مرحله ساخته شد و در زمان جانشینان شاه عباس اول به خصوص شاه عباس دوم و شاه سلیمان بین ۷۰ تا ۱۰۰ سال ادامه و تکمیل یافت. حتی به دلیل وجود کتیبهای به خط نستعلیق در زمان شاه سلطان حسین آخرین پادشاه صفوی، تزئینات طبقه سوم اضافه یا مرمت شدهاست.
میدان امام
در مرحلهٔ اول ساخت، بنا تنها به عنوان ورودی سایر بناها و مجموعه کاخهای سلطنتی میباشد. در مرحلهٔ دوم لزوم گسترش بنا و اضافه نمودن طبقات فوقانی به دلیل گسترش پایتخت و افزایش جمعیت شهری و با اهمیت جلوه دادن مقر حکومتی احساس گردید. بدین منظور طبقات سوم و چهارم و نیم طبقه پنجم اضافه گردیدند. در مرحلهٔ سوم ساختمان برجی شکل کاخ با اضافه نمودن آخرین طبقه (معروف به سالن موسیقی) تکمیل شد. درمرحله چهارم یک ایوان به سمت میدان نقش جهان جهت افزایش طول کاخ اضافه شد و در مرحلهٔ پنجم به ایوان با فضا ایجاد شده در مرحله قبل ۱۸ ستون اضافه شد بعلاوه ایجاد پلههای شاهی و ساخت و تکمیل سیستم آبرسانی بنا جهت انتقال آب به طبقات به خصوص حوض مسی ایوان.
کتیبه یا سند مستندی مبنی بر عنوان نام معمار بنا در دست نیست ولی به احتمال زیاد معمار بنا یکی از استادان و معماران معروفی چون استاد علی اکبر اصفهانی یا استاد محمدرضا ابن استاد حسین بنای اصفهانی دو معمار مشهور مسجد جامع عباسی و مسجد شیخ لطفالله بودهاست.
کمپفر دربارهٔ آستانه کاخ عالیقاپو چنین گفتهاست:[۱] .mw-parser-output .templatequote{overflow:hidden;margin:1em 0;padding:0 40px}.mw-parser-output .templatequote .templatequotecite{line-height:1.5em;text-align:right;padding-right:1.6em;margin-top:0}
کاخ عالیقاپو دارای آستانهای است از جنس مرمر که در تکریم و اجلال پادشاه سهم عمدهای دارد و عابرینی که میخواهند بدون شرفیابی به خدمت شاه برسند در آنجا به زمین میافتند و آستانه را میبوسند بنابرین همه سعی میکنند کفششان به آستانه نخورد وگرنه نگهبان آنان کتک جانانهای میزند.
بنای عالی قاپو با ارتفاعی حدود ۴۸ متر تا کف بازار بلندترین کاخ چند طبقه تا چند دهه اخیر در شهر اصفهان بودهاست. به دلیل اضافات و الحاقات معماری در هر سو نمایی متفاوت دارد به طوری که از جلو بنا از میدان نقش جهان ۲ طبقه از پشت ساختمان ۵ طبقه، از طرفین بنا ۳ طبقه و با احتساب طبقه همکف بعنوان اولین طبقه، در کل ۶ طبقه میباشد.
تزئینات خارجی بوسیله آجر که در لچکها (قسمتهای هلالی در بالای هر ورودی) بوسیله کاشی هفت رنگ و تزئینات و خطوط اسلیمی میباشد و تزئینات داخلی بوسیله نقوش زیبای گل و بته و شکارگاه و حیوانت و پرندگان بر روی گچ (لایه چینی و کشته بری) یا مینیاتورهای تصویری ایرانی (به سبک نقاشیهای رضا عباسی) و خارجی (بوسیله نقاشان اروپایی که در زمان شاه سلیمان در دربار صفوی حضور داشتند به سبک نقاشی اروپایی به سبک توسط نقاشان معروفی مانند آنژل ولوکار) میباشد.
این کاخ در حال حاضر دارای سه دستگاه پله، شامل دو دستگاه پله مارپیچ بهصورت قرینه در قسمت غربی ساختمان و یک دستگاه پله بهصورت پلکانی (بهصورت چند پله و اتاقهای بین راه به شکل زیگزاگی) معروف به پلههای شاهی که به منظور تشریفات ساخته شدهاست.
سقف ایوان ستوندار
تصویر زنی ایرانی
راه پله
سقف یکی از تالارها
صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
مسجد شیخ لطفالله (ساخته شده در ۱۶۰۲ – ۱۶۱۹ میلادی) یکی از مسجدهای تاریخی و شناخته شده شهر اصفهان، در ضلع شرقی میدان نقش جهان است که در دوران صفوی ساخته شده است. این مسجد شاهکاری از معماری و کاشیکاری قرن یازدهم هجری است که توسط استاد محمدرضا اصفهانی از معماران نامدار آن دوره ساخته شدهاست. مسجد شیخ لطفالله به فرمان شاه عباس اول در مدت هجده سال بنا شده و در ضلع شرقی میدان نقش جهان و مقابل عمارت عالیقاپو و در همسایگی مسجد شاه واقع شده است. این مکان مذهبی برای تجلیل شیخ لطفالله میسی بنا گردیده و سالانه گردشگران زیادی را جذب خود میکند.
به توصیه آرتور پوپ، در میانه سالهای دهه ۱۹۲۰، رضاشاه دستور بازسازی و مرمت کلی مسجد شیخ لطفالله را داد.[۱]
طرح مسجد شیخ لطفالله در زمانی که نقشه چهار باغ و باغ هزارجریب به مرحله اجراء درآمد ریخته شد و در دورانی که معماری صفویه به شکوفایی رسیده بود مورد بهرهبرداری قرار گرفت. ساخت این مسجد در نیمه اول قرن یازده هجری، در سال ۱۰۱۱ هجری قمری (۱۶۰۲ میلادی) و به فرمان شاه عباس اول آغاز شد و در سال ۱۰۲۸ هجری قمری (۱۶۱۹ میلادی) به پایان رسید. ساخت این مسجد هجده سال به طول انجامید.
میدان امام
گفته مي شود معمار این مسجد استاد محمدرضا اصفهانی، پسر استاد حسین بنا اصفهانی بودهاست. این مسجد بر خرابههای مسجدی که قبلاً در آن محل بوده ساخته شد.
مسجد شیخ لطفالله به نام یکی از علمای بزرگ عصر صفوی به نام شیخ لطفالله جبلعاملی، نامیده شده است. شیخ لطفالله یکی از علمای بزرگ دوره صفوی بود. وی از اهالی جبل عامل لبنان بود که مانند شیخ بهایی و برخی علمای دیگر توسط شاه عباس از لبنان به ایران مهاجرت نموده و ابتدا در مشهد و قزوین و پس از آن در اصفهان ساکن شد. از آنجا که حکومت صفوی، حکومتی مذهبی بود و به اسلام و به خصوص مذهب تشیع بسیار بها میداد، علمای آن را نیز تکریم میکرد. از سوی دیگر شیخ لطفالله پدر زن شاه عباس بود. از این رو در محل زندگی شیخ، مسجد و مدرسهای به نام او ساخته شد که در این محل به تدریس دروس فقهی و جلسات دینی اشتغال داشت. شیخ بنا به استفتای خود که برگزاری نماز جمعه در غیاب امام دوازدهم شیعیان، مجاز میشمرد، به اقامه نماز جمعه در این مسجد میپرداخت و مقلدانش نیز به او اقتدا مینمودند.[۲]
تزئینات کاشیکاری مسجد شیخ لطفالله در داخل از ازارهها به بالا همه از کاشیهای معرق پوشیده شده است. این مسجد یکی از زیباترین آثار تاریخی اصفهان در ضلع شرقی میدان نقش جهان و مقابل عمارت عالیقاپو واقع شده است. شماری از کاشیکاریهای معرق درون و بیرون گنبد و کتیبههای خط ثلث آن به خط علیرضای تبریزی عباسی است.
این مسجد به علت اینکه نه مناره دارد و نه دارای شبستان ورودی (حیاط) است و همچنین ورودی آن پله میخورد، مشابه سایر مساجد نیست. عدم وجود شبستان و صحن ورودی، این مسجد را به مقتضیات تقارنی میدان نقش جهان (قرار گرفتن مسجد رو به روی عمارت عالیقاپو) که در نهایت منجر به این مسئله شده است که نتوان صحنی یا حیاطی رو به قبله که برای نمازگزاری استفاده شود، برای آن طراحی کرد.
سبک معماری این بنا به شیوه اصفهانی است.[۳]
جلو خان مسجد با عقبنشینی از بدنه شرقی میدان آغاز میشود. بعد از عبور از چهار پله به محوطه سردر میرسیم. قسمت پایینی دیوارهای این محوطه با سنگ مرمر زرد پوشیده شدهاست، سکوهای بزرگ کناری هم از همین نوع سنگ هستند. در ورودی مسجد به صورت دو لنگهاست که از چوب چنار یکپارچه ساخته شدهاند و پس از گذشت چهارصد سال هنوز پابرجا هستند. در جلوی مسجد حوض ۸ ضلعی زیبایی قرار داشته که در سالهای ۱۳۱۶ تا ۱۳۱۸ خ برداشته شدهاست. در این زمان پوشش کف گنبدخانه از جنس گچ بوده و پنجرههای چوبی منصوب در آن روشنایی زیرزمین را تأمین میکردهاست. مسجد شیخ لطفالله فاقد حیاط است[۲]
سر در معرق آن تا پایان سال ۱۰۱۱ قمری هجری ساخته و پرداخته شده و اتمام ساختمان و تزئینات آن در سال ۱۰۲۸ هجری قمری بودهاست.
کتیبه سر در آن به خط ثلث علیرضا عباسی و مورخ به سال ۱۰۱۲ هجری است، معمار و بنای مسجد استادمحمدرضا اصفهانی بودهاست که نام او در داخل محراب زیبای مسجد در دو لوحه کوچک به این شرح ذکرشده عمل فقیر حقیر محتاج برحمت خدا محمدرضا بن استاد حسین بنا اصفهانی ۱۰۲۸ خطوط و کتیبههای داخل مسجد کار علیرضا عباسی خطاط بسیار مشهور زمان شاه عباس و باقر بنا خوشنویس گمنام آن دوره است که نمونه خط ثلث او با خط علیرضا عباسی برابری میکند.
داخل و خارج گنبد بیمانند این بنا که از زیباترین گنبدهای جهان به شمار میرود، از کاشیهای معرّق نفیس پوشیده شده است. باستانشناسان خارجی عظمت معماری این مسجد را ستودهاند. استفاده از نور طبیعی و رنگهای زیبا همه و همه از جمله ویژگیهای چشمگیر این بناست.
یکی از ویژگیهای این مسجد چرخش ۴۵ درجهای است که با محور شمال-جنوب دارد که در اصطلاح، «پاشنه» نامیده میشود. علت وجودی این چرخش این است که چون در ورودی مسجد به سمت مشرق میدان است اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت میساختند کار جهت یابی از لحاظ قبله مختل میشد. در اینجا با ایجاد یک راهرو که از ابتدای مدخل مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست میچرخد بر این مشکل فائق آمدهاند؛ یعنی اگر چه ساختمان مسجد در مشرق است و از نمای خارجی آن چنین بر میآید که دیوار جبهه آن در جهت شمال به جنوب است لکن در همین محراب دیوار بنا شده که به سوی قبله است. وقتی به عظمت این فکر پی میبریم که در بیرون مسجد اثری از کجی و زاویه به چشم نمیخورد، اما به مجرد ورود ناچاریم قبول کنیم که صحن نسبت به نمای خارجی پیچشی دارد در صورتی که گنبد کوتاه این مسجد به علت مدور بودن، جهت یا زاویه مخالفی نشان نمیدهد.[۲]
یکی از شاهکارهای بینظیر معماری را در محراب این مسجد میتوان مشاهده کرد. در این محراب کاشی کاریهای معرّق و مقرنسهای بسیار ظریفی به چشم میخورد و همچنین دو لوح داخل محراب وجود دارد که عبارت «عمل فقیر حقیر محتاج بر رحمت خدا محمدرضا ابن استاد حسین بنای اصفهان» روی آن حک شدهاست. کتیبههای دیگری نیز به خط علیرضا عباسی در اطراف محراب دیده میشود که روی آنها روایتی از پیامبر اکرم و امام ششم نقل شدهاست. علاوه بر این روایات، اشعاری نیز روی کتیبهها نوشته شده که بنا به اظهار کارشناسان سراینده آنها «شیخ بهایی» دانشمند و شاعر دوره صفوی است. خطّاط این کتیبهها نیز باقر بنّا است. محراب به خاطر رنگ تمیز و صافش، همچنین ترکیبات و خطوط هماهنگش بسیار گیراست. محراب از یک طاق دندانهدار تشکیل شده که بر فراز آن نقوش ظریف اسلیمی نقش بسته است.[۴]
این طاق کنگرهدار از داخل دارای مقرنسهای صدفی شکل است که در انتهای آن به نقوش گیاهی زیبایی آراسته شده است.[۵]
نامگذاری این مسجد به مناسبت نام امام جماعت آن یعنی شیخ لطفالله بن عبدالکریم بن ابراهیم که در زمان سلطنت شاه عباس به علل مذهبی از میس یکی از قرای جبل عامل لبنان به ایران کوچ کرده و ابتدا در مشهد اقامت گزید و در آنجا پس از استقاضه از محضر علما از جمله ملّا عبدالله شوشتری، از جانب شاه عبّاس بزرگ به خدمت آستانه رضوی درآمد و تا تاریخ فتنه ازبکان و دست یافتن ایشان بر مشهد در آن شهر مقیم بود، سپس از شرّ ایشان به قزوین پناه برد و در آنجا به کار تدریس مشغول شد؛ شاه عبّاس او را از قزوین به اصفهان آورد و در سال ۱۰۱۱ هجری قمری آیت مسجدی را، که هنوز هم به نام او شهرت دارد، برای محل تدریس و اقامت و امامت وی پی نهاد و انجام این کار تا ۱۰۲۸ هجری قمری طول کشید و در حین اتمام همین ساختمان بود که شاه عبّاس در قسمت جنوبی میدان نقش جهان، که اکنون به نام میدان امام شهره است، طرح انشاء جامع اعظم پادشاهی یعنی مسجد شیخ لطفالله را ریخت. بعد از آن که مسجد شیخ لطفالله برای نمازگزاری او مهیا گردید.[۵]
این مسجد در ادامه دوران صفویه به نام ملا فتحالله و بعد از آن به نام مسجد صدر (صدر یا صدرالعلماء به مجتهد اعلم یا مرجع تقلید گفته میشده) نام گرفت، ولی امروزه به همان نام اولین شناخته میشود.[۶]
کتیبه سردر مسجد و دو کتیبه بزرگ کمربندی داخل گنبد، که در قسمت پایین گنبد به خطّ ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی معرّق جلب توجه میکند، به خط زیبای علیرضا عباسی است که از مشهورترین ثلث نویسان زمان پادشاهی شاه عباس اول به حساب میآمد. در انتهای کتیبه کمربندی اول، که شرح آداب ورود به مسجد از قول پیامبر اسلام است، نام علی رضا چنین آمدهاست:
«کتبها علی رضا العبّاسی فی ۱۰۲۵»
در انتهای کتیبه کمربندی دوم نیز، که مشتمل بر تمام آیات سوره جمعه و سوره نصر است، عبارت ذیل نوشته شدهاست: «کتبها علی رضا العبّاسی غفر الله ذنوبه».[۷]
لوییس ای کان، معمار برجسته جهانی در بازدیدی که از اصفهان داشت در رابطه با شیخ لطفالله این چنین عنوان کردهاست: .mw-parser-output .templatequote{overflow:hidden;margin:1em 0;padding:0 40px}.mw-parser-output .templatequote .templatequotecite{line-height:1.5em;text-align:right;padding-right:1.6em;margin-top:0}
من فقط در عالم خیال و با جوهری از طلا و نقره میتوانم چنین اثری را تصور کنم.
پروفسور پوپ در کتاب بررسی هنر ایران نوشتهاست:
به سختی میتوان این اثر را محصول دست بشر دانست؛ و نیز در جایی دیگر بیان کرده: کوچکترین نقطه ضعفی در این بنا دیده نمیشود، اندازهها بسیار مناسب، نقشه طرح بسیار قوی و زیبا و به طور خلاصه توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش باشکوه که نماینده ذوق سرشار زیباشناسی بوده و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد.
همچنین به دلیل عظمت معماری و تاریخی این بنای مذهبی ایران، تمبر مشترکی با نقش این بنا و اثری تاریخی از چین منتشر شدهاست.[۲]
طاووسی در مرکز داخلی گنبد طراحی شده است که پرهای آن به وسیلهٔ نور وارد شده از طاق بالای در ورودی مسجد تکمیل میشود.[نیازمند منبع]
نگارهای از محراب مسجد شیخ لطفالله
گنبد از درون
کاشیکاری مسجد شیخ لطفالله
مسجد شیخ لطفالله و میدان نقش جهان
نمایی خارجی از گنبد مسجد شیخ لطفالله
نوروز ۱۳۸۲ خورشیدی
نقاشی از «مسجد شیخ لطفالله» اثر ژان شاردن
طرح رسّامیشده (Vector) داخل گنبد مسجد شیخ لطفالله
مسجد شیخ لطفالله، میدان نقش جهان اصفهان
تصویر ثبت شده از مسجد شیخ لطفالله در هنگام غروب خورشید
صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
سردر قیصریه بنایی تاریخی مربوط به دوره صفویه است که در ورودی اصلی بازار اصفهان در میدان نقش جهان جای گرفتهاست. این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۰۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
سردر قیصریه در گذشته نهچندان دور دارای سه طبقه[۱] و اکنون دارای دو طبقهاست. طبقه سوم آن که تخریب شده، نقارهخانه را تشکیل میدادهاست که در آن با صدای موسیقی، اوقات روز را اعلام میکردهاند. این سر در به بازار بزرگ اصفهان باز میشود و در گذشته راه اصلی بازار اصفهان بودهاست.[۲][۳]
سردر قیصریه شامل چهار درب فرعی، یک دروازه اصلی و یک حوض بوده که حوض آن حدود دهه ۱۳۴۰ شمسی به باغچه تبدیل شد ولی اکنون احیا شدهاست.[۴] بر بالای سردر، نقاشیهایی به قلم رضا عباسی به چشم میخورد. ناقوس دیر هرمز و همچنین ساعت موجود در قلعه پرتغالیهای جزیره هرمز، (به قطر حدود ۸۰ سانتیمتر) پس از فتح آن جزیره به اصفهان آورده شد و در بالای این سردر نصب شد.[۳][۵][۶]
این بنا ورودی بازار قدیمی اصفهان در شمال میدان نقش جهان است که در دوران صفویان ساخته شدهاست. علاوه بر بازار قیصریه و بازارهای منشعب از آن بازارهای دیگری هم در اصفهان وجود داشتهاند که معروفترین آنها «بازار شاهی» یا «بازارچه بلند» است که در سال ۱۱۱۸ هجری برابر با ۱۷۰۶ میلادی به همراه «مدرسه و سرای فتحیه» در زمان شاه سلطان حسین آخرین حکمران صفویه ساخته شد.
بنای سردر قیصریه در دو طبقه مرتفع ساخته شده که طبقه بالا به امور دفتری و بازرگانی اختصاص داشت و در طبقه پایین مغازههای اصناف گوناگون در کنار هم مستقر شده بودند. از این بازار بزرگ و مجلل بازارهای دیگری منشعب میشدند که برخی از آنها هنوز هم فعال بوده و به مشاغل مختلف اختصاص دارند.
میدان امام
بخشی از بازار به شکل سراهای گنبددار، یا با نقشه چلیپایی که به کالاهای گرانقیمت اختصاص داشت قیصریه نامیده میشد.[۷]
همچنین گفته شدهاست علت نامگذاری این بنا، شباهت آن به یکی از بناهای شهر قیصریه بودهاست.[۸]
در زمان ناصرالدینشاه
صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
در این صفحه فهرستی از وقایع مهم سال ۱۹۷۹ میلادی ارائه میشود.
سال بعد:۱۹۸۰– سال قبل: ۱۹۷۸
فوریه
میدان امام
مارس
آوریل
مه
ژوئن
ژوئیه
اوت
سپتامبر
اکتبر
نوامبر
دسامبر
صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
ایران با نام رسمی جمهوری اسلامی ایران، کشوری در آسیای غربی است. این کشور با ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع پهناوری، دومین کشور بزرگ خاورمیانه است. ایران از شمال غرب با ارمنستان و آذربایجان، از شمال با دریای خزر، از شمال شرق با ترکمنستان، از شرق با افغانستان و پاکستان، از جنوب با خلیج فارس و دریای عمان و در غرب با عراق و ترکیه هممرز است. این کشور خاورمیانهای، جایگاه استراتژیکی در منطقهٔ خلیج فارس دارد و تنگهٔ هرمز در جنوب آن، مسیری حیاتی برای انتقال نفت خام است. جمعیت کل استانهای ایران از ۸۳٫۵ میلیون تن میگذرد و تهران، پایتخت و پرجمعیتترین شهر این کشور است. ایران، جامعهای با قومیت و فرهنگهای گوناگون دارد و گروه قومی و فرهنگی غالب این کشور، برآمده از فارسیزبانان آن است. در کنار آنان، قومیتهای دیگری، همانند اقوام پرجمعیت آذری و کُرد وجود دارند. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اسلام شیعه را دین رسمی ایران اعلام کردهاست و اکثریت مردم این کشور، پیروان همین مذهب هستند. زبان رسمی این کشور نیز فارسی است.
سرزمین ایران، میزبان تمدنهای کهنی چون ایلام و جیرفت بودهاست. نخستینبار در سدهٔ هفتم پیش از میلاد، در دوران پادشاهی ماد بود که بخشهای قابل توجهی از فلات ایران یکپارچه شد. در سدهٔ ششم پ. م، شاهنشاهی هخامنشی توسط کوروش بزرگ بنیان نهاده شد تا ایران یکی از بزرگترین امپراتوریهای تاریخ را تشکیل دهد. در سدهٔ چهارم پ. م، اسکندر مقدونی این امپراتوری را پایان داد و ایران به بخشی از ممالک هلنیستی تبدیل شد. پدیداری شاهنشاهی اشکانی در سدهٔ سوم پ. م، بار دیگر این کشور را تحت فرمان یک شاهنشاهی ایرانی قرار داد. در سدهٔ سوم م، شاهنشاهی ساسانی، یک امپراتوری گستردهٔ دیگر، در ایران به قدرت رسید و برای چهار سده بر سرزمینی پهناور حکومت کرد و مزدیسنا به دین غالب آن، تبدیل شد. ایران در این دوران نیز درگیر جنگهای مستمر و فرساینده با روم بود که به تضعیف کشور انجامید. در میانههای سدهٔ هفتم م، مسلمانان، امپراتوری ساسانی را سرنگون کردند و اسلام را به جای دینهای ایرانی رواج دادند. از دوران خلافت اسلامی تا سدهٔ سیزدهم، فعالیتهای ادبی، علمی و هنری ایرانی بار دیگر به شکوفایی رسید و ایرانیان مشارکتی اثرگذار در شکلگیری دوران طلایی اسلام داشتند. از سدهٔ نهم م، میاندورهٔ ایرانی آغاز شد و نخستین حکومتهای ایرانیتبار پس از اسلام، پدیدار شدند. در سدهٔ دهم م، اقوام ترک به این کشور آمدند و حکومتهایی را تشکیل دادند که بر بخش بزرگی از ایران، حکومت میکردند. از سدهٔ ۱۳ م، حملهٔ مغول به ایران روی داد که به تشکیل ایلخانان انجامید و پس از آن، امپراتوری تیموری پدیدار شد.
با پدیداری صفویان، رونق اقتصادی و پایداری مرزها نمود بیشتری یافت و ایران پس از حدود ۹ سده، تحت یک حکومت مستقل بومی، متحد شد و مذهب آن به شیعه تغییر یافت. پس از سرنگونی صفویان، دودمانهای افشاریان و زندیان به ترتیب بر ایران، فرمان راندند. در دوران قاجاریان، جنگهایی با روسیه انجام شد که سرزمینهای قابل توجهی را از این کشور جدا کرد. در دههٔ ۱۲۸۰، جنبش مشروطهٔ ایران قدرت گرفت و قانون اساسی مشروطه را بر این کشور، حاکم کرد. در سال ۱۳۰۴، شاهنشاهی پهلوی توسط رضاشاه بنیان نهاده شد؛ این دوران با اصلاحات گسترده و ایجاد زیرساخت نوین برای ایران، همراه شد. در دوران محمدرضا پهلوی نیز اصلاحات ادامه یافت و ایران، رشد اقتصادی سریعی را تجربه کرد؛ در این دوران، صنعت نفت ایران، ملی شد. سپس نارضایتیها افزایش یافت تا با انقلاب ۱۳۵۷ به رهبری روحالله خمینی، این کشور، تحت نظام جمهوری اسلامی اداره شود. از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ نیز این کشور درگیر جنگی گسترده با عراق بود.
میدان امام
ایران کنونی، یک جمهوری اسلامی با بخش قانونگذار است و این نظام ترکیبی، تحت نظر رهبر آن، سید علی خامنهای قرار دارد. ایران از اعضای مؤسس سازمان ملل متحد، سازمان همکاری اقتصادی، سازمان همکاری اسلامی و اوپک است و از قدرتهای منطقهای شمرده میشود. ایران، زیرساخت قابل توجهی در بخشهای خدماتی، صنعتی و کشاورزی دارد که اقتصاد این کشور را توانمند میسازند اما این اقتصاد هنوز بر فروش نفت و گاز متکی است و از فساد مالی رنج میبرد. منابع طبیعی ایران، قابل توجه هستند و در میان اعضای اوپک، ایران سومین دارندهٔ ذخایر بزرگ اثبات شدهٔ نفت است. میراث فرهنگی این کشور، غنی است و فهرست میراث جهانی یونسکو در ایران از ۲۵ مورد تشکیل میشود.
واژهٔ ایران مستقیماً از پارسی میانه سرچشمه میگیرد. نخستینبار در دنبالهٔ نام اردشیر بابکان، بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی به نام ایران اشاره شدهاست. در نقش رستم و سکههای اردشیر بابکان، به او با عنوان «اردشیر شاهنشاه آریان (ایران)» اشاره شدهاست.[۸] ایران (پهلوی ساسانی) و آریان (پهلوی اشکانی) هردو برای اشاره به مجموع مردم ایران نیز استفاده میشدند؛ این دو واژه برگرفته از آریا[یادداشت ۱] در زبان نیاایرانی هستند.[۸][۹] بر اساس اسناد تاریخی موجود، ایرانشهر را ساسانیان برای نخستینبار به شکل سیاسی به کار بردند و پیش از آنان، به این کشور با چنین عنوانی اشاره نشدهاست؛ پیش از ساسانیان تنها یک بار، از اصطلاح سرزمینهای غیر آریایی[یادداشت ۲] استفاده شدهاست.[۸] بر اساس اساطیر ایران نیز، نام ایران از نام ایرج، یک شاهزادهٔ افسانهای که توسط برادرانش کشته شد، آمدهاست.[۱۰] در اوستا، منطقهای که نخستین مهد زندگی آریاییها بوده، ایران وئجه نامیده شدهاست که به معنای «سرزمین آریاها» است. همچنین در اوستا واژهٔ ایریا برای اشاره به همین نژاد استفاده شدهاست.[۱۱]
به جز واژهٔ ایران، این کشور بیشتر با پارس و واژههای برگرفته از آن، توسط جهان خارج مورد اشاره قرار گرفتهاست. به شکل تاریخی، جهان غرب به این کشور با عنوان Persia اشاره کردهاست که در زبانهای مختلف آنان، به شکل خاصی تلفظ میشود.[۱۲] از مهمترین عوامل گسترش این نام در جهان غرب، نوشتههای مورخان یونانی است که از ایران به عنوان Persís یاد میکردند.[۱۳] پارسه، یکی از این دسته واژهها، دارای معنی «سرزمین پارسیان» است. این موارد، در حالی اند که پارس نام یکی از استانهای ایران باستان نیز بود که امروزه به عنوان استان فارس تعریف شدهاست.[۱۴] این دسته از نامها، در داخل ایران نیز مورد استفاده قرار میگرفتند. در ادبیات فارسی و عربی، با عنوان مملکت فارس به این کشور اشاره شدهاست.[۱۵]
در ۶ دی ۱۳۱۳، در دوران رضاشاه، حکومت ایران به شکل رسمی از کشورهای دیگر خواست که در مکاتبات رسمی، از واژهٔ ایران به جای واژههایی همچون پرشیا، پرس و پرسه استفاده کنند. در این دوران، در اروپا، ایران تنها یک اصطلاح جغرافیایی بود و برای اشاره به این کشور به کار نمیرفت.[۱۱] سعید نفیسی، در دفاع از تغییر نام این کشور به ایران،[یادداشت ۳] ضمن انجام اشاراتی به تاریخ این کشور، اعلام داشت که ایران قدیمیترین نام باستانی و تاریخی این کشور است.[۱۱]
قدیمیترین آثار باستانی کشفشده در ایران، همانند نمونههای کاوش شده در کشفرود و گنج پر در شمال این کشور، گواهیدهندهٔ حضور انسان در ایران از دوران پارینهسنگی زیرین هستند.[۱۶] آثاری از نئاندرتالهای ایران از پارینهسنگی میانی وجود دارد که عمدتاً در منطقهٔ زاگرس، در مکانهایی مانند ورواسی و یافته (از فرهنگ موستری)، پیدا شدهاند.[۱۷][۱۸] در پارینهسنگی پسین، فرهنگهایی چون برادوستی و زرزی در منطقه جان گرفتند. در این دوران، سکونتگاههای زاگرس در فضای باز بودهاند و ابعاد آنها، نظامی سلسلهمراتبی را نشان میدهد.[۱۹]
دوران نوسنگی و مسسنگی در ایران با توجه به سردی، نزدیک به هزار سال طول کشید تا عصر نوسنگی از هلال حاصلخیز به فلات ایران برسد و کشاورزی ممکن شود. سکونتگاههای نوسنگی یافت شده در این کشور، در جاهایی با امکان دیمکاری قرار دارند.[۲۰] از هزارهٔ دهم تا هفتم پیش از میلاد، نخستین جوامع کشاورزی، در منطقهٔ زاگرس در غرب ایران، از جمله چغاگلان، چغابنوت و چغامیش به شکوفایی رسیدند.[۲۱][۲۲][۲۳]در عصر برنز، مناطق پیرامون دشتهای فلات ایران از میانهٔ هزارهٔ چهارم پیش از میلاد تا اوایل هزارهٔ سوم پیش از میلاد، دستخوش پیدایش مراکز شهری شد که نتیجهٔ گسترش بازرگانی بهویژه در زمینهٔ فلز بود. این فرایند، غالباً شاخهای از پیدایش تمدن در دوران اوروک میانرودان دانسته میشود.[۲۴] در دوران برنز، جمعیت فلات ایران به شکلی قابل توجه افزایش یافت.[۲۵]
پدیداری شوش به عنوان یک شهر کهن، که با تاریخگذاری رادیوکربن تعیین شدهاست، به اوایل سال ۴۳۹۵ پیش از میلاد بازمیگردد.[۲۶] شمار زیادی سایتهای پیش از تاریخ در سراسر فلات ایران وجود دارد که به وجود فرهنگهای باستانی و سکونتگاههای شهری در هزاره چهارم پیش از میلاد گواهی میدهند.[۲۷][۲۸] در دوران برنز، قلمروی ایران کنونی، جایی برای بالندگی تمدنهای گوناگون، از جمله ایلام، جیرفت و زایندهرود بود. ایلام، برجستهترین این تمدنها، در جنوب غربی کشور در کنار بینالنهرین توسعه یافت و تا زمان پدیداری امپراتوریهای ایرانی، وجود خود را ادامه داد. پیدایش نگارش در ایلام با سومر موازی بود و خط میخی ایلامی، از هزارهٔ سوم پیش از میلاد توسعه یافت.[۲۹] از حدود ۳۳۵۰ تا ۲۵۰۰ سال پیش از دوران مشترک نیز، شمال باختری ایران بخشی از تمدن کورا–آراکس بود.[۳۰]
تا هزاره دوم پیش از میلاد، مردم ایرانی باستان از استپ اوراسیا به آنچه هماکنون ایران خوانده میشود، وارد شدند و به رقابت با ساکنین بومی این منطقه پرداختند.[۳۱] مهاجرت آریاییها به ایران که به دلایلی همچون افزایش جمعیت و تغییرات اقلیمی رخ داد، بسیار مورد بحث بودهاست و هنوز زمان دقیقی برای شروع آن مشخص نشدهاست؛ اما در منابعی پایان این مهاجرت، حدوداً در قرن نهم و هشتم پیش از میلاد در نظر گرفته شدهاست. مهمترین اقوام آریایی که ایران را برای زندگی برگزیدند، پارسها و مادها بودند. این دو، دارای فرهنگی نزدیک به هم بودند و زبان آنان با یکدیگر چندان تفاوتی نداشتهاست. مادها در گروههایی جدا از هم زندگی میکردند و در هنگام نیاز، با یکدیگر متحد میشدند. مادها در غرب و شمال غربی ایران اقامت داشتند و تا پیش از بنیانگذاری دولتشان، مورد حملهٔ اقوام دیگر قرار میگرفتند.[۳۲] از قبایل پرشمار ایرانی که در فلات ایران ساکن شده بودند، نخست این مادها بودند که قدرتی یافتند و پیشرو شدند.[۳۳]
دیاکو، بنیانگذار و نخستین شاه پادشاهی ماد بود که برای ۵۳ سال حکومت کرد و تاریخ حدودی حکومت وی، از ۷۰۸ تا ۶۵۵ پیش از میلاد در نظر گرفته شدهاست. دیاکو هگمتانه را به عنوان نخستین پایتخت حکومت خود برگزید؛ پس از دیاکو، پسرش، فرورتیش به عنوان شاه برگزیده شد[۳۳] که همان سیاستهای پدرش را دنبال کرد و پس از اتحاد با پارسها، به آشوریها اعلام جنگ کرد تا مردم خود را از پرداخت باج به آنان رها سازد؛ فرورتیش برای ۲۲ سال حکومت کرد (از ۶۵۵ تا ۶۳۳ پیش از میلاد) و در جنگی با آشوریها شکست خورد و کشته شد.[۳۲] ریشهٔ این درگیریها به مدتها پیش، از اواخر قرن دهم تا قرن هفتم پیش از میلاد بر میگردد؛ مردم و تمدنهای ایرانی در این دوران، تحت سلطهٔ آشوریان که در شمال بینالنهرین اقامت داشتند، بودند.[۳۴] اما در نهایت، هووخشتره، سومین شاه ماد (دوران: ۶۲۵ تا ۵۸۴ پیش از میلاد) یک ارتش ایرانی مسلح و منظم ایجاد کرد تا به سلطهٔ آشوریان بر مردم ایرانی پایان دهد. هووخشتره به همراه ارتش مسلح خود، به دژهای آشوری حمله برد و نینوا، پایتخت دشمن را محاصره کرد؛ در این دوران، بابل متحد هووخشتره بود و نینوا در نهایت به دست نبوپلسر، پادشاه بابل افتاد و ویران گشت. این پایانی بر سلطهٔ آشور بر مردم ایرانی بود.[۳۲][۳۳]
پایان سلطهٔ آشور بر مردم ایرانی، آغازی بر گسترش بیشتر تمدنهای ایرانی بود و پس از پیروزیهای هووخشتره، بخش اعظم آسیای صغیر در اختیار مادها قرار گرفت. هووخشتره برای مدت ۶ سال نیز با پادشاهی لیدیه جنگید که در سال هفتم به دلیل خورشیدگرفتگی جنگ متوقف شد. بابل میان دو طرف جنگ وساطت کرد و هالیس مرز میان دو کشور شد. هووخشتره یک سال پس از این، در ۵۸۴ پیش از میلاد درگذشت.[۳۲] آخرین پادشاه ماد نیز ایشتوویگو بود که شکست از کوروش، شاه انشان را پذیرفت.[۳۳]
پدیداری پادشاهی ماد یکی از نقاط عطف تاریخ ایران بودهاست. این، یک آگاهیرسانی از خیزش آریاییها به سوی قدرت سلسلهای بود که از این پس ادامه یافت و زندگی فرهنگی و سیاسی در فلات ایران و دیگر سرزمینهای تصرفشده توسط ایرانیان را شکل داد.[۳۳]
در نزدیکی سال ۵۵۰ پیش از میلاد، حکومت مادها با پشتیبانی داخلی توسط کوروش بزرگ فتح شد. شکست ایشتوویگو توسط کوروش، در واقع، گذاری از یک قدرت به قدرتی دیگر بودهاست نه نابودی کامل قدرت شکستخورده. به شکلی دقیقتر، کوروش به عنوان پیشدرآمدی برای اتحاد همهٔ مردم ایران و دیگران زیر پرچم خود، مادها و پارسها را در ارتش خود در هم آمیخت.[۳۳]
پس از آن که کوروش لقب «شاه ماد» را از آن خود کرد، کرزوس، پادشاه لیدیه، برای جنگ آماده شد و از یونانیها و مصریها برای جنگ با کوروش درخواست اتحاد کرد. کوروش در سال ۵۴۶/۵۴۵ پ. م، به همراه ارتش خود وارد سارد شد. سپس مناطق یونانینشین آسیای صغیر نیز بهدست ارتش کوروش فتح شد.[۳۲][۳۳]
او بر آسیای میانه نیز چیره گشت؛ از سال ۵۴۵ تا ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش با اقوامی که میان دریای خزر و هند بودند، مبارزه کرد و توانست شهرهای بسیاری همچون بلخ، مرو و سغد را ضمیمهٔ قلمروی شاهنشاهی هخامنشی کند. در سال ۵۳۹ پ. م، کوروش تصمیم به فتح بابل، پایتخت سیاسی و فرهنگی خاور نزدیک باستان، گرفت؛ ترفندهای نظامی معمول برای حمله به بابل کاربردی نبودند و تصمیم گرفته شد که مجرای فرات تغییر یابد و ابزار ویژهای همراه لشکریان فرستاده شد. ارتش کوروش توانست بلشاصر و نیروهایش را شکست دهد و از مجرای فرات وارد بابل شد. در اقدامی قابل توجه، کوروش دستور منع کشتار و غارت را صادر کرد. در این دوره با توجه به مشکلات داخلی بابل، آوازهٔ پارسها زودتر از خودشان رسیده بود و مردم بابل کوروش را نجاتدهندهٔ خود میدانستند. نبونعید آخرین پادشاه امپراتوری بابل نو نیز پس از پذیرش شکست از پارسها، به کرمان فرستاده شد. اقدامات کوروش در فتح بابل، در تاریخ بشریت مهم دانسته میشوند؛ مهربانی وی بر ملل مغلوب متمایز بود. مِهر پادشاه ایرانی در حق یهودیان باعث شد که در تورات به وی اشاره شود. کوروش آداب و دین ایرانیان را به دیگر ملل تحمیل نکرد و در این مقطع، اموال یهودیان را به آنان بازگرداند و گذاشت معبد خود را دوباره بسازند. منشور کوروش که پس از شکستدادن نبونعید و تصرف بابل (حدود ۵۳۹ و ۵۳۸ پ. م) نوشته شدهاست، نشانی است از اینکه کوروش برای مردم این امکان را فراهم کردهاست که در آرامش زندگی کنند.[۳۲][۳۵][۳۳]
کمبوجیه دوم، فرزند ارشد کوروش پس از درگذشت پدرش، در نزدیکی سال ۵۳۰ پ. م تاجگذاری کرد. در سال ۵۲۵ پ. م، پس از عبور از صحرا و شکست ارتشهای مصری، توانست منف، پایتخت مصر را تصرف کند. دیگر شاه هخامنشیان که اقدامات مهمی داشت، داریوش بزرگ است که چهارمین پادشاه هخامنشی شناخته میشود. کسب پیروزی در جنگهایی جهت حفظ قلمرو، افزایش نظارت حکومت مرکزی به ساتراپیها، افزایش عدالت اجتماعی، ایجاد شاهراه شوش و سارد، انجام اصلاحات مالی گسترده و کاهش مالیات و توجه بیشتر به معماری و هنر از اقدامات او بودند. در دوران وی، به قلمروی هخامنشیان افزوده نیز شد. برای مثال، در حدود سال ۵۱۲ پ. م، داریوش به ناحیهٔ پنجاب لشکرکشی کرد، بخش وسیعی از این ناحیه را تصرف کرد و یک ساتراپی جدید تشکیل داد.[۳۲][۳۳]
پیروزیهای هخامنشیان باعث شد گستردگی قلمروی آنان به حدی برسد که به عنوان نخستین حکومت جهانی و بزرگترین امپراتوری جهان تا به آن زمان، شناخته شوند. این امپراتوری در اوج خود، بیش از ۴۴ درصد از جمعیت جهان را اداره میکرد که بالاترین رقم در میان امپراتوریهای تاریخ است.[۳۶][۳۷] دانش و ساختههای آنان نیز برای تاریخ بشریت دارای اهمیت بالایی است. سازههای زیربنایی همانند راه شاهی و چاپارخانه و استفاده از یک زبان رسمی در سرتاسر سرزمینهای امپراتوری به رفاه همگانی و ادارهٔ کشور بسیار کمک کرد.[۳۶] امپراتوری هخامنشیان دارای یک دولت متمرکز با بخشهای اداری، یک ارتش پر جمعیت آموزشدیده، کارمند و خدمات حقوقی بود که الهامبخش تحولات مشابه در امپراتوریهای بعدی شد.[۳۸][۳۹]
هنر هخامنشی نابترین شکل هنر خاورمیانهٔ باستان و اوج آن بودهاست. همچنین دوران هخامنشی نمایندهٔ بالاترین درجهٔ قدرت سیاسی است که ایرانیان در طول تاریخ به آن رسیدهاند. پس از آن، ایرانیان هرگز همان درجهٔ چیرگی را بر مردم آسیای غربی و مناطقی از شمال آفریقا اعمال نکردند.[۳۳]
در نتیجهٔ افزایش کشمکشها در مرزهای غربی امپراتوری هخامنشیان به دلیل شورش ایونیان، جنگهای یونانی-پارسی شعلهور شد و تا نیمهٔ نخست قرن ۵ پیش از میلاد ادامه یافتند. این جنگها با عقبنشینی هخامنشیان از سرزمینهایشان در بالکان و شرق اروپا پایان یافت.[۴۰] داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی بود که در ۳۳۶ پ. م به تخت نشست و نیاز شد به تنش تاریخی میان امپراتوری و یونانیها پایان دهد.[۳۲][۳۳]
فیلیپ مقدونی (۳۳۶–۳۸۲ پ. م) ممالک یونانی را یکپارچه ساخت و برای حمله به آناتولی نوسازی کرده بود. پسر فیلیپ، اسکندر مقدونی، یک رهبر نظامی با استعداد زودرس، فراتر از چشمانداز پدرش رفت و در چندین نبرد مهم، هخامنشیان را شکست داد؛ پس از نبردهایی، اینبار در سال ۳۳۱ پ. م، اسکندر به بینالنهرین آمد تا در نزدیکی اربیل بار دیگر با داریوش سوم، در نبرد گوگمل روبرو شود؛ شمار نیروهای هردو طرف بسیار بود و ارتش هخامنشی از واحدهای نظامی جدیدی بهره میبرد. با زخمی شدن داریوش سوم، ارتش وی بینظم شد تا اسکندر پیروز نبرد باشد. سپس بابل، اصطخر و شوش به دست فاتح مقدونی افتاد. همچنین او به سمت پایتخت هخامنشیان، پارسه لشکرکشی کرد و پس از کشتن آریوبرزن و نیروهایش، آنجا را به آتش کشید. داریوش سوم را نیز دو تن از ساتراپها کشتند. پایان رسمی دوران هخامنشیان نیز، پس از نبرد دربند پارس، در سال ۳۳۰ پ. م در نظر گرفته شدهاست.[۳۳][۳۲]
پس از درگذشت ناگهانی اسکندر در سال ۳۲۳ پ. م، با توجه به آنکه جانشین لایقی معرفی نکرد، هرج و مرج بر قلمروی وی چیره گردید؛ تا اینکه در سال ۳۱۲ پ. م، امپراتوری سلوکی هلنیستی به پا خواست و ایران نیز در اختیار آنان قرار گرفت.[۳۲] مهمترین میراث پیروزیهای نظامی و سیاسی اسکندر در زمینهٔ فرهنگی بود؛ تمدن یونانی با او و جانشینانش در سراسر سرزمین هخامنشی گسترش یافت. با وجود اینکه برخی عناصر بومی نیز توسط فاتحان پذیرفته شد، اما پذیرش جنبههای گوناگون تمدن یونان توسط بومیان قابل توجه بود. اگرچه دینیاران زرتشتی در سرپیچی از اسکندر سرسخت باقی ماندند و او را «اسکندر لعنتشده» لقب دادند و او را ویرانگر امپراتوری ایران و مقدسات زرتشتی دانستند. روستاییان نیز کسانی بودند که طبیعتاً کمتر از فرهنگ یونانی اثر گرفتند.[۳۳]
در دوران آنتیوخوس دوم که از ۲۶۱ تا حدود ۲۴۲ پیش از میلاد حکومت کرد، ایالت پارت به استقلال دست یافت؛ مردم این ایالت از مردم آریایی بودهاند. ارشک یکم، بنیانگذار امپراتوری پارت، در سال ۲۵۰ پ. م، به کمک مردم پرنی، توانست از سلوکیان استقلال یابد؛ پس از وی برادرش، تیرداد یکم، جای او را گرفت و آغاز به گرفتن سرزمینهای از دسترفتهٔ هخامنشیان کرد و توانست ارتش امپراتوری سلوکی را شکست دهد؛ آغاز امپراتوری پارت نیز همان دوران تیرداد یکم، یعنی از سال ۲۴۷ پ. م در نظر گرفته شدهاست. پس از وی پسرش، ارشک دوم در حدود سال ۲۱۴ پ. م شاه شد و به جنگ با امپراتوری سلوکی پرداخت. در ۱۴۱ پ. م، مهرداد یکم باختر ایران و بابل را فتح کرد. او همچنین آنچه را که از دولت یونانی بلخ در شرق مانده بود، ضمیمه کرد و عنوان سلطنتی هخامنشیان، «شاه شاهان» را به خود گرفت. شاهان پسین اشکانی در راستای پسگیری سرزمینهای هخامنشیان تلاش کردند و در نهایت توانستند یک امپراتوری قوی از لحاظ فرهنگی و سیاسی بسازند.[۳۲][۳۳][۴۱]
اشکانیان تا حد زیادی هنر، معماری، مذهب و نشانهای سلطنتی امپراتوری فرهنگی ناهمگن خود را که شامل فرهنگهای پارس، هلنیستی و منطقهای بود، پذیرفتند. در اوایل، درباریان اشکانی برخی از آداب یونانی را پذیرفتند اما با گذر زمان، به دنبال احیای فرهنگ و دینهای ایرانی رفتند. همگی پادشاهان اشکانی نسب خود را به هخامنشیان میدانستند و خود را شاهنشاه میخواندند.[۳۲] دوره اشکانی از دید دستاوردهای فرهنگی (بومی) در هیچ وجهی برجسته نبودهاست.[۳۳]
با توجه به اینکه پارتیان از نظر فرهنگی و مذهبی با ملل دیگر مدارا میکردند، زبان یونانی باستان را نیز به عنوان یکی از زبانهای رسمی امپراتوری پذیرفتند؛ این در حالی بود که زبان آرامی کهن، در امپراتوری پارت به عنوان یک زبان میانجی کاربرد داشت. زبان پارسی میانه، زبان اکدی و زبان پارتی که زبان رسمی بود، پرکاربردترین زبانهای این امپراتوری بودهاند.[۴۳]
در امپراتوری پارت، حاکمان برخی ایالات دارای اختیارات بالایی در ادارهٔ امور داخلی بودند. همچنین پادشاهان نیز دارای دو مجلس مشاورهدهنده بودهاند. در امپراتوری پارت، فعالیتهای بازرگانی رونق فراوان داشتند؛ با این حال، این امپراتوری سالهای طولانی با رومیان جنگید که باعث شد رسیدگیشان به مرزهای شرقی کاهش یابد. تاریخ امپراتوری پارت پر از درگیریهای مسلحانهٔ پیوستهاست که در بسیاری از آنان، پادشاهان اشکانی شخصاً رهبر ارتش بودهاند. هرچند از نظر نظامی، این امپراتوری دارای ارتش دائمی نبود، اما قادر بود که در هنگام بروز بحران، نیروهای نظامی را به سرعت جذب کند. با این حال در مرزها، دژهای دائمی با نیرویی برای محافظت از سرزمین وجود داشتهاست. این امپراتوری همچنین دارای واحدهای نظامی همچون سوار زرهپوش و سوار کماندار بودهاست و از ترفندهای نظامی خاص خود بهره میبردهاست؛[۳۲][۴۱] برای مثال، آنها از کمانهایی ویژه استفاده میکردند که بتوانند هنگام اسبسواری و از فاصلهای دور، به دشمنان تیراندازی کنند؛ این ترفند، با نام تیراندازی پارتی شناخته میشود.[۴۴] امپراتوری پارت برای حدود ۴۷۱ سال، تا سال ۲۲۴ م بر سرزمینی گسترده حکومت کرد.[۳۳]
پارس، استانی بود که خیزش بنیانگذار امپراتوری تازهٔ ایرانی از آن شروع شد. اگرچه در آستانهٔ سدهٔ سوم میلادی، شهرت پیشین خود را از دست داده بود، اما شاهان محلی پارس، آداب پیشین را هنوز حفظ میکردند و نامهای شاهان هخامنشی را بر خود مینهادند.[۴۵] اردشیر بابکان پس از شکست واپسین شاهنشاه پارت، اردوان پنجم، در سال ۲۲۴ م در دشت هرمزدگان، به دودمان اشکانی پایان داد و شاهنشاهی ساسانی را بنیان گذاشت. اردشیر از آن پس خود را «شاهنشاه» نامید و قصد ایجاد یک امپراتوری متحد همانند هخامنشیان را داشت. اردشیر بابکان به نیروی نظامی خود به خوبی رسیدگی میکرد و دانش نظامی و سیاسی بالایی داشت.[۳۲]
به دنبال کسب مشروعیت، ساسانیان شاهان اشکانی را فاقد صلاحیت خواندند، چنانچه گویی آنها جانشینان اسکندر «لعنتشده» و عوامل شالودهشکنی پادشاهی ایران باستان بودند. همچنین در دورهای تلاش کردند خود را به عنوان نسل دارا معرفی کنند؛ کسی که در باورشان، آخرینِ کیانیان بودهاست.[۳۳]
فرمانروایی ساسانیان میتواند با سه ویژگی بزرگ توصیف شود؛ یکی روابط تنگاتنگ آن با مزدیسنا، یکی موضع ملیگرایانه و دیگری گرایش فزاینده به تمرکزگرایی است.[۳۳]
پادشاهان ساسانی، خود را جانشین هخامنشیان میدانستند و همانند داریوش بزرگ، قدرت مرکز امپراتوری را افزایش و استقلال حاکمان محلی را بسیار کاهش دادند؛ چیزی که در سرزمین ایران، از زمان حملهٔ یونانیان و در دوران امپراتوری پارت، وجود نداشت. در شاهنشاهی ساسانی، در موارد بسیاری بر خلاف پارتها عمل شد و تلاش شد که فرهنگ و دین بومی ایران ترویج شود و در این دوران، مزدیسنا دین رسمی امپراتوری اعلام شد. زبان پارسی میانه نیز زبان رسمی شد. بیشتر شاهان این امپراتوری میان مردم محبوب بودهاند و استبداد نداشتهاند؛ با این حال، شاه معمولاً در مجامع عمومی حاضر نمیشد. همچنین شاهان ساسانی به احکام دین رسمی کشور احترام میگذاشتند. هنر ایران در دوران ساسانی یک نوزایی کلی را تجربه کرد و گونهای از آن، هنر ساسانی، در این دوران بسیار مورد توجه بودهاست. موسیقی ایرانی در دوران ساسانیان بار دیگر گسترش یافت و شاعران و موسیقیدانان ایرانی در رسوم گوناگونی همانند شکار، اجرا میکردند. معماری کشور، غالباً ابعاد باشکوهی به خود گرفت؛ مانند کاخهای تیسفون، کاخ اردشیر بابکان و کاخ ساسانی سروستان. در کل، معماری ساسانی به اوج رسید و آثار آن هنوز وجود دارد. شاهان ساسانی همچنین کمک شایانی به گسترش دانش و آموزش در سرزمینشان کردند و دانشگاه گندیشاپور به عنوان یکی از مراکز علمی آن دوران، شهرت بالایی دارد.[۳۳][۳۲][۴۶]
کشاورزی با سیستمهای آبی ممتاز، پایهٔ اقتصاد ساسانی و سهم آن در اقتصاد ملی، بیش از بازرگانی بود. در دورهٔ ساسانیان از دو مسیر تجاری بهرهبرداری شدهاست؛ راه ابریشم در شمال و راهی دیگر در سواحل جنوبی کشور. کارخانههای شوش، شوشتر و گندیشاپور نیر برای محصولات ابریشم خود شهرت یافته بودند و با کارخانههای چینی رقابت میکردند.[۴۷]
از دیدگاه نظامی، سیاسی و اداری، ساسانیان برنامهریزی بسیاری کرده بودند. بخش قضایی نوع جرم و شرایط مجرم را در نظر میگرفت؛ برای مثال، ارادی بودن جرم و جنسیت و بزرگسال بودن مجرم در احکام بسیار اثر داشتند. در محاکمهها، مردم میتوانستند در کنار درباریان، روحانیون و گاهی شاه حاضر شوند. امپراتوری ساسانی همچنین روابط خارجی برنامهریزی شدهای داشت و از سفرای خارجی با آداب محترمانهای پذیرایی میشد. ارتش شاهنشاهی ساسانی نه تنها سرزمین امپراتوری را برای قرنها از حملههای بیگانگان محفوظ داشت، بلکه با بهترین سپاهیان زمان خود، همانند رومیان رقابت کرد و آنان را در نبردهای بسیاری شکست داد. این ارتش دارای رتبهبندی نظامی پیشرفته بودهاست و مهمترین سطوح این ارتش وفادار به شاه، فرماندهی کل ارتش و ریاست سوارهنظام بودهاست. سواران زرهپوش ساسانی از نجبای جامعه بودهاند و تیراندازان ساسانی نیز شهرت فراوانی داشتند. این ارتش در محاصره مهارت بالایی داشت و دارای زیرساخت و دستگاههای جنگی پیشرفتهای بودهاست. این ارتش همچنین از حیوانات غیر مرسومی در جنگها استفاده میکرد؛ رویارویی فیلهای ارتش ساسانی با رومیان، هولناک توصیف شدهاست. شاهنشاهی ساسانی که از سال ۲۲۴ میلادی بر ایران فرمانروایی کرد، در نهایت با حمله اعراب به ایران سرنگون شد و پایان دوران ساسانیان، سال ۶۵۱ میلادی در نظر گرفته شدهاست. با فروپاشی سلسلهٔ ساسانی و آتشکدهها، دوران سیستم شاهنشاهیهای ایرانی و همچنین فرهنگ متمایز آن، به گونهای پایان یافت و بقایای آخرین نمایندهٔ تمدن خاورمیانهٔ باستان، برچیده شد. این، آغاز پیدایش دوران و فرهنگ جدیدی برای ایران بود.[۳۲][۳۳]
جنگهای طولانی ایران و روم باعث انحراف توجهها از رویدادهای دنیای عرب و فرسودگی ارتش شاهنشاهی ساسانی شد. افزون بر آن، مناقشههای دروناجتماعی در اواخر دوران شاهنشاهی ساسانی، باعث ایجاد ضعفهایی شده بود که در سدهٔ هفتم، راه را برای حملهٔ اعراب به ایران باز کرد.[۴۸][۴۹] به جز ترویج اسلام، اهداف مادی همانند دسترسی به راههای بازرگانی از انگیزههای اعراب برای فتح ایران بودهاست.[۵۰] خلافت راشدین با بهرهگیری از نیروهای متحد خود، موفق شد به شاهنشاهی ساسانی پایان دهد؛ پایان ساسانیان، آغازی رسمی بر سقوط شهرهای ایرانی بود و ارتش اعراب یکی پس از دیگری، شهرهای قلمروی ساسانی را فتح کرد. اگرچه، پس از این، برخی از شهرها به تنهایی ایستادگی کردند و مناطقی تا مدتها استقلال داشتند و کشمکشهای نژادی و مذهبی برای قرنها به اوج رسید.[۳۲] منابعی اعلام کردهاند که ایرانیان دین اسلام را با روحیات خود موافق دانستند و به زور شمشیر مسلمان نشدند.[۳۲] منابعی نیز اعلام کردند که اعراب از طریق اعمال فشار و یک روند طولانی اسلامیسازی که با شکنجهٔ زرتشتیان همراه بود، اسلام را در ایران گسترش دادند. منابعی، تخریب کتابخانهها، مجازات مالیاتی برای پیروان ادیان دیگر، از بین بردن منابع دین زرتشت و تغییر زبان را از اقدامات سختگیرانهٔ اعراب در حکومت گستردهٔ آنان دانستهاند.[۵۱][۵۲][۵۳][۵۴] با این وجود، ادبیات پارسی میانه پس از اسلام از بین نرفت و زرتشتیان میتوانستند با پرداخت جزیه به اعمال دینی خود بپردازند و نیایشگاههای آنان، در چند سده پس از اسلام هنوز برپا بودهاست. به مرور زمان، دین اسلام به شکلی مسالمتآمیز توسط ایرانیان پذیرفته شد و شماری از افراد سرشناس ایرانی، بدون فشار از دین زرتشت دست کشیدند. ایرانیان با گذر زمان، توانستند به بخشهای اداری حکومت وارد شوند و این در حالی بود که اعراب، به این کمک بومی نیاز داشتند.[۳۲]
خلیفههای عرب به برتری اعراب بر دیگر ملل باور داشتند و فشارهای فراوانی بر ملل مغلوب، همانند ایرانیان آوردند. با گذشت زمان، خراسان پایگاهی برای مخالفان خلفای عرب شد و ایرانیان کمک کردند که خلافت عباسی جایگزین خلافت اموی شود؛ رویدادی که باعث نشد آنها از سلطهٔ اعراب خارج شوند. اگرچه، عباسیان شمار قابل توجهی از ایرانیان را در مقامهای اجرایی به کار گرفتند اما در نهایت، همگی این افراد از حکومت بیرون رانده یا کشته شدند. به تدریج، حکومت عباسی نیز ضعیف شد و برخی سرزمینها از نفوذ آنان خارج گردید. پس از حدود ۲ سده حکومت عربی، پادشاهیهای نیمه مستقل و مستقلی، همانند طاهریان، صفاریان، سامانیان و بوییان در ایران شکل گرفتند. در دوران سامانیان، ایران عملاً استقلال خود را به دست آورده بود و دیگر زیر سلطهٔ عباسیان نبود.[۳۲][۵۵]
در دوران خلافت اسلامی، فعالیتهای ادبی، علمی و هنری ایرانی نه تنها پایان نیافت، بلکه بار دیگر به شکوفایی رسید و ایرانیان و دوران طلایی اسلام بر یکدیگر اثری مهم و دوطرفه داشتند. از حدود سدهٔ ۱۰ میلادی، زبان فارسی در کنار زبان عربی، برای نوشتن آثار علمی، پزشکی، فلسفی، ریاضی، تاریخی و هنری مورد استفاده قرار گرفت.[۵۵] در سدهٔ ۱۰ میلادی، اقوام ترک از آسیای میانه به فلات ایران مهاجرت گستردهای کردند؛ بسیاری از آنان در ارتش عباسی به کار گرفته شدند و قدرت سیاسی بالایی به دست آوردند. در سال ۹۹۹ میلادی، حکومت غزنویان که حاکمانی با اصالت ترک داشت، بخشهای بزرگی از ایران را در اختیار گرفت و سلجوقیان و خوارزمشاهیان نیز پشت سر آنان، بخشهایی بزرگ از ایران را کنترل میکردند؛ این حکومتها پارسیگو بودند و راه و رسم کشورداری آنان بسیار مشابه روش ایرانی بود. سلجوقیان حتی سلجوقیان روم را در حالی که هویت کاملاً ایرانی را به همراه خود داشتند، پدیدآوردند. نتیجهٔ پذیرفتن و حمایت از فرهنگ ایرانی توسط حاکمان ترک، فرهنگ ترکی-ایرانی است که بر نواحی بسیاری در اطراف ایران کنونی، اثر گذاشت.[۳۲][۵۶]
موزهٔ فردوسی، شاعر حماسهسرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه (سدهٔ ۱۱ میلادی)
آرامگاه حافظ، شاعر سدههای میانی فارسی که آثار او به عنوان اوج ادبیات فارسی تلقی شدهاست.
میدان امام
برج طغرل، بنای تاریخی از سدهٔ دوازدهم میلادی در شهر ری
از سال ۱۲۱۹ تا ۱۲۲۱ میلادی، در زمان فرمانروایی خوارزمشاهیان، ارتش چنگیز خان مغول، ایران را متحمل هجومی خشن و ویرانگر کرد. حمله مغول به ایران بسیار خشونتآمیز و پر از جنایت توصیف شدهاست. مغولها افزون بر آنکه شهرها را غارت و به آتش کشیدند، جوانان و زنان ایرانی را به اسارت گرفته و دیگر افراد را به قتل رساندند. نقل شدهاست که میزان کشتار غیرنظامیها تا حدی بود که تنها در تسخیر خوارزم، ۱۰۰ هزار مغول وظیفهٔ کشتار افراد غیرنظامی ناکارآمد را داشتهاند. با سرکوب خشن و نابودی مقاومتهای نظامی و غیرنظامی، امپراتوری مغول توانست ایران را تحت سلطهٔ خود درآورد.[۳۲]
به دنبال چندپاره شدن امپراتوری مغول در سال ۱۲۵۶ م، هولاکو خان، نوهٔ چنگیز خان، ایلخانان را در ایران تأسیس کرد. در سال ۱۳۷۰ م نیز یک کشورگشای دیگر، تیمور، امپراتوری تیموری را ایجاد کرد که حدود یک و نیم سده به طول انجامید. در این حکومت نیز به مردم و فرهنگ ایرانی آسیب فراوانی وارد شد؛ برای مثال، در سال ۱۳۸۷ م، تیمور فرمان کشتن تمام مردم اصفهان را صادر کرد که بنا بر گزارشها، ۷۰ هزار شهروند اصفهانی غیر مسلح، قتلعام شدند.[۵۷] تیمور همچنین اهل حرفه را از شهرهای فتح شده به پایتخت خود، سمرقند میفرستاد. با وجود تمام خشونت و آسیبهای وارد شده به ایران، ایلخانان و تیموریان به مرور زمان، روش زندگی و فرهنگ ایرانیان را فرا گرفتند و امپراتوری خود را با فرهنگ ایرانی احاطه کردند.[۳۲]
در دههٔ ۱۵۰۰ م، شاه اسماعیل یکم از اردبیل، توانست ایرانیان را زیر پرچم ایران صفوی، حکومتی مستقل، متحد سازد. اقدامات صفویان در تاریخ ایران اهمیت بسیاری دارد؛ شاهان صفوی که بر اتحاد ایرانیان باور داشتند، اقتدار خود را در تمام سرزمینهای ایرانی به اثبات رسانده، بر هویت ایرانی تأکید و مذهب شیعه را رسمی کردند. تغییر مذهب ایرانیان از سنی به شیعه با اجبار صفویان انجام شد که ایران را به مرکز این مذهب در جهان تبدیل کرد و سدی شد در برابر نفوذ دیگر مسلمانان بر مردم ایران. این مجموعه تصمیمات شاهان صفوی، میان ایران و عثمانی رقابتهای منطقهای و ایدئولوژیکی به وجود آورد که به جنگهای ایران و عثمانی منجر شد.[۵۸][۵۹]
در دوران حکومت ۴۲ سالهٔ شاه عباس یکم، از حدود ۱۵۸۷ م، ایران صفوی توانست به اقتدار رسیده و پیشرفت کند؛ اگرچه در اوایل حکومت وی، ایران در هرج و مرج بود و یکپارچگی ایران، از سوی عوامل داخلی و خارجی، تهدید میشد که با سیاست و قاطعیت شاه عباس، این تهدیدات رفع شدند.[۵۸]
در دوران شاه عباس یکم که سیاستمدار و سرداری توانا بود، ایران، آرامش و امنیت را تجربه کرد؛ سازندگی، بازرگانی و تولید، مورد توجه وی بودند و شخص شاه به سیاست اقتصادی اهمیت میداد. پس از شاه عباس، نشانههای زوال حکومت صفوی نمایان شد. هرچند که ایران از نتایج اقداماتش تا دوران شاه سلیمان سود میبرد؛ افت شدید حکومت صفوی، در همین دوران (اواخر سدهٔ ۱۶۰۰ م) آغاز شد. هوتکیان افغان در سال ۱۷۲۲ م اصفهان را محاصره کرده، سلطان حسین را شکست و نظم صفوی را پایان دادند. پس از این، عثمانی و روسیه توانستند بخشهای قابل توجهی از ایران را در اختیار بگیرند.[۵۸]
نادرشاه، بنیانگذار افشاریان، از خراسان، در سال ۱۷۲۹ م افغانها را شکست داد و پیروی آن، عثمانی و روسیه را از سرزمینهای ایرانی بیرون راند. وی در دوران صفوی، در نبردهایی مانند جنگ با ازبکها، نخبگی خود را در جنگاوری اثبات کرده بود و سپس با پیروزیهای قاطع در برابر عثمانی و دیگر دشمنان خارجی، استقلال ایران را بازیابی کرد. در دههٔ ۱۷۳۰ م که دیگر ایران، استقلال خود را بازیافته بود، فتوحات نادرشاه با حمله به هند ادامه یافت. همچنین نادر به رسمیتگیری مذهب جعفری پرداخت. در دوران او در برهههایی نیز به دلیل کمبود بودجه، مالیات سنگینی وضع میشد که گاه با شورش همراه بود.[۵۸][۶۰][۶۱]
در دوران نادرشاه، ایران به گستردهترین حالت خود، از زمان سقوط شاهنشاهی ساسانی رسید و فتوحات و پیروزیهای نظامی نادرشاه، تا جنگهای ایران در داغستان ادامهدار بودند؛ اما از آن پس، افشاریان رو به زوال رفتند و نخستین شکستها پدیدار گشتند. نادرشاه در اواخر حکومت خود، دچار تغییرات اخلاقی شده بود و با خشونت حکومت میکرد که سبب ترور وی را فراهم آورد و پس از آن، در دورهای کوتاه، ایران دچار جنگ داخلی شد که با قدرت گرفتن کریمخان از سلسلهٔ زند، پایان یافت.[۵۸][۶۰][۶۱]
پس از نادرشاه، ایران دچار هرج و مرج شد و در همین حال، کریمخان زند با علیمردانخان متحد شد، در ۱۷۵۰ م اصفهان را فتح و این دو، زمام امور را در دست گرفتند؛ در نهایت، کریمخان توانست علیمردانخان را نیز از میدان بدر کند. پس از این، وی برای خود از عنوان پادشاه استفاده نکرد و خویشتن را وکیل الرعایا خواند. او تلاش خود را صرف جانبخشی به بازرگانی و کشاورزی در فارس و غرب ایران کرد. زندیان، برای آبادانی سرزمینهای خود، به ویژه شهر شیراز که دورانی پایتختشان بود، کوشیدند. آنان همچنین با دشمنان داخلی قدرتمندی چون محمدحسنخان قاجار بهطور قابل توجهی درگیر بودهاند.[۶۲][۵۸]
رقابت زند–قاجار، به شکلی جدی دنبال شد، تا دوران لطفعلیخان زند که در نهایت به سود قاجاریان پایان یافت. آغامحمدخان قاجار، موفق شد لطفعلیخان زند را شکست دهد و او را پس از دستگیری، شکنجه و اعدام کرد. پیروزیهای آغامحمدخان قاجار بر زندیان همراه با خشونت و جنایاتی بودهاست؛ از نمونههای آن نیز نبرد کرمان بود که در آن، زنان و کودکان به عنوان برده به سربازان داده شدند و مردان بالغ، کور یا کشته شدند.[۶۲][۶۳]
پس از حمله به گرجستان و تثبیت قدرت در سال ۱۷۹۵ م، تا سال بعد، تاج پادشاهی ایران، رسماً بر سر آغامحمدخان قاجار گذاشته شد و ایران قاجاری پدیدار گشت. در این دوران، تهران به عنوان پایتخت کشور انتخاب شد که در حکومتهای پسین نیز پایتخت ماند. جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار (۱۸۱۳–۱۸۰۴ و ۱۸۲۸–۱۸۲۶) باعث شکست و از دسترفتگی قطعی سرزمینهایی گسترده از ایران شد؛ ارتش ایران در این جنگها مجبور شد که با سلاحهای برتر و ترفندهای نظامی که هنوز آنان را فرا نگرفته بود، نبرد کند. روایاتی از ارائه شدن آموزش نظامی توسط نیروهای انگلیسی و فرانسوی وجود دارد، اما این اقدامات، مانع پیروزی روسیه نشدند. عهدنامههای ترکمانچای و گلستان میان ایران و روسیه مورد پذیرش قرار گرفت و ایران، سرزمینهایی همانند قفقاز جنوبی، داغستان و به شکل کلی، سرزمینهای گرجی و ارمنی خود را از دست داد.[۶۴][۶۵][۶۶]
همانند دیگر کشورهای نیمهاستعماری این دوره، ایران به منبع مواد اولیهٔ ارزان و بازار کالاهای صنعتی کشورهای غربی تبدیل شد. این صادرات نادرست، ایران را در برابر قحطی آسیبپذیر ساخت؛[۶۶] به نحوی که با روی دادن قحطی ۱۸۷۲–۱۸۷۰ ایران، بخش قابل توجهی از جمعیت این کشور، جان باختند.[۶۷]
بازی بزرگ، رقابت دو امپراتوری بریتانیا و روسیه در منطقه، ایران قاجاری را به درون خود کشاند و امتیازنامههای بسیاری با ارزش بالا، به خارجیها داده شد که اعتراضات داخلی را شعلهور کرد؛ بیشتر این امتیازنامهها، اجازهٔ بهرهبرداری از منابع و فرصتهای اقتصادی ایران را در اختیار روسیه و انگلیس قرار میدادند. همین، زمینهساز پدیداری جنبش مشروطه ایران شد که در پی آن، قانون اساسی مشروطه (در ۱۹۰۶ م) بر ایران، حاکم شد. با همین جریان، جایگاه مشروطه استوار شد و اثر آن، ایران را فرا گرفت. این قانون اساسی، چارچوبی برای قانونگذاری سکولار، دستورالعمل تازهٔ قضایی و مطبوعات آزاد فراهم ساخت. با اینها، قدرت دربار و مراجع دینی ایران کاهش یافت و اختیارات بیشتری را به مجلس داد که موضعی محکم در برابر دستدرازیهای اروپایی به ایران گرفت. فتح تهران در سال ۱۹۰۹ م صورت پذیرفت و محمدعلیشاه از سلطنت برکنار شد. پس از این، احمدشاه قاجار به آخرین شاه این دودمان تبدیل شد؛ در حالی که روسیه در شمال ایران سلطهگری میکرد، انگلیس نیز درخواست حضور نظامی در جنوب ایران را کرد. همچنین روسیه تلاش داشت تا با استفاده از جریانات داخلی، مشروطه را ناکام بگذارد. تمام اینها، در نهایت توانستند مشروطه و جریان اصلاحات در ایران را تحت فشار قرار دهند و تا شروع جنگ جهانی اول، روسیه عملاً بر ایران حکومت میکرد.[۶۶][۶۸]
اشغال ایران در جنگ جهانی اول و قحطی ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ ایران ضربههای بعدی بر پیکر ایران قاجاری بودند. در قرارداد ۱۹۱۹ م، هیئت دولت ایران با ریاست وثوق الدوله قصد داشت برای ادارات، مستشاران انگلیسی بیاورد و به شکل کلی، در ادارهٔ امور لشکری و دولتی، اروپاییان را مسئول گذارد؛ این با اعتراضات شدید مردم روبرو شد و شیخ محمد خیابانی در تبریز و میرزا کوچک خان جنگلی در رشت، پرچم مخالفت برافراشتند. در این دوره، ضعف دولت با بینظمی و مشکلات اقتصادی همراه بود. در پایان این رخدادها، رضاشاه از مازندران به پا خواست و دودمان پهلوی را بنیان نهاد.[۶۹][۶۶]
پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ (۱۹۲۱)، میان سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۲۵ رضاخان — نخست بهعنوان وزیر جنگ و سپس، نخستوزیر در دوران احمدشاه — ارتشی ساخت که تنها به او وفادار بود. او همچنین توانست نظم سیاسی را در کشوری که سالها جز آشفتگی چیزی ندیده بود، ایجاد کند. تحکیم اقتدار و پیشبرد اصلاحات وی، ادامه یافت تا اینکه مجلس در ۹ آبان ۱۳۰۴، پایان قاجاریان را اعلام کرد و در ۲۱ آذر همان سال، پادشاهی ایران رسماً به وی سپرده شد. تاجگذاری رضاشاه نیز در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵، انجام شد.[۶۶][۶۹][۷۰]
در دوران پادشاهی رضاشاه، بازساخت آموزشی و قضایی ایران، انجام شد که اساس یک دولت مدرن ایرانی را بنا نهاد و از نفوذ طبقات مذهبی، کاست. طیف گستردهای از امور حقوقی که پیشتر در کنترل مذهب شیعه بود، دیگر یا توسط دادگاههای سکولار اداره میشد یا توسط بوروکراسیهای دولتی نظارت میشد که در نتیجه، وضع زنان کشور بهبود یافت. سنت حجاب زنان منع شد، حداقل سن ازدواج افزایش یافت و قوانین سختگیرانهٔ مذهبی طلاق، منصفانهتر شدند.[۷۰] شاه جدید همچنین شمار و دسترسیپذیری آموزشگاههای سکولار را برای هم پسران هم دختران، افزایش داد و دانشگاههای بزرگی چون دانشگاه تهران ساخته شد تا یکی دیگر از انحصارهای روحانیت ایران، این بار در آموزش، از بین برود. در همین حال، در دوران وی، مطبوعات در خفقان بودند.[۷۰] نیاز به گسترش بازرگانی و تهدیدهای احتمالی از سوی انگلیس و شوروی، رضاشاه را به گسترش روابط تجاری با آلمان نازی در دههٔ ۱۹۳۰ سوق داد.[۷۰]
رضاشاه نخستین پادشاه ایرانی پس از دوران هخامنشیان بود که یک ارتش دائمی را برای کشورش، سازمان داد.[۶۹] وی بهداشت در ایران را نیز سامان داد و در دورانش، بیمارستانهایی در تهران و استانهای ایران، ساخته و تجهیز شدند. ساخت نخستین زیرساختهای همگانی مدرن ایران همچون نیروگاه، کارخانههای نوین، سیستم ترابری جدید، سیستم ارتباطات انسانی، نهادهای مالی و ادارات نیز در همین دوره انجام شد. فناوری نیز در بسیاری از عرصهها، حتی کشاورزی، دخیل گشت.[۶۹]
در تیرماه ۱۳۱۶، پیمان سعدآباد با درونمایهٔ اتحاد، میان ایران، افغانستان، ترکیه و عراق نوشته شد. منش سیاسی رضاشاه، تبلیغات منفی قدرتمندی علیه او ایجاد کرد و بریتانیا که از دیرباز به شخص رضاشاه بدبین بود، روابط ایران با ایتالیا، فرانسه و آلمان را نیز سبب نگرانی دانست؛ تبلیغات رسانهای علیه رضاشاه، پس از روابط ۱۹۳۹ ایران با ژاپن، شدت گرفت. با رخ دادن جنگ جهانی دوم، با وجود اعلام بیطرفی، بریتانیا و شوروی ایران را اشغال کرده و رضاشاه را با اعمال فشار برکنار کردند. بریتانیا در هنگام اشغال ایران توانست چند تهدید دیگر هم از بین ببرد؛ برای مثال، ناوگان دریایی ایران که در حال شکلگیری بود را به همراه دریادارانی همانند غلامعلی بایندر، از میان برداشت. پس از اشغال ایران، بریتانیا و شوروی به محمدعلی فروغی پیشنهاد دادند که رسماً جمهوریت را اعلام کند که وی مخالفت کرد. کمی بعد، آشکار شد که بریتانیا و شوروی خواستار کنار زدن رضاشاه هستند و این دو، در نهایت از سلطنت پسر او، محمدرضا پهلوی حمایت کردند.[۷۱]
آغاز پادشاهی محمدرضا پهلوی، با اشغال ایران در جنگ جهانی دوم همزمان شد. کمی پس از پادشاهی وی، در آغاز دههٔ ۱۳۲۰، ایران پذیرفت که رسماً در کنار متفقین قرار گیرد و متفقین اعلام کردند، به استقلال و یکپارچگی سرزمین ایران احترام خواهند گذاشت.[یادداشت ۴] با پشتیبانی آمریکا و با سیاست نخستوزیر وقت، قوام السلطنه به حکومت خودمختار در آذربایجان و کردستان خاتمه داد. با پیشرفت جهان، در ایران نیز نیاز به فضای سیاسی و رسانهای جدید حس شد و با فرمان محمدرضا پهلوی، تمام زندانیان سیاسی از عفو کامل برخوردار گشته و فضا برای رسانهها بازتر شد؛ در همین حین، احزاب سیاسی در این کشور جان گرفته و بر عموم مردم اثر گذاشتند.[۷۲] با این وجود، اعتراضات فراوانی به شخص محمدرضا پهلوی شد و بخشی از مردم با قدرت داشتن یک «فرد» مخالفت داشتند. حزبهایی نیز به ترورهای برنامهریزیشده دست زده و به مخالفت با شاه روی آوردند. از مهمترین وقایع دوران محمدرضا شاه، آغاز جنبش ملیشدن نفت ایران و قدرت گرفتن محمد مصدق بود. مصدق که در اوایل جنبش نفت، از حمایت شاه برخوردار بود، پس از ملیشدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹، محبوبیت بسیاری میان مردم کسب کرد. اگرچه، دولت قانونی وی سرانجام با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرنگون شد.[۷۳]
سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) تحت فرمان شاه تشکیل شد و وظیفه امنیت داخلی را بهعهده گرفت[۷۴] و در عمل به سرکوب مخالفان داخلی پرداخت.[۷۵] در سال ۱۳۴۱، محمدرضا پهلوی محبوبیت بالایی کسب کرده بود و اکثریت جامعه با انقلاب سفید موافق بودند. او برای نزدیکی به مردم؛ به همراه شهبانو از آموزشگاهها، بیمارستانها و خیریهها بازدید میکرد. اصلاحات ارضی و برابری حقوق زنان و مردان، قرار گرفتن ایران در بین مدرنترین کشورهای جهان تا پایان سدهٔ بیستم از اهداف شاه بودند. او تلاش میکرد تا ایران را بهسوی «تمدن بزرگ» هدایت کند، اصطلاحی که در سال ۱۹۷۲ ابداع شد. توسعه اقتصادی یک استراتژی کلیدی در جهت نیل به این مقصود بود.[۷۶] محمدرضاشاه سیاستهای مدرنسازی پدرش را دنبال نمود و توسعه بخشید. از دید توسعه اجتماعی شاه یک انقلابی بود اما هر چقدر که سیاستهای او انقلابیتر میشد، مخالفت علما و سایر گروههای ذینفع بیشتر میشد. با این وجود اصلاحات سیاسی شاه بسیار عقبتر از اصلاحات اجتماعی ایران بود.[۷۷] شاه یکی از پرزرقوبرقترین ارتشهای جهان را در ایران ایجاد کرده بود.[۷۸] بخش زیادی از درآمد نفتی کشور به تجهیز ارتش اختصاص مییافت. بهطوریکه سفرهای متعدد به انگلیس و دیگر کشورهای قدرتمند میکرد و پس از ایجاد رابطه دوستانه با آنها، به خرید تجهیزات نظامی میپرداخت.[۷۹]
در دههٔ چهل و اوایل دههٔ پنجاه هجری شمسی، ایران رشد اقتصادی سریعی را شاهد بود. شاه روحانیون را آرام کرد و کمی بعد با مشارکت برابر زنان در انتخابات و راهیابی آنان به مجلس جدید، ایران فضای سیاسی جدیدی را تجربه کرد. از این دوران، ایران در نشریات جهانی پوشش بالایی کسب کرد و سران کشورهای مختلف، به ایران رفتوآمد بازدیدی و سیاسی داشتند. کمکم شمار کارکنان خارجی در کشور افزایش یافت و کارخانههای بزرگی در ایران تأسیس شدند. مهندسین ایرانی و خارجی نیز زیرساخت و امکانات نوینی را در کشور ایجاد کردند. سپس محمدرضاشاه نظام تک حزبی را در کشور حاکم کرد. سرانجام او در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۵۷ و در پی اعتراضهای گسترشیافته مخالفان به رهبری روحالله خمینی، ایران را برای همیشه ترک کرد و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، در پی بیطرفی ارتش، انقلاب ۱۳۵۷ به سرانجام خود رسید.[۸۰][۸۱]
انقلاب ۱۳۵۷ ایران با رهبری سید روحالله خمینی، پادشاهی پهلوی را پایان داد و به پدیداری جمهوری اسلامی ایران انجامید؛ این انقلاب، حاصل مشارکت مردم، اعتراضات پیوسته و آغاز قدرت خمینی در فرانسه است. پس از تظاهرات ۱۷ شهریور که به کشته شدن ۸۸ نفر منجر شد، فاصلهٔ حکومت پهلوی با مردم و پریشانی شرایط، بر همگان آشکار شد.[۸۲] پس از حدود یک سال اعتصاب و تظاهرات، در ۱۲ بهمن همان سال، سید روحالله خمینی از فرانسه، به ایران بازگشت و دولت جدیدی را تشکیل داد.[۸۳] در فروردین ۱۳۵۸، در همهپرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران، واجدان شرایط رأیدهی با قاطعیت موافقت خود را اعلام کردند و ایران در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، رسماً به یک جمهوری اسلامی تبدیل شد. کمی بعد، در همهپرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (۱۳۵۸)، مردم با قاطعیت به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رأی مثبت دادند.[۸۴]
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ به گروگانگیری در سفارت ایالات متحده آمریکا دست زدند و خمینی، رهبر انقلاب ۱۳۵۷، این عمل را «انقلاب دوم» دانست؛ این رویداد، روابط دیپلماتیک تهران و واشینگتن را پایان داد.[۸۵] از سال ۱۳۵۹ نیز انقلاب فرهنگی ایران آغاز شد؛ این انقلاب، ضمن «اسلامیسازی» فرهنگی و آموزشی، به پاکسازی دانشگاهیانی که از دیدگاه حکومت جدید، «غربزده» بهشمار میرفتند، پرداخت.[۸۶]
جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، با هدفگیری غرب ایران توسط عراق، رسماً آغاز شد و در اوایل، نیروهای صدام توانستند پیشروی فراوانی انجام دهند. ارتش ایران نیز با وقوع انقلاب، فرماندهان و نیروهای با تجربهٔ خود را از دست داده بود و در عملیاتهای بسیاری شکست خورد. اما از سال ۱۳۶۱، با آزادسازی خرمشهر، نیروهای ایرانی شروع به عقبراندن ارتش دشمن کردند. در همان سال، ایران آغاز به انجام عملیاتهایی در خاک عراق کرد که در نهایت، با پیروزی عراق همراه شدند. از پایان عملیات کربلای پنج در اسفند ۱۳۶۵، تا آغاز عملیات والفجر ۱۰ ایران در اواخر زمستان سال بعد، برای حدود یک سال، ایران و عراق پیشروی خاصی در خاک یکدیگر نداشتند. سرانجام، در تیرماه ۱۳۶۷، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط رهبر ایران پذیرفته شد تا افزایش معلولین غیرنظامی و کشتهشدگان این جنگ، پس از حدود ۸ سال پایان یابد.[۸۷]
به گزارش بیبیسی فارسی، اینکه انگیزهٔ مردم ایران از مشارکت در انقلاب ۱۳۵۷، برخورداری از امکانات اقتصادی بیشتر بود یا استقرار حکومت دینی، هنوز محل اختلاف است اما این انقلاب، حکومتی را سرنگون کرد که اولویت اصلی یا منحصر به فرد آن، توسعهٔ سریع اقتصادی و اجتماعی ایران بودهاست. با سقوط نظام پهلوی، روند مصادره و تعطیلی واحدهای نوین صنعتی، خدماتی و کشاورزی، تا از کار انداختن بخش نوین اقتصاد این کشور ادامه یافت و جایگاه پیشین ایران در جهان، از دست رفت. دیدگاههای قدیمی نخبگان سیاسی و اقتصادی جدید و شکلگیری اقتصاد زیرزمینی، گسترش رفتارهای فاسد اقتصادی و انحصار نهادهای قدرتمند بر بخش بزرگی از اقتصاد ملی، بیش از پیش به اقتصاد ایران ضربه زد.[۸۸] مخالفان سرمایهداری در اوایل انقلاب، از نقش برتر دولت در اقتصاد هواداری کردند و پس از حملهٔ عراق به ایران، توانستند کشور را به سوی اقتصاد متمرکز دولتی پیش ببرند. ضعف اقتصادی ایران و شکلگیری صاحبامتیازان اقتصاد دولتی، به اوجگیری قدرتهای منطقهای، همانند امارات، ترکیه و عربستان کمک کرد. ایران پس از جنگ با عراق، اقتصاد بدون تنشی نداشتهاست و کارفرمایان ایرانی به تطبیق با شرایط اقتصاد جنگی و اقتصاد مقاومتی تشویق شدهاند.[۸۹] اساس سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز، بر شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» استوار شد و اولویت روابط، با کشورها و حرکتهای اسلامی و کشورهای منطقه بودهاست؛ اگرچه، این سیاست با گذشت زمان تغییر کرد و روابط به سوی اروپا، روسیه، انگلستان، ایالات متحده و در نهایت، کشورهای عربی تغییر کرد.[۹۰] ایران که برای چهار دهه با انواع تحریمهای بینالمللی روبرو بود، تلاش کرد به اقتصاد خود جان تازهای دهد؛ برنامه جامع اقدام مشترک از مهمترین توافقات جمهوری اسلامی با دیگر ملل بودهاست که پس از آن، با ورود سرمایه به کشور، پیشرفت اقتصادی قابل توجهی در ایران صورت گرفت. هرچند که خروج آمریکا از برجام و تحریمهای مجدد، این توافق را به هم ریخت و علاوه بر سرمایهٔ خارجی، سرمایهٔ داخلی ایران نیز به خروج از کشور شتافت.[۹۱][۹۲] کشته شدن قاسم سلیمانی، حمله موشکی ایران به نیروهای آمریکایی در عراق و ادامه یافتن بحران خلیج فارس، ایران را در آغاز دههٔ ۲۰۲۰ میلادی، با تنشهای جدیدی روبرو ساخت.[۹۲]
تظاهرات ۱۷ اسفند ۱۳۵۷، اعتراضات ۱۳۸۸، تظاهرات ۱۳۹۶، اعتصابات ۱۳۹۷-۱۳۹۸ و اعتراضات آبان ۱۳۹۸ نمونههایی از نارضایتیهای منجر به اعتراض دوران جمهوری اسلامی هستند. بر اساس تحلیلی در سال ۱۳۹۷، در این سالها، افزایش شکاف طبقاتی، فساد سیستماتیک دولتی و فشارهای خارجی، با افزایش نارضایتی همگانی، اعتراضات سراسری پراکندهای را برانگیخت.[۹۳] اعتراضات ۱۳۸۸، پیامد پیروزی احمدینژاد بر موسوی در انتخابات ۱۳۸۸ بود.[۹۴] پس از ناکامی این اعتراضات، حامیان نتایج انتخابات، کمکم مستندهای انتخاباتی بیشماری را پنهان یا از دسترس خارج کردند.[۹۵] اعتراضات ۱۳۹۶ ماهیتی ضدحکومتی داشت که از نارضایتیهای اقتصادی و سیاسی تغذیه میشد و در پاسخ آن، حکومت افزون بر برگزاری تظاهرات و محدودسازی شبکههای اجتماعی، از عوامل خارجی گفت و معترضان را سرکوب کرد که شماری از آنان، کشته شدند.[۹۶] اعتراضات آبان ۱۳۹۸ (پس از افزایش قیمت بنزین در ایران) نیز با سرکوب شدید مردم معترض همراه شد و بنابر گزارشهای خارجی، شمار کشتهشدگان تا ۱۵۰۰ تن و شامل زنان و نوجوانان بودهاست. اگرچه وزیر کشور، شمار کشتهشدگان را ۲۰۰ تا ۲۲۵ تن اعلام کرد. در این تظاهرات، ویدئوهایی از شلیک مستقیم نیروهای امنیتی به معترضان منتشر شد.[۹۷][۹۸]
ایران در مختصات جغرافیایی ۳۲ درجه شمالی و ۵۳ درجه شرقی قرار دارد و از شمال به آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان و دریای خزر، از شرق به پاکستان و افغانستان، از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان و از غرب به ترکیه و عراق محدود میشود. این کشور همچنین جزیرههایی را در خلیج فارس در اختیار دارد. کل گسترهٔ ایران، ۱٫۶۴۸٫۱۹۵ کیلومتر مربع است که ۱۱۶٫۶۰۰ کیلومتر مربع آن را آبهای این کشور تشکیل میدهند. حدود یک سوم از مرز ۸٫۳۳۴ کیلومتری آن نیز آبی است. این کشور خاورمیانهای، موقعیت استراتژیکی در خلیج فارس دارد و تنگه هرمز در جنوب کشور، مسیری حیاتی برای انتقال نفت خام است.[۹۹]
سرزمین ایران، از ثروت طبیعی فراوانی برخوردار است؛ حدود ۱۱ درصد زمینهای آن، قابل کشت هستند و نفت، گاز طبیعی، زغالسنگ، کروم، مس، سنگ آهن، سرب، منگنز، روی و گوگرد شناختهشدهترین منابع طبیعی ایران هستند.[۹۹] از دیدگاه ناهمواریها، ایران کشوری کوهستانی با بیابان و دشتهایی در میانه است. بلندترین نقطهٔ کشور، کوه دماوند با ۵٫۶۲۵ متر بلندی و کمترین بلندی کشور نیز در دریای خزر در منفی ۲۸ متر ثبت شدهاست. این کشور ممکن است با خشکسالی دورهای، سیل، طوفانهای غبار یا شنی و زمینلرزه تهدید شود. آلودگی هوا به ویژه در مناطق شهری، عدم مدیریت درست پساب صنعتی، جنگلزدایی، بیابانزایی، آلودگی نفتی در خلیج فارس، تلفات در تالابها بر اثر خشکسالی، فرسایش خاک و آلودگی آب، از مهمترین مسائل زیستمحیطی در ایران هستند.[۹۹]
سرزمین ایران به شکل کلی، کوهستانی و نیمهخشک است و میانگین بلندی آن، بیش از ۱۲۰۰ متر از سطح دریا است. بیش از نیمی از مساحت ایران را بلندی و کوههای این کشور، یکچهارم آن را دشتهای آن و کمتر از یکچهارم دیگر آن را زمینهای در دست کشت، میسازند. پستترین نقطهٔ درونی با بلندی ۵۶ متر در چاله لوت و بلندترین نقطه، دماوند با ۵۶۱۰ متر بلندی است که در میان رشتهکوه البرز قرار دارد. در کنارهٔ جنوبی دریای خزر، بلندی زمین ۲۸ متر پایینتر از سطح دریای آزاد است.[۱۰۰]
پارکهای ملی ایران و مناطق حفاظتشدهٔ این کشور از مهمترین جاذبههای جغرافیایی آن هستند. این کشور همچنین ۱۳ ذخیرهگاه زیستکره دارد که شامل ارسباران، ارژن، گنو، پارک ملی گلستان، منطقه حفاظتشده حرا و تالاب بینالمللی خور خوران، پارک ملی کویر، پارک ملی دریاچه ارومیه، شبهجزیره میانکاله، منطقه حفاظتشده توران، دنا، تنگ صیاد، دریاچه هامون و کپهداغ میشود.[۱۰۱]
اقلیم ایران بسیار متنوع است و از نیمهگرمسیری تا زیرشمالگانی را شامل میشود. بلندی، عرض جغرافیایی، تأثیرات دریایی، بادهای فصلی و نزدیکی به دامنههای کوهستانی یا بیابانها، نقش مهمی در نوسانات دمای روزانه و فصلی در این کشور ایفا میکند. به عنوان نمونه، میانگین دمای روز تابستانی در آبادان در استان خوزستان، ۴۳ درجهٔ سانتیگراد و میانگین دمای زمستان در تبریز در استان آذربایجان شرقی، به حدود انجماد میرسد. بارش نیز در سراسر کشور، متغیر است؛ از کمتر از ۲ اینچ در جنوب شرقی کشور تا ۷۸ اینچ در مناطق نزدیک به دریای خزر. میانگین بارش سالانه در کشور نیز نزدیک به ۱۶ اینچ است. پر بارانترین فصل ایران، زمستان است و بیش از نیمی از بارش سالانه در این ۳ ماه رخ میدهد. شمال کشور در آمار بارش یک تضاد بزرگ به وجود آوردهاست؛ کوههای بلند البرز، بخشهای جنوبی خود را از اثر دریای خزر محروم میسازند و یک شمال حاصلخیز و جنگلی، برای ایران به وجود میآورند؛ در شمال ایران، هوایی تا ۳۸ درجهٔ سانتیگراد پدیدار میشود، یخبندان بسیار نادر است و ممکن است رطوبت تا ۱۰۰ درصد افزایش یابد. به جز در شمال کشور، تابستان به عنوان یک فصل خشک در ایران شناخته میشود. از ویژگیهای آب و هوای ایران این است که مناطق مختلف آن، میتوانند دارای چهار فصل جدا از هم باشند.[۱۰۲]
تقریباً یک دهم ایران جنگلی است و گستردهترین جنگلهای آن، در جنوب دریای خزر قرار گرفتهاست؛ در این منطقه انواع درختان برگریز، بلوط، راش، نمدار، نارون، گردو و بسیاری درخت و گیاهان دیگر، میرویند. در نواحی خشک میانی کشور نیز ارس، بادام و شماری گیاه میوهدار رشد میکنند. انواع درمنه و درختچه نیز در نواحی بیابانی و سراسر کشور پراکنده هستند. تپههای ماسهای کویری ایران، با نگهداری آب، از رشد گیاهانی همانند موردیان پشتیبانی میکنند. واحههای ایران نیز با کمک به رشد تاکستانها، تمشک ایرانی، صنوبر، خرما، مورد، خرزهرهایان، آکاسیا، بید، آلو و توت باعث تنوع بیشتر پوشش گیاهی منطقه میشوند.[۱۰۲]
جانداران سرزمین ایران شامل پلنگ ایرانی، خرس، کفتار، گرازهای وحشی، بز کوهی، آهو و قوچومیش است که در کوههای دارای پوشش گیاهی زندگی میکنند. انواع شغال و خرگوش نیز در سراسر کشور وجود دارند. گور ایرانی نیز دشت و بیابانها را برای حیات خود، انتخاب کردهاست. یوزپلنگ آسیایی در جهان به عنوان یک گونهٔ در معرض انقراض ایرانی، شناخته شدهاست. قرقاولهای ایرانی در شمال کشور یافت میشوند و کبکها در بیشتر مناطق کشور زندگی میکنند. پرندگان آبزی همانند پرنده دریایی، اردک و غاز نیز در سواحل دریای خزر و خلیج فارس زندگی میکنند؛ در حالی که کرکسهای ایرانی، در بیابان به حیات خود ادامه میدهند. انواعی از گوزن، جوجهتیغی، روباه و دست کم ۲۲ گونهٔ جوندگان، در مناطق نیمه صعبالعبور و بلند این کشور، زندگی میکنند. سنجاب نخلی و خرس سیاه آسیایی در سیستان و بلوچستان یافت شدهاند. ببرها نیز زمانی در جنگلهای مناطق جنوبی دریای خزر سکونت داشتند اما هماکنون منقرض شدهاند.[۱۰۲] شیر ایرانی نیز در ایران منقرض شدهاست اما پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، طرحهای احیای آن ریخته شد و در سال ۱۳۹۸، با توافق میان باغ وحش ارم و انجمن آبزیگاه و باغوحشهای اروپا، به ایران بازگشت تا احیای آن در این کشور آغاز شود.[۱۰۳]
ایران، از اعضای بنیانگذار سازمان ملل متحد، سازمان همکاری اقتصادی، سازمان همکاری اسلامی و اوپک و همچنین از اعضای سازمان همکاریهای شانگهای است[۱۰۴] و یک قدرت منطقهای[۱۰۵] شمرده میشود.
نظام سیاسی کنونی ایران، بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران استوار است که در سال ۱۳۵۸ تصویب شد.[۱۰۶] ایران کنونی، در واقع یک جمهوری اسلامی با بخش قانونگذار است. دستگاههای اجرایی، مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه، در نهایت تحت نظر روحانیت کار میکنند. این نظام ترکیبی، تحت نظر رهبر ایران قرار میگیرد. رهبر این کشور، اختیارات گستردهای دارد و علاوه بر مقامات کشوری، مقامات نظامی را هم میتواند تعیین کند. رهبر ایران همچنین منحصراً میتواند اعلان جنگ دهد و فرماندهٔ ارشد نیروهای مسلح ایران است؛ او جهت کلی سیاستهای کشور را هم تعیین میکند. محدودیتی برای دورهٔ رهبری وجود ندارد اما مجلس خبرگان این امکان را دارد که رهبر را از مقام خود بردارد. به شکل دقیقتر، در جمهوری اسلامی ایران، قوای سهگانه متشکل از قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه، تحت نظر ولایت فقیه فعالیت میکنند. مردم ایران نیز مستقیماً در انتخاب رهبر کشور دخالت ندارند و مجلس خبرگان، به نمایندگی از آنان، رهبر را انتخاب میکند و این گزینش، بر پایهٔ معیارهای شرعی و اسلامی است.[۱۰۷][۱۰۸] اگرچه، اعضای شورای نگهبان که مستقیم و غیرمستقیم از سوی رهبر گزینش میشوند، وظیفهٔ تأیید صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان را نیز دارند.[۱۰۹]
رئیسجمهور ایران که با انتخابات ریاستجمهوری کشور گزینش میشود، رئیس قوهٔ مجریه است و باید یک شیعهٔ ایرانی باشد. رئیسجمهور، شورای وزیران را برای تأیید مجلس انتخاب کرده و به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی فعالیت میکند. رئیسجمهور و وزرای وی، وظیفهٔ ادارهٔ امور روز کشور و اجرای قوانینی را دارند که قوهٔ مقننه تصویب کردهاست. علاوه بر این، رئیسجمهور بر طیف گستردهای از دفاتر و سازمانهای دولتی نظارت دارد. در جرمهای معمول، رسیدگی به اتهامات رئیسجمهور، معاونان وی و وزیران با آگاهی مجلس شورای اسلامی در دادگاههای عمومی انجام میشود. استعفای رئیسجمهور نیز باید مورد تأیید رهبر ایران قرار گیرد.[۱۱۰][۱۰۸]
ایران دارای ۳۱ استان است که در کل، پنج منطقه را تشکیل میدهند.[۱۱۱] تقسیمات کشوری در ایران، به ترتیب، شامل استانها، شهرستانها، بخشها و دهستانها میشود. هیچ منطقهٔ خودمختاری در این کشور وجود ندارد و از استاندار تا بخشدار، توسط وزارت کشور منصوب میشود. در هر سطح نیز یک شورا وجود دارد و شورای عالی استانها از نمایندگان شوراهای استان تشکیل میشود. وزارت کشور این اختیار را دارد که شهرداران را نیز منصوب کند، اما اعضای شورای شهر، به صورت محلی انتخاب میشوند. دهکدهها نیز توسط دهیار که توسط بزرگان (شورا) همان ناحیه، توصیه میشود، اداره میشوند.[۱۰۸]
(کیلومتر مربع)
(۱۳۹۵)
ایران در دوران پیش از اسلام، دارای حکومتهایی از نوع شاهنشاهی و در طول پنج سدهٔ اخیر از نوع پادشاهی بودهاست.[۱۱۳] نهایتاً در سال ۱۳۵۸، با رأی نزدیک به ۹۸ درصد از مردم این کشور، پس از حدود ۲۵۰۰ سال، رسماً تاج و تخت در ایران برچیده شد. از آن پس، نظام جمهوری اسلامی ایران جایگزین دودمان پهلوی که آخرین حکومت پادشاهی این کشور بود، شد.[۱۱۴]
ایران دارای ساختار قانونگذاری است. مجلس شورای اسلامی که بیشتر به عنوان مجلس شناخته میشود، اجازه میدهد نمایندگان آن برای دورههای چهارساله، به شکل مستقیم توسط مردم انتخاب شوند و اقلیتهای مذهبی و قومی رسمی، دارای نمایندگانی در مجلس هستند. مجلس قوانین کشور را تصویب میکند و در شرایط ویژه، این امکان را دارد که رئیسجمهور را با دو سوم آرا استیضاح کند.[۱۰۸]
شورای نگهبان ۱۲ عضو شامل فقها و حقوقدان دارد که نیمی از آنان را رهبر و بقیه را شورای قضایی گزینش میکند. مصوبات مجلس شورای اسلامی پیش از اجرایی شدن، نظر این شورا را میگیرند و بررسی میشوند که مخالف قانون اسلامی نباشند. این شورا بر انتخابات نیز نظارت میکند و تمام نامزدهای انتخاباتی، حتی برای ریاستجمهوری، باید تأیید صلاحیت از آن را به دست آورند.[۱۰۸]
رهبر جمهوری اسلامی ایران، رئیس قوه قضائیه ایران را تعیین میکند که وی نیز، رئیس دیوان عالی کشور و دادستان عمومی را منصوب میکند. چندین دادگاه در این کشور وجود دارد، از جمله دادگاههای همگانی که به پروندههای مدنی و جنایی رسیدگی میکنند و دادگاه انقلاب که به گروه ویژهای از جرائم رسیدگی میکند؛ این دادگاه که به مقولههایی همانند اقدام علیه امنیت ملی، اقدام علیه نظام جمهوری اسلامی و قاچاق موادمخدر رسیدگی میکند، حکم نهایی را میدهد و قابلیت تجدیدنظر ندارد.[۱۱۵]
دادگاه ویژه روحانیت که مستقل از چارچوب منظم قضایی عمل میکند و فقط به رهبری پاسخگو است، احکام نهایی میدهد و قابلیت تجدید نظر ندارد. دادگاه ویژه روحانیت به جرائمی که توسط روحانیون انجام شدهاند، رسیدگی میکند؛ اگرچه در پروندههای مربوط به افراد غیر روحانی نیز دخالت داشتهاست.[۱۱۵] بر اساس اعلام سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۸ میلادی، ۱۷۰ کشور یا مجازات اعدام را به کل پایان دادند یا اجرای آن را متوقف کردند؛ در یک سال پیش از این اعلامیه، ۸۴ درصد کل اعدامهای ثبتشده در جهان، در چهار کشور عربستان، عراق، پاکستان و ایران بودهاست.[۱۱۶] گزارش سال ۲۰۱۸ سازمان عفو بینالملل اعلام کرد که اعدامها در ایران، نسبت به سال پیش، ۵۰ درصد کاهش داشتهاست و حلقآویز کردن متداولترین روش اعدام در این کشور است.[۱۱۷]
در اصول قانون اساسی ایران اعلام شدهاست که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بر اساس نفی سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و یکپارچگی کشور، دفاع از حقوق تمام مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز با دول غیرمحارب استوار است؛ جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود دانسته و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را از حقوق مردم جهان میداند. همچنین در عین خودداری از دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین، در تمام جهان، پشتیبانی میکند. همچنین هر قراردادی که سلطهٔ بیگانه بر منابع، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون ایران را فراهم آورد، ممنوع اعلام شدهاست. شعار «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» نیز به عنوان فلسفهٔ سیاسی این کشور، در نظر گرفته شدهاست.[۱۱۸]
آخرین حکومتهای ایران، سیاست خارجی متفاوتی را دنبال کردهاند. محمدرضا پهلوی، در سیاست خارجی به دنبال دوری از تنش بود و با وجود روابط نزدیک با آمریکا، با اتحاد جماهیر شوروی نیز روابط مناسبی ایجاد کرد؛ در همین حال، با بسیاری از کشورهای جنبش عدم تعهد، روابط گرمی را حفظ کرد. با وجود روابط دوستانه با جهان، وی همواره نیروی نظامی ایران را تقویت میکرد. اما با پدیداری جمهوری اسلامی، ایران تبدیل به کشوری مخاصمهجو، تجدیدنظرطلب، رادیکال و مذهبی شد و به سرعت جهان را با سیاستهای تازهٔ خود آشنا ساخت. استکبارستیزی و صدور انقلاب از سیاستهای مورد توجه ایران در دهههای اخیر هستند. در زمینهٔ غربستیزی، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد که با رژیمهای کمونیستی روابط نزدیکی برقرار کند و با کشورهایی همانند رومانی،[یادداشت ۵] کره شمالی و کوبا به روابطی موفق رسید. در دهههای اخیر، ایران با بلاروس، نیجریه و ونزوئلا نیز روابط قابل توجهی داشتهاست. مارک گازیوروسکی، عالم سیاسی، حکومت جمهوری اسلامی ایران را یک حکومت مطرود برای بسیاری از کشورهای جهان میداند.[۱۱۹] برنامههای هستهای و موشکی ایران و نوع روابط با اسرائیل، تنشها و تحریمهایی را برای این کشور به همراه داشتهاست. در تیر ۱۳۹۴، ایران با گروه ۱+۵ به توافقی مهم با عنوان برنامه جامع اقدام مشترک، دست یافت که پیرامون برنامهٔ هستهای این کشور بود و تحریمهای اقتصادی را پایان میداد. اگرچه خروج آمریکا از برجام و تحریمهای مجدد، این توافق را به هم ریخت.[۱۲۰][۹۱][۱۲۱] دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، پس از اعلام خروج این کشور از برجام، از ناکارآمدی برجام در پیشگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی و ادامهدار بودن پشتیبانی این نظام از تروریسم و خطر برنامه موشکی بالستیک ایران گفت.[۱۲۲]
جمهوری اسلامی ایران دارای دو گونه نیروی مسلح است؛ نیروهای معمول ارتش که شامل نیروی هوایی و نیروی دریایی میشود و یک گروه جداگانه با نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.[۱۲۳] در دوران پهلوی، ایران یکی از بزرگترین نیروهای مسلح جهان را در اختیار داشت که به سرعت، با فروپاشی سلطنت منحل شد. ارتش ایران، پس از انقلاب ۱۳۵۷، درگیر یک جنگ طولانی با عراق شد و از آن زمان، مؤلفهای فعال و نیرومند را حفظ کردهاست. نیروی نظامی این کشور، بخش اعظم نیروی انسانی خود را از خدمت اجباری در ایران به دست میآورد و مردان باید تا حدود ۲ سال، خدمت سربازی انجام دهند. ارتش، بزرگترین شاخهٔ نیروی نظامی ایران است و پس از آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار دارد. هر نیروی امنیتی ایرانی که درگیر نبردهای خارجی یا داخلی باشد، توسط عناصر سپاه همراهی یا رهبری میشود. نیروی هوایی و دریایی ایران، از دیدگاه بینالمللی هنوز کوچک شمرده میشوند. نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران نیز نقش پلیس را در این کشور ایفا میکند.[۱۲۴] نیروی قدس نیز شاخهٔ مخفی نخبهٔ سپاه پاسداران و در اصل مسئول عملیات در کشورهای دیگر است که در جهت منافع سپاه و نظام روحانیت ایران کار میکند.[۱۲۵]
در سال ۲۰۱۸ میلادی، ایران با ۱۷ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بودجهٔ نظامی، در ردهٔ پانزدهم جهان جای گرفت؛ در این سال، هزینهٔ نظامی ایران بالاتر از اسرائیل و کانادا و پایینتر از عربستان بود.[۱۲۶] بر اساس اعلام مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک، ایران حدود ۵۲۳ هزار نیروی نظامی فعال دارد که ۳۵۰ هزار نفر آن در ارتش معمول کشور و دست کم ۱۵۰ هزار نفر آن در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت میکنند. حدود ۲۰ هزار نیرو نیز در نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند.[۱۲۷] بسیج نیز یک سازمان شبهنظامی فعال در ایران است که میتواند شمار قابل توجهی نیروی داوطلب جذب کند.[۱۲۸]
از انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون، برای غلبه بر تحریمهای خارجی، دولت ایران صنایع نظامی خود را گسترش داد. انواع تانک، نفربر زرهپوش، موشک، زیردریایی، کشتیهای نظامی، ناوچه، رادار، هلیکوپتر و هواپیماهای جنگنده در ایران ساخته میشوند.[۱۲۹] ایران ارتش سایبری نیز دارد و پس از حملات سایبری به تأسیسات هستهای ایران در سال ۱۳۸۹، این کشور توانایی سایبری خود را افزایش داد. ایران، همچنین توانایی ساخت پهپاد را داراست و با پهپادهای خود، عملیات داشتهاست.[۱۲۷]
ایران، توان موشکی بالایی دارد. برنامه موشکی ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ آغاز شد اما از جنگ ایران و عراق سرعت گرفت. از آن پس، ایران با کشورهایی همانند لیبی، کره شمالی، چین و روسیه همکاری کردهاست تا زرادخانهای بزرگ و متنوع از موشکهای بالستیک و کروز ایجاد کند. در سال ۱۳۶۶، نخستین موشک ایران ساخته شد و در دههٔ ۱۳۷۰، پیشرفت موشکی ادامه یافت تا دههٔ ۱۳۸۰ که موشکهای دوربرد طراحی شدند و بر دقت آنان افزوده شد. تمام خاورمیانه و بخشهایی از اروپا، در تیررس موشکهای ایران قرار دارند. توسعهٔ برنامهٔ موشکی ایران، به ویژه تولید موشکهایی با برد بیش از ۳۰۰۰ کیلومتر، همواره باعث نگرانی اروپا و آمریکا بودهاست؛ اگرچه، ایران اعلام داشتهاست که چنین موشکهایی نمیسازد. با این حال، برخی رسانهها، برد نهایی موشکهای ایران را تا ۳۰۰۰ کیلومتر دانستهاند و اعلام کردند که ایران امکان هدف قرار دادن ۷۰ درصد آسیا و دورترین نقاط اروپا را دارد. همچنین ایران از سوی غرب به داشتن موشک با توانایی حمل کلاهک هستهای متهم شدهاست.[۱۳۰][۱۳۱]
اقتصاد ایران به عنوان یک اقتصاد نا کارآمد شناخته میشود و بر فروش نفت و گاز متکی است. با این حال، ایران زیرساخت قابل توجهی در بخشهای خدماتی، صنعتی و کشاورزی دارد که اقتصاد این کشور را توانمند میسازند. حکومت ایران، صدها تشکیلات اقتصادی را بهطور مستقیم تملک و اداره میکند و بهطور غیر مستقیم، بر بسیاری از شرکتهای وابسته به نیروهای امنیتی کشور اثر میگذارد. مواردی همچون فساد اقتصادی، کنترلهای قیمت، یارانه و سیستم بانکی کشور که میلیاردها دلار وام غیر عامل دارد، اقتصاد کشور را تضعیف کرده و پتانسیل رشد بخش خصوصی ایران را بسیار کاهش دادهاست. فعالیتهای بخش خصوصی ایران، شامل کارگاههای مقیاسکوچک، کشاورزی، تولیدیهای گوناگون، خدمات، ساخت و سازهای متوسط، کار معدن، تولید سیمان و صنعت فلز میشود. همچنین اقتصاد غیررسمی قابل توجهی در این کشور وجود دارد که فساد مرتبط با آن، گسترش یافتهاست. بر اساس اطلاعاتنامه جهان، تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۷ میلادی، ۴۳۰٫۷ میلیارد دلار و سرانه تولید ناخالص داخلی بر پایه برابری قدرت خرید نیز ۲۰٫۱۰۰ دلار بود.[۹۹][۱۳۲] بر اساس اعلام بانک جهانی، سرانهٔ تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷ برابر ۵۵۲۰ دلار[۱۳۳] و سرانهٔ تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید) برابر ۱۴۵۳۶ دلار[۱۳۴] بودهاست. طبق دادههای بانک جهانی، GDP اسمی این کشور در سال ۲۰۱۹–۲۰ حدود ۴۶۳ میلیارد دلار، برآورد شدهاست. همچنین فعالیت اقتصادی و درآمد دولت، بسیار به درآمد نفتی بستگی دارد؛ بنابراین، پایداری ندارد.[۱۳۵]
کل نیروی کار ایران در سال ۲۰۱۷ میلادی، ۳۰٫۵ میلیون نفر بودهاست و این کشور از کمبود نیروی کار ماهر رنج میبرد؛ از این شمار، ۱۶٫۳٪ در کشاورزی، ۳۵٫۱٪ در صنعت و ۴۸٫۶٪ در بخش خدماتی مشغول بودهاند. نفت، فراوردههای پتروشیمی، گاز، کود، سدیم هیدروکسید، بافتنیها، سیمان و مصالح ساختمانی، فرآوری خوراک، صنعت فلزات و برخی جنگافزارها، به ترتیب، بیشترین میزان تولید سالانهٔ ایران را تشکیل میدهند. نفت (۶۰٪)، فراوردههای شیمیایی و پتروشیمی، میوه، آجیل، فرش، سیمان و سنگ معدن به ترتیب بیشترین محصولات صادراتی ایران هستند. در سال ۲۰۱۷ میلادی، ایران ۱۰۱٫۴ میلیارد دلار صادرات داشت که چین ۲۷٫۵٪، هند ۱۵٫۱٪، کره جنوبی ۱۱٫۴٪، ترکیه ۱۱٫۱٪، ایتالیا ۵٫۷٪ و ژاپن ۵٫۳٪ از صادرات این کشور را سهم خود کردند. محصولات کشاورزی و دامی این کشور نیز به بسیاری از نقاط جهان صادر شده و مهمترین آنان، شامل گندم، برنج، گونههای غلات، چغندرقند، نیشکر، میوه، آجیل، پنبه، فراورده لبنی، پشم و خاویار میشود. ارزشمندترین واردات ایران نیز شامل انواع تجهیزات صنعتی، کالاهای سرمایهای، خدمات فنی، مواد غذایی و کالاهای مصرفی میشود. در سال ۲۰۱۷ میلادی، شرکای تجاری ایران در واردات، شامل امارات متحده عربی (۲۹٫۸٪)، چین (۱۲٫۷٪)، ترکیه (۴٫۴٪)، کره جنوبی (۴٪) و آلمان (۴٪) بودهاست.[۹۹]
از اوایل انقلاب ۱۳۵۷، دو جناح به دنبال تحمیل تفسیر خود از اقتصاد اسلامی به دولت بودند. چپگرایان اسلامی خواستار ملی شدن گسترده در اقتصاد شدند. محافظهکاران مذهبی که پیوند محکمی با بازرگانان ایران داشتند نیز از حقوق صاحبان صنایع دفاع کرده و بر خصوصیسازی پافشاری کردند. با این حال، هر دو جناح به صورت کلی، از انحصار حکومت در بخش بانکی ایران حمایت کردند. بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نیز مسئولیت توسعه و نگهداری ریال ایران، که یکای پول کشور است را بر عهده دارد. تأثیرات جنگ ایران و عراق در نهایت باعث افزایش مداخلات حکومتی در اقتصاد شد. دولت با ملی کردن بانکهای خصوصی و شرکتهای بیمه و افزایش کنترل دولتی بر بازرگانی، انحصار نهفتهای بر فعالیتهای تولیدی و درآمدی ایران به دست آورد. در دهههای گذشته، مهمترین مانع پیش روی اقتصاد ایران، انزوای آن از جامعه جهانی بودهاست؛ این منزوی شدن، حاصل خارجیهراسی سیاستمداران محافظه کار این کشور و تحریمهای اعمال شدهٔ خارجی، به ویژه از سوی ایالات متحده است.[۱۳۲] برداشتهشدن بیشتر تحریمهای هستهای، بر اساس برنامه جامع اقدام مشترک در سال ۱۳۹۴، باعث احیای بخش تولید نفت و درآمد نفتی ایران شد که رشد سریع تولید ناخالص داخلی را در پی داشت؛ اما به دلیل سقوط تولید نفت در سال ۲۰۱۷ میلادی، رشد اقتصادی این کشور نیز کاهش یافت. اقتصاد ایران همچنان از سطح سرمایهگذاری کم و ضعف اقتصادی پیش از برجام رنج میبرد و بیکاری گسترده، به ویژه میان زنان و جوانان ایرانی تحصیلکرده، خودنمایی میکند.[۹۹] بحران ناشی از دنیاگیری ویروس کرونا باعث استمرار رکود اقتصادی در سال ۲۰۲۰ م شد و رشد اقتصادی این کشور تا سال ۲۰۲۳ م همچنان ضعیف برآورد شد.[۱۳۵]
کانونهای جمعیتی ایران، در سراسر کشور گسترش یافتهاند و این پراکندگی، ترابری در ایران را دشوار ساختهاست. بودجه و نگهداری کم، کارایی بزرگراههای این کشور را کاهش دادهاست. با این وجود، وسایل نقلیهٔ موتوری به ویژه اتوبوس و کامیون، مهمترین وسایل برای حمل مسافر و کالا هستند. در دهههای گذشته، دولت ایران منابع قابل توجهی را صرف بهبود راههای ارتباطی کشور کردهاست و اکنون، تقریباً نیمی از جادهها آسفالت شدهاند.[۱۳۶]
خط اصلی سیستم ریلی کشوری، دریای خزر را به خلیج فارس متصل و بسیاری از مراکز استانها را پشتیبانی میکند. در سال ۱۳۵۰، راهآهن ایران از طریق ترکیه، به راهآهن اروپا متصل شد؛ این پیوند مهم، بازرگانی و گردشگری را به طرز چشمگیری تقویت میکند و نیاز به راه آبی و هوایی را در مسیر از بین میبرد. راهآهن ایران گسترش و موقعیت قابل توجهی دارد و این کشور به یک مسیر عبور کارا و کمهزینه برای کشورهای منطقه تبدیل شدهاست. هواپیمایی ملی ایران، ایران ایر، شهرهای بزرگ و مراکز استانهای این کشور را پوشش دادهاست. برخی خطوط هوایی بزرگ اروپایی، آسیایی و آفریقایی نیز در ایران حضور دارند. در مرداد ۱۳۸۹ اعلام شد که از میان ۵۴ فرودگاه مسافری ایران، ۹ فرودگاه بینالمللی هستند و تنها سه فرودگاه توجیه اقتصادی دارند. فرودگاه بینالمللی مهرآباد، فرودگاه بینالمللی شهید هاشمینژاد مشهد و فرودگاه بینالمللی امام خمینی، پررفتوآمدترین فرودگاهها در ایران هستند.[۱۳۷][۱۳۶]
کارون تنها رودخانهٔ دارای قابلیت کشتیرانی در ایران است و از آن برای حمل مسافر و بارهای گوناگون استفاده میشود. دریاچه ارومیه نیز برای حمل مسافر و بار استفاده شدهاست. ایران از پنج بندر بزرگ در خلیج فارس، که بزرگترین آنان در بندرعباس است، بهره میبرد. پایانههای نفتی مهمی در آبادان و خارگ قرار گرفتهاند که در جنگ با عراق ویران شده یا آسیب دیدند اما از آن زمان، بازسازی شدهاند. همچنین امکانات بندری قابل توجهی در خرمشهر و بندر امام خمینی وجود دارد. ایران امکانات خود را در بندر بوشهر گسترش داده و بندر جدیدی را در چابهار در دریای عمان ساختهاست. همچنین بندرهای دریای خزر، همانند بندر انزلی و بندر ترکمان در درجهٔ نخست برای بازرگانی با ملل شمالی مورد استفاده قرار میگیرند.[۱۳۶]
رسانههای ارتباطی در ایران عمدتاً متعلق به حکومت این کشور هستند و در طول دههٔ ۱۳۷۰، این کشور منابع قابل توجهی را برای توسعه و گسترش زیرساختهای ارتباطی خود، هزینه کرد؛ در این مدت، استفاده از تلفن تقریباً دو برابر شد. خدمات تلفنی به مناطق روستایی نیز داده میشود و تا سال ۲۰۰۰ میلادی، تقریباً تمام ایرانیان، به خدمات مربوط دسترسی داشتند. تلفنهای همراه و اینترنت نیز در سراسر ایران خدمترسانی میکنند و ایرانیان را هرچه بیشتر با جهان و فرهنگ جهانی آشنا ساختهاند.[۱۳۶] ۹۹٫۵ درصد از جمعیت ایران به شبکهٔ برق دسترسی دارند و این کشور از نیروگاههای تجدیدپذیر خورشیدی و بادی نیز بهره میبرد. همچنین امروزه ۹۹٫۵ درصد از جمعیت شهری و ۷۵ درصد از جمعیت روستایی ایران، از شبکهٔ آبرسانی برخوردارند.[۱۳۸]
توسعهٔ صنعتی ایران از اواسط دههٔ ۱۳۳۰ شدت یافت و بخشهای گوناگون این کشور را متحول کرد. ایران کنونی، طیف گستردهای از کالاها همانند خودرو، لوازم خانگی، تجهیزات مخابراتی، ماشینآلات صنعتی، کاغذ، کالاهای لاستیکی، فولاد، مواد خوراکی، محصولات چوبی و چرمی، منسوجات و دارو را تولید میکند. کارخانههای نساجی این کشور در اصفهان و در امتداد سواحل دریای خزر، متمرکز شدهاند. ایران همچنین به خاطر فرشهای دستباف خود در سراسر جهان شناخته شدهاست. کار دستی سنتی ساخت این فرشها، به میزان قابل توجهی در درآمدهای روستایی کشور نقش دارد و همواره یکی از مهمترین صنایع صادراتی ایران بودهاست. صنایع دستی ایران در مناطقی در سراسر کشور، بومیسازی شدهاست و هر شهر برای صنایع دستی خود، در پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ کشور بازاری ایجاد کردهاست.[۱۴۰]
تا اوایل دههٔ ۱۳۳۰ میلادی، صنعت ساختوساز ایران به شرکتهای داخلی محدود میشد. کمی بعد، با افزایش درآمد حاصل از نفت و گاز و دسترسی به اعتبارات جدید، رونق قابل توجهی به صنعت ساختمان این کشور وارد شد و شرکتهای بزرگ بینالمللی ساختوساز را به سمت ایران کشاند. این رشد تا اواسط دههٔ ۱۳۵۰ ادامه داشت. صنعت ساختوساز ایران تا اواسط دههٔ ۱۳۶۰، تا حدودی احیا شده بود، اما کمبود مسکن به ویژه در مناطق شهری، به عنوان یک مشکل جدی باقی ماند.[۱۴۰]
در میان ۱۴ عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت، ایران سومین دارندهٔ ذخایر اثبات شدهٔ نفت است. بر اساس آمار سال ۱۳۹۷ این سازمان، ایران ۱۵۵ میلیارد و ۶۰۰ میلیون بشکه ذخیرهٔ اثبات شدهٔ نفتی دارد. در ردهبندی جهانی، در خارج از اوپک، با حضور کانادا در جایگاه سوم، ایران در ردهٔ چهارم بزرگترین کشورهای دارای ذخایر اثبات شدهٔ نفت جهان قرار میگیرد.[۱۴۲] پس از اجرای برجام و پیش از خروج آمریکا از آن، ایران توانست در سال ۱۳۹۶، بهطور متوسط روزانه ۲٫۱ میلیون بشکه نفت صادر کند. درآمد نفتی این کشور در سال ۲۰۱۷ میلادی، برابر با ۵۵ میلیارد دلار بوده و ۴۵ درصد نسبت به سال پیشین آن، رشد داشتهاست. خروج آمریکا از برجام باعث کاهش شدید صادرات نفتی ایران شد.[۱۴۳]
ایران دومین دارندهٔ ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان نیز است اما سهم آن از بازار جهانی گاز، اندک است. اگرچه بیشتر کشورهای همسایه، بازار خوبی برای گاز طبیعی ایران هستند، اما پروژههایی همانند خط لوله صلح که با هدف صادرات گاز ایران آغاز شدند، نیمهتمام رها شدهاند. تحریمها علیه ایران، سیاست خارجی این کشور و نبود منابع مالی، به عنوان دلایل ناتوانی ایران در صادرات گاز دانسته میشوند. ترکیه و عراق نیز تنها متقاضیان عمدهٔ گاز ایران هستند.[۱۴۴]
تا سده بیستم میلادی، منابع انرژی ایران، به شکل کلی، به چوب و زغال محدود میشد. هماکنون از نفت، گاز طبیعی و زغالسنگ برای تأمین گرما و تولید بخش بزرگی از برق کشور استفاده میشود. شبکهای از سدها در کشور، دارای بخش هیدروالکتریسیته هستند و برای آبیاری زمینهای کشاورزی نیز استفاده میشوند.[۱۴۰]
سازمان انرژی اتمی ایران در سال ۱۳۵۳، برای ایجاد شبکهای با بیش از ۲۰ نیروگاه هستهای بنیان گذاشته شد. در سال ۱۳۵۷، کار ایجاد دو رآکتور ۱۲۰۰ مگاواتی در نزدیکی بوشهر تقریباً به پایان رسید و قرار بود به زودی عملیات اجرایی آن آغاز شود که دولت انقلابی، این برنامه را لغو کرد. یکی از این دو رآکتور، با کمک بسیار از روسیه کامل شد و در سال ۱۳۹۰ شروع به کار کرد. هیچ برنامهای برای تکمیل رآکتور دوم وجود ندارد. از سال ۲۰۰۲ میلادی، در جهان شکهایی دربارهٔ برنامههای هستهای ایران شکل گرفت و این احتمال که ایران برای ساخت جنگافزار هستهای تمایل دارد، مورد توجه قرار گرفت. از آن زمان، برنامهٔ هستهای ایران، که مقامات ایرانی اعلام کردهاند تنها اهداف صلحآمیز دارد، از منابع اصلی تنشهای بینالمللی ایران بودهاست و از سال ۲۰۰۶ میلادی، باعث افزایش تحریمهای بینالمللی علیه ایران شدهاست.[۱۴۰]
ایران از نخستین سرزمینهایی است که کشاورزی در آن پدیدار شد. برخی مهاجرتهای باستانی به این کشور نیز، به دلیل یافتن زمینهای بهتر برای کشاورزی بودهاست. کشاورزی در ایران، بخش قابل توجهی از اقتصاد این کشور را تشکیل میدهد. بر اساس آمار رسمی در سال ۱۳۹۶، ۱۷٫۶ درصد از نیروی کار ایرانی در بخش کشاورزی مشغول هستند. بر همین اساس، سهم ارزش افزودهٔ بخش کشاورزی به قیمت ثابت در ایران، ۶ درصد است که شامل ۷۱٪ کشت و باغداری، ۲۴٪ دامداری، ۴٪ بخش آبزیان و ۱٪ جنگلداری است.[۱۴۵]
بر اساس آمار سال ۱۳۹۳، مساحت زمینهای زراعی ایران برابر با ۱۴ میلیون و ۶۸۷ هزار هکتار است که ۵ میلیون و ۹۹۷ هزار هکتار آن به روش آبی و دیگر زمینها، با روش دیم، کشت میشوند. بیشترین اراضی زراعی این کشور، به ترتیب، در استانهای خوزستان، خراسان رضوی، فارس، کرمان و اصفهان قرار گرفتهاند و ۶ درصد از زمینهای زراعی ایران، زیر کشت محصولات سالانه و بقیه تحت آیش هستند.[۱۴۵]
بر اساس آماری در دههٔ ۱۳۹۰، از کل زمینهای زراعی ایران، ۵۶ درصد زیر کشت گندم، ۱۸ درصد زیر کشت جو، ۳ درصد زیر کشت برنج و ۲۳ درصد زیر کشت دیگر محصولات هستند. دیگر محصولات، به ترتیب درصد کشت، شامل مواردی چون یونجه، گوجهفرنگی، گونههای سبزیجات، خیار، نخود و لوبیا، زعفران، سیبزمینی و پیاز میشود.[۱۴۵]
طبق گزارشی در سال ۱۳۹۹ و بنابر اطلاعات فائو، ایران از ده کشور بزرگ جهان در تولید محصولات کشاورزی بودهاست.[۱۰۰] بنابر گفتهٔ کارشناسان فائو، ایران توانایی تولید و تأمین کل نیاز داخلی و کشورهای پیرامون خود به محصولات کشاورزی را دارد و میتواند نیاز کشورهای هممرز با خلیج فارس را نیز برآورده کند.[۱۰۰] با این حال، کشاورزی ایران، برای دسترسی به آب در نبرد است.[۱۴۶]
میزان دامداری و دامپروری در ایران نیز قابل توجه است. از میان دامهای این کشور، گوسفندان شمار بسیاری دارند و نسبت به بقیه، بیشترند و به دنبال آنان بز، گاو، شتر، اسب، گاومیش و قاطر قرار دارند. یکی از بخشهای دارای رشد بالا، مرغداریها هستند که زیرساخت آنان، به سرعت رشد کردهاست. چهرهٔ صنعت مربوط، اکنون به شکل چشمگیری تغییر یافتهاست؛ به گونهای که همهٔ فرایند زنجیرهٔ تأمین، میتواند در خود کشور انجام شود.[۱۴۷][۱۴۶]
ایران همچنین صنایع لبنی بزرگی دارد و به عنوان نمونه، در سال ۲۰۰۶ م، نزدیک به دو میلیون تن دانه علوفه وارد کرد. پرورش خوک نیز به دلیل قوانین اسلامی در ایران ممنوع است.[۱۴۶]
در طول تاریخ، ایران پرورشدهندهٔ دانشمندان سرشناسی بودهاست که برخی از آنان، در میان دانشمندانی جای گرفتند که با اکتشافات خود، جهان را دگرگون کردند. این کشور، به شکل تاریخی، دارای دانشمندان بزرگی در زمینههای اخترشناسی، انسانشناسی، پزشکی، ریاضیات، شیمی، تاریخ و جغرافیا بودهاست که شامل ابوریحان بیرونی، ابوالوفا محمد بوزجانی، پورسینا، جابر بن حیان، خوارزمی، خیام، زکریای رازی، خواجه نصیرالدین طوسی و غیاثالدین جمشید کاشانی میشود.[۱۴۸] ایران دانش و فناوری باستانی نیز دارد؛ برای مثال، در دوران ساسانیان، آموزشگاههایی همانند دانشگاه گندی شاپور و افرادی همچون مانی وجود داشتند و کتب خارجی به زبان پهلوی ترجمه شدند.[۱۴۹] همچنین ایرانیان باستان، فناوری آبی قنات را اختراع کردند که به کشورهای دیگر نیز راه یافت.[۱۵۰] پیل بغداد نیز به عنوان نخستین باتری احتمالی ساخت انسان، در دوران اشکانیان یا ساسانیان در نظر گرفته شدهاست و نظریات گوناگونی را دربارهٔ چرایی دستیابی ایرانیان باستان به اصول تولید برق، پدیدآورد.[۱۵۱]
در دوران نوین، دانشمندان ایرانی سهم قابل توجهی در گسترش دانش داشتهاند؛ به عنوان نمونه، علی جوان نخستین لیزر گازی را پدیدآورد و لطفی زاده تئوری مجموعههای فازی را به جهان معرفی کرد.[۱۵۲] مریم میرزاخانی، ریاضیدان اهل تهران که نخستین زن و نخستین ایرانی برندهٔ مدال فیلدز است، توسط نهاد زنان سازمان ملل متحد در فهرست «۷ زنی که دنیا را تغییر دادند» قرار گرفتهاست.[۱۵۳] توفیق موسیوند نخستین پمپ قلب مصنوعی را اختراع و توسعه داد. در پیشبرد تحقیقات و درمان دیابت نیز ساموئل رهبر توانست هموگلوبین گلیکوزیله را کشف کند. فیزیک ایران نیز به ویژه در نظریه ریسمان، قوی است و مقالات بسیاری در این کشور منتشر میشوند.[۱۵۴]
اخیراً ایران در تلاش بودهاست که اثرگذاری دانش و فناوری در اقتصاد خود را افزایش دهد. در سال ۱۳۹۷ اعلام شد که شرکتهای نوپای ایرانی، با پرداخت تسهیلات مالی پشتیبانی خواهند شد. در این سال، بانکهای ایرانی به صورت ماهانه تا سقف ۶ هزار میلیارد ریال، قابلیت ارائهٔ تسهیلات به شرکتهای دانشبنیان کشور را داشتهاند.[۱۵۵] جشنواره خوارزمی که در سال ۱۳۶۶ پایهگذاری شد، به عنوان با سابقهترین جشنوارهٔ علمی ایران شناخته میشود و مورد توجه دانشمندان ایرانی و خارجی بودهاست.[۱۵۶] بر اساس گزارش سال ۲۰۱۵ مجمع جهانی اقتصاد، ایران از نظر شمار فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی، در جایگاه سوم جهان قرار داشت.[۱۵۷] دانشگاه تهران موفق شدهاست که رباتهای انساننمای سری سورنا را توسعه دهد و تاکنون چندین نسل از آن را رونمایی کردهاست.[۱۵۸] مرکز تحقیقات بیوشیمی و بیوفیزیک دانشگاه تهران نیز دارای کرسی یونسکو در رشتهٔ بیوشیمی است.[۱۵۹] پژوهشگاه رویان یکی از معتبرترین مراکز خدمات تخصصی و فوق تخصصی در خاورمیانه است و در سال ۱۳۸۵ توانست تولد نخستین گوسفند شبیهسازی شده در ایران را رقم بزند.[۱۶۰] در سال ۲۰۱۸ میلادی، ایران در زمینهٔ سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی، در جایگاه چهاردهم جهان جای داشت؛ همچنین شرکتهای دانشبنیان ایرانی در این زمینه، محصولات خود را به کشورهایی در آسیا و خاورمیانه صادر میکنند.[۱۶۱] بر اساس آمارهای وب آو ساینس، ایران تا پایان دسامبر سال ۲۰۱۷ میلادی، با انتشار ۸ هزار و ۷۹۱ مقاله توانستهاست که رتبهٔ چهارم جهانی را در فناوری نانو داشته باشد. محصولات نانویی ایران نیز در این دوران، به ۴۷ کشور صادر میشد.[۱۶۲] ماهواره امید نیز با سکوی پرتاب و موشکی ایرانی به فضا پرتاب شد و ایران را در فهرست ۱۰ کشوری وارد کرد که توانستهاند ماهوارهٔ خود را در مدار قرار دهند. نخستین جاندار نیز در دوران دولت احمدینژاد به فضا فرستاده شد تا ایران در کنار شش کشوری قرار گیرد که موفق به انجام چنین کاری شدهاند. در برنامههای هستهای ایران، افزایش شمار مراکز هستهای و سانتریفیوژها به شکلی قابل توجه، ادامه پیدا کرد. به شکل کلی، ایران در فناوری هستهای، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، هوا فضا و استخراج و فرآوری مواد معدنی به رتبههای بالای جهانی (زیر بیست) دست پیدا کردهاست. همچنین میزان تحقیقات در حوزهٔ دانش، به ویژه در علوم مهندسی، ریاضی، پزشکی، فیزیک، شیمی، زیستشناسی و محیط زیست رشد داشتهاست.[۱۶۳]
تا اوایل دههٔ ۱۹۶۰ میلادی، ایران توجه اندکی به گردشگری کرده بود. کمبود امکانات و زیرساختهای مسافرت، سفر در ایران را بسیار سخت کرده بود. سرانجام، حکومت پهلوی شروع به ایجاد سنگفرش، بزرگراه و هتل کرد و شمار گردشگران وارد شده به این کشور، بهطور پیوسته از دههٔ ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۵۷ افزایش یافت. با این حال، آشفتگی سیاسی در سال ۱۳۵۷ که منجر به سرنگونی سلطنت در ایران شد، عملاً صنعت گردشگری در ایران را نابود کرد. حکومت جمهوری اسلامی در پی تلاش برای از بین بردن تأثیرات غربی، شمار گردشگران را از کشورهای غیرمسلمان کاهش داد و بخش خدماتی ایرانی که به صنعت گردشگری وابسته بود، فروریخت. با این حال، دولت ایران بعداً تلاش کرد که ایران را به عنوان یک مقصد گردشگری ترویج دهد. اکنون، خدمات مرتبط با گردشگری، تنها بخش کوچکی از اقتصاد ایران هستند.[۱۴۰]
در دههٔ ۱۳۹۰، با گذشت هر سال، سفرهای خارجی ایرانیان بیشتر شد. از مهمترین مقاصد گردشگری خارجی ایرانیان نیز، میتوان به ترکیه و امارات متحده عربی اشاره کرد. ایران در رتبههای بالا از نظر ارسال گردشگر به ترکیه قرار گرفتهاست و تنها در نیمهٔ نخست سال ۲۰۱۸ میلادی، یک میلیون و ۱۵۹ هزار گردشگر ایرانی به ترکیه سفر کردند.[۱۶۴][۱۶۵] در شش ماه نخست سال ۱۳۹۸، چهار میلیون و ۲۵۸ هزار و ۹۴۴ نفر از ایران خارج شدند و چهار میلیون و ۹۹۸ هزار و ۲۱۵ گردشگر خارجی به ایران سفر کردند؛ این آمار، در مقایسه با زمان مشابه در سال ۱۳۹۷، رشد ۲۶٫۳۴ درصدی ورود گردشگر به ایران را نشان میداد. کشورهای همسایهٔ ایران در فرستادن گردشگر به ایران پیشتاز هستند. در سال ۱۳۹۸ اعلام شد که عراق، آذربایجان، افغانستان، ترکیه و پاکستان، بیشترین گردشگر را به ایران فرستادهاند.[۱۶۶]
بر اساس آمار سال ۱۳۹۸، جمعیت ایران در حدود یک سده، ۸ برابر شدهاست. هرچند که در دهههای اخیر، باروری در این کشور، کاهش داشته و حرکت جمعیت به سوی سالخوردگی است. میان سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵، هر سال بهطور میانگین، یک میلیون تن به جمعیت ایران افزوده شد. میزان کلی باروری در این کشور، نزدیک به ۲٫۱ است.[۱۶۷] جمعیت کنونی ایران از ۸۳ میلیون تن گذر کردهاست.[۱۶۸] بر اساس آمار سال ۲۰۱۸ میلادی گروه بانک جهانی، رشد جمعیت سالانهٔ ایران، ۱٫۴ درصد بودهاست.[۱۶۹] آمار سال ۲۰۲۰ نیز اعلام میکند که میزان زاد ولد ۱۶٫۳ در هر ۱۰۰۰ تن و میزان مرگومیر ۵٫۳ در هر ۱۰۰۰ تن بودهاست؛ بر اساس همین آمار، نسبت جنسی نیز ۱۰۲٫۸ مرد به ازای هر ۱۰۰ زن بود. مناطق شهری تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، کرج و تبریز، به ترتیب، بزرگترین کانونهای جمعیتی ایران هستند.[۹۹]
ایران شمار قابل توجهی از مهاجران خارجی را میزبانی میکند. بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، مهاجران ساکن ایران، به ترتیب، بیشتر از افغانستان (یک میلیون و ۵۸۴ هزار تن)، عراق (۳۴ هزار و ۵۰۰ تن) و پاکستان (۱۴ هزار و سیصد تن) هستند. طبق این آمار، استان سکونت معمول این مهاجران، برای افغانها تهران و برای عراقیها و پاکستانیها قم بودهاست.[۱۷۰] میزان مهاجرت از ایران نیز قابل توجه است. در سال ۱۳۹۶، حسین عبده تبریزی اعلام کرد که یک و نیم میلیون ایرانی در صف مهاجرت به کشورهای کانادا و استرالیا قرار دارند. پس از انقلاب ۱۳۵۷، چندین موج مهاجرتی در ایران به راه افتاد؛ موج نخست به دلایل سیاسی، بلافاصله پس از انقلاب ۱۳۵۷ و بیشتر به سمت ایالات متحده، موج دوم به دلایل سیاسی-عقیدتی در ابتدای دههٔ ۱۳۶۰ و بیشتر به سوی اروپا، موج سوم با دلایلی چون کسب کیفیت زندگی و رفاه بالاتر به سمت کشورهایی همانند کانادا و استرالیا و موج چهارم که به دلایل سیاسی رخ داد و از سال ۱۳۸۸ آغاز شد. بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در ابعاد تظاهرات سراسری نمود پیدا کرده و با همراهی بلایای طبیعی، بر دشواری زندگی در این کشور افزودهاند؛ این شرایط، انگیزهها برای مهاجرت از ایران را افزایش دادهاست. برآوردهای زیادی از خسارت سنگین مهاجرت سرمایهداران و فرار مغزها از ایران انجام شده که برخی از آنان، از سوی منابع رسمی این کشور تأیید شدهاند.[۱۷۱][۱۷۲]
ایران دارای جامعهای با فرهنگهای گوناگون است و روابط بین اقوام آن معمولاً دوستانه بودهاست. گروه قومی و فرهنگی غالب در ایران، برآمده از فارسیزبانان این کشور است. مردمی که عموماً به عنوان پارسیان شناخته میشوند، از خاستگاه مختلطی برخوردار هستند و این کشور علاوه بر کردها، بلوچها، بختیاریها، لرها و دیگر اقلیتهای کوچکتر (ارمنیها، آشوریها، یهودیان، براهوییها و دیگران) دارای عناصر مهم آذریهای ایرانی و عربهای ایران است. در سال ۲۰۱۶ میلادی، ۹۷٫۸ درصد از مردم ساکن ایران، ایرانی بودند و تنها ۲٫۲ درصد از ساکنین ایران را خارجیها، با اکثریت افغان تشکیل میدادند.[۱۷۳] کتابخانه کنگره اعلام داشتهاست که قومیت مردم ایران به ترتیب جمعیت، شامل: ۶۵ درصد پارسیان، ۱۶ درصد آذریهای ایرانی، ۷ درصد کردها، ۶ درصد لرها، ۲ درصد عربها، ۲ درصد بلوچها، ۱ درصد ترکمنها، ۱ درصد گروههای ایلی ترک (شامل قشقایی) و کمتر از ۱ درصد دیگر اقلیتها (شامل ارمنیها، گرجیها و آشوریها) میشود.[۱۷۴]
آذریهای ایرانی بهطور معمول، ساکن استانهای مرزی در شمال غربی ایران هستند. قشقاییها در اطراف شیراز در استان فارس و ترکمنها در شمال شرق این کشور، ساکن هستند. ارمنیهای ایران با میراث قومی گوناگون در تهران، اصفهان و منطقهٔ آذربایجان متمرکز شدهاند. گرجیهای ایران، بیشتر در استان اصفهان زندگی میکنند. چند گروه جداگانه که گویش دراویدی دارند، در استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران یافت میشوند. آشوریان در شمال غربی متمرکز شدهاند و اعراب ایرانی نیز در خوزستان و جزایر خلیج فارس، زندگی میکنند. یهودیان ایرانی، میراث تاریخی خود را به سرانجام اسیران یهودی در بابل وابسته میدانند و در بزرگترین شهرهای ایران، سکونت دارند.[۱۷۳]
طبق پژوهشی که در سال ۲۰۱۳ م منتشر شد، گوناگونی ژنتیکی ایرانیان، سطح بالایی دارد و در مجموع، نظیر مناطقی چون آناتولی، اروپا و قفقاز جنوبی است. آذریهای ایرانی، به شکل قابل توجهی از نظر ژنتیکی به مردم گرجی نزدیکند و عموماً گمان میرود که با آذربایجانیها منشأ مشترکی دارند؛ اما خوشهٔ ژن آنان، با آذربایجانیها متفاوت است. پارسیان، کردها، قشقاییها و اقوام گویشور زبانهای هندواروپایی در ایران، از نظر ژنتیکی، تشابه بالایی به هم دارند.[۱۷۵][۱۷۳] در سال ۲۰۱۹ م، پژوهشی دربارهٔ ژنتیک مردم ۱۱ قوم ساکن ایران، منتشر شد که مقایسهای با ژنتیک دیگر مناطق و نیز باستانژنتیک خاور نزدیک در آن وجود داشت؛ بر اساس آن، هفت گروه قومی آذری، پارس، عرب، کرد، گیلک، لر و مازندرانی شباهت بسیاری در توزیع ویژگیهای ژنتیکی دارند که آنها را در یک خوشه قرار میدهد؛ این همگونی، درون خود تنوع دارد اما میزان آن از جمعیت دیگر مناطق، حتی از ارمنیهای قفقاز کمتر است. همچنین این همگونی، دست کم برای پنج هزار سال، ادامه یافتهاست و یافتههای ژنتیکی، تنها مؤید مهاجرت مردم قفقاز به فلات ایران، طی دوران نوسنگی و برنز است. در نتیجهٔ این پژوهش، دانسته شدهاست که مهاجرتهای بعدی، همانند مهاجرت آریاییها، عربها و ترکها، به اندازهای نبودهاست که باعث دگرگونی ساختار ژنتیک جمعیت بومی فلات ایران شود. همچنین این خوشهٔ جمعیتی، افزون بر شباهت قابل توجه با ژنتیک مردم خاورمیانه، همانند ژنتیک مردم جنوب اروپا، به ویژه نواحی توسکانی در ایتالیا است.[۱۷۶]
زبان فارسی زبان غالب و رسمی ایران است. با این حال، شماری از زبانها و گویشهای دیگر نیز، از سه خانوادهٔ زبانی هندواروپایی، ترکی و آفروآسیایی در این کشور مورد استفاده قرار میگیرند. بیش از سه چهارم مردم ایران، گویشور یکی از زبانهای هندواروپایی هستند. گویش اصلی کمی بیش از نصف مردم این کشور، فارسی است. ادبیات فارسی، نوعی پختهتر از زبان ایرانی رایج، توسط بیشتر ایرانیها قابل درک است. فارسی به عنوان زبان غالب در ادبیات، روزنامهنگاری و علوم به کار برده میشود. کمتر از یک دهم جمعیت این کشور نیز به زبان کردی سخن میگویند. لرها و بختیاریها هر دو زبان لری را میدانند؛ زبانی که از فارسی جداست اما با آن ارتباط نزدیکی دارد. زبان ارمنی نیز یک زبان هندواروپایی است که توسط اقلیت ارمنی ایران، استفاده میشود.[۱۷۷]
زبانهای ترکی، که تقریباً یک چهارم از مردم ایران به آنان گویش میکنند، بهطور قابل توجهی در این کشور نمایان شدهاست. بیشتر گویشوران ایرانی این خانواده از زبانها، به زبان ترکی آذربایجانی سخن میگویند؛ زبانی که همانند ترکی نوین است. همچنین زبان ترکمنی، یکی دیگر از زبانهای ترکی است که ترکمنهای این کشور به آن صحبت میکنند.[۱۷۷]
از میان زبانهای سامی که از خانوادهٔ آفروآسیایی هستند، زبان عربی بیشترین گویشور را در ایران دارد اما درصد اندکی از این گویشوران، آن را به عنوان زبان مادری استفاده میکنند. اهمیت اصلی زبان عربی در ایران، از دیدگاه تاریخی و مذهبی است. به دنبال فتح ایران توسط مسلمانان، زبان عربی عملاً اثر فراوانی بر فارسی گذاشت. از آن زمان به بعد، فارسی بخش قابل توجهی از کل واژههای عربی را پذیرفت و ساختارهای دستوری را از زبان عربی باستان و در برخی موارد، از عربی محاوره وام گرفت. در زمان حکومت پادشاهی پیشین، تلاش شد تا عناصر زبان عربی از زبان فارسی حذف شود، اما این کوشش با موفقیت اندکی روبرو شد و به دنبال انقلاب ۱۳۵۷، کاملاً متوقف شد. از آن زمان به بعد، مطالعهٔ زبان عربی کلاسیک، در مدرسههای ایرانی مورد تأکید قرار گرفتهاست و زبان عربی، همچنان غالب گفتمان دینی است.[۱۷۷]
پیش از سال ۱۳۵۷، زبان انگلیسی و فرانسوی و به میزان کمی آلمانی و روسی، توسط طبقهٔ تحصیلکرده مورد استفاده قرار میگرفتند. زبانهای اروپایی، اکنون کمتر مورد استفاده قرار میگیرد اما هنوز در مدرسهها و دانشگاههای ایران، آموزش داده میشوند.[۱۷۷] از دیدگاه دانش زبانهای بینالمللی نیز، رتبهبندی مهارت انگلیسی ئیاف، ایران را در رتبهٔ ۶۹ از ۱۰۰ قرار دادهاست و میزان مهارت انگلیسی ایرانیان، در سطح پایین قرار دارد؛ این کشور، با سطح بسیار پایین (۷۰)، تنها یک شماره فاصله دارد و رتبهٔ دوم مهارت انگلیسی در خاورمیانه را داراست.[۱۷۸]
در طول تاریخ، ایرانیان سازنده و توسعهدهندهٔ دین بودهاند و باورهای دینی در زندگی روزمرهٔ ایرانیان، نفوذ فراوانی دارد. از حدود دوران باستان، دینهای ایرانی آغاز به پدیداری کردند. آیین زرتشتی، دین باستانی ایران است که تاکنون حفظ شدهاست.[۱۷۹] مهرپرستی نخستین دینی است که آریاییان ایرانی پس از شهرنشینی تدوین کردند و در خارج از ایران نیز گسترش داشت؛ آثار این آیین، در ایران کنونی نیز یافت میشود. قدیمیترین پیامبر ایرانی، زرتشت است که در حدود هزار سال پیش از میلاد پدیدار شد و مزدیسنا را ترویج داد. زرتشت یکتاپرست بود و مردم را به پرستش خدای یکتا دعوت میکرد. در مضامین اوستا، اهورامزدا (خدای آیین زرتشتی) بالاترین قدرت جهان هستی دانسته شدهاست. آیین زرتشتی افزون بر یکتاپرستی، مردم را به رعایت اصول اخلاقی دعوت میکرد و جهان را به دو بخش خیر و شر تقسیم کرده بود.[۱۸۰] منابع در مورد یکتاپرستی زرتشت، توافق ندارند و گروه دوم، مزدیسنا را دارای ثنویت میدانند. به صورت کلی، این آیین به عنوان دینی در نظر گرفته میشود که گرایش توحیدی دارد اما دارای عناصر قوی ثنویت است.[۱۸۱] آیین مزدک و آیین مانوی نیز دیگر اثرگذاران مهم دین در ایران هستند.[۱۸۲]
تاریخ یهودیان در ایران نیز پیشینهای طولانی دارد و قدمت آن به سقوط بابل میرسد؛ جایی که کوروش، شاه هخامنشی، یهودیان را که دهههای بسیاری در اسارت بودند، آزاد کرد و با توجه به اینکه خود نیز یکتاپرست بود، به یهودیان در بازسازی معابدشان یاری رساند و اموال آنان را بازگرداند. پس از آن، یهودیان در کشورهای گوناگونی از جمله ایران، گسترش یافتند.[۱۸۳]
نخستین برخورد ایرانیان با مسیحیت را میتوان دیدار سه مغ با عیسی نوزاد دانست.[۱۸۴] پادشاهی یزدگرد یکم که کلیسای مشرق را به رسمیت رساند، برای مسیحیان ایران، نقطهٔ عطفی بود. این کارش، منجر به دایر شدن کلیسای ایرانی شد که در سال ۴۲۴ م، استقلال خود را از کلیسای روم اعلام کرد.[۱۸۵][۱۸۶] همچنین در دورههایی، بیزانس تلاش کرد تا در توجه به مسیحیان ایران، در این کشور مداخله کند. سپس پیمانهایی میان دو امپراتوری بسته شد که مدارای مذهبی را برای مسیحیان در ایران و زرتشتیان در سرزمینهای بیزانس فراهم میکرد.[۱۸۴]
اسلام شیعه که بیشترین پیرو را در ایران کنونی دارد، در همان اوایل پیدایش اسلام در ایران، مورد علاقهٔ گروههایی از ایرانیان بود.[۱۸۳] با این حال، اسلام شیعه در این کشور، با فرمان شاه اسماعیل و از دوران صفویان گسترش یافت تا سدی شود در برابر نفوذ دیگر کشورهای مسلمان (سنی مذهب). از دوران صفوی بود که اسلام شیعه اثرگذاری فراوانی بر حیات فرهنگی ایران داشت و شاهان صفوی تلاش کردند تا با پیوند دادن حکومت خود با اسلام، مشروعیت بیشتری کسب کنند. همچنین در دوران صفوی، روحانیت جایگاه بالایی داشت و در زمان شاه تهماسب، فرمانهای سلطنتی، از جانب مقام روحانی وقت، بررسی و تأیید میشدند.[۱۸۳]
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اسلام شیعه را دین رسمی ایران اعلام کردهاست. دست کم ۹۰ درصد از ایرانیان، مسلمان شیعه و حدود ۸ درصد از ایرانیان، مسلمان سنی هستند. مسیحیت با بیش از ۳۰۰ هزار پیرو، بهائیت با حداقل ۲۵۰ هزار پیرو، دین زرتشت با حدود ۳۲ هزار پیرو و یهودیت با حدود ۳۰ هزار پیرو، دیگر ادیان موجود در ایران هستند. قانون اساسی این کشور، مسیحیت، مزدیسنا و یهودیت را به رسمیت میشناسد.[۱۷۴] از مهمترین مباحث تشیع در ایران، نوید بازگشت امام دوازدهم و ادای احترام به پیشوای شهید او است. غیبت امام دوازدهم بهطور غیرمستقیم در افزایش قدرت روحانیت در ایران نقش داشت. روحانیت شیعهٔ ایران، از زمان انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون، نیروی غالب سیاسی و اجتماعی در ایران بودهاست. ملاها به شکل وسیعی در پستهای مذهبی در ایران، شاغل هستند. شیعیان این کشور در موارد بسیاری به روحانیون متکی هستند و برای اجتناب از گناه، از یک مرجع تقلید، آموزههایی را دنبال میکنند. این امور، قدرت روحانیت در ایران را افزایش داد و نقش آنان را به عنوان میانجی الهی تقویت کرد؛ به اندازهای که در اسلام سنی و شیعهٔ نخستین وجود نداشت.[۱۸۷]
یافتههای تاریخی همچون منشور به جا مانده از پادشاهی کوروش بزرگ که به وجود ادیان گوناگون و آزادی پیروان آنان اشاره دارد و نوشتارهای تاریخی، همزیستی ادیان در ایران را گزارش میدهند.[۱۸۸] با این وجود، مدارای دینی، یکی از ویژگیهای ایران در هنگام سلطنت پهلوی با انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، پایان یافت و پس از این، گروههایی از اقلیتهای دینی به مهاجرت دست زدند. همچنین برخی اقلیتهای دینی ایران، همانند پیروان بهائیت، مورد آزار قرار گرفتهاند.[۱۸۷][۱۸۸]
تحصیلات در ایران، میان ۶ تا ۱۱ سال اجباری است. به شکل کلی، چهار پنجم مردان و دو سوم زنان ایرانی سواد دارند. آموزش ابتدایی در ایران به دانشآموزان امکان میدهد تا شایستگیهای خود را ارزیابی کنند و در انتخاب رشتهٔ آنان در دورهٔ دبیرستان اثرگذار است. سیستم آموزش همگانی ایران، توسط وزارت آموزش و پرورش کنترل میشود. دانشگاهها زیر نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و آموزشگاههای پزشکی زیر نظر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی فعالیت میکنند.[۱۸۹]
تحولات سیاسی که از زمان انقلاب ۱۳۵۷ آغاز شد، دوران آموزشگاههای مختلط را در ایران پایان داد و تمام آموزشگاهها و دانشگاههای ایرانی، ملزم به ترویج ارزشهای اسلامی شدند. پیروی از عقاید دینی سیاسی رایج، برای دانشجویان و اساتید دانشگاهی که مایل به کسب موفقیت در دانشگاههای ایران هستند، از اهمیت بالایی برخوردار بودهاست و پذیرش در دانشگاههای این کشور، تا حد زیادی مبتنی بر تقوی شخصی فرد است، خواه واقعی باشد یا برای ملاحظه.[۱۸۹][۸۶]
دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ بنیانگذاری شد و از آن دوران، ایران انواع دانشگاه، دانشکدهٔ آموزگاران و دانشکدههای فنی را تأسیس کردهاست. مؤسسات آموزش عالی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ متحمل رنجهایی شدند؛ با انقلاب ۱۳۵۷، دهها هزار پروفسور و آموزگار یا از کشور گریختند یا به دلیل سکولاریسم و ارتباط با حکومت سلطنتی، از کار اخراج شدند. دانشگاههای ایران دچار کمبود پرسنل شدند و نامنویسی دانشجویان در کشور کاهش یافت. در حالی که شمار نامنویسی در دانشگاههای ایران کاهش داشتهاست، میزان پذیرش زنان در دانشگاههای این کشور به شکلی چشمگیر، افزایش یافتهاست و تا سال ۲۰۰۰ میلادی، بیش از نیمی از دانشجویان ورودی، زنان بودند.[۱۸۹][۸۶] بر اساس دادههای وبومتریک تا ژانویه ۲۰۲۰، پنج مورد برتر دانشگاههای ایران به ترتیب، دانشگاه تهران (۴۳۸ جهان)، دانشگاه علوم پزشکی تهران (۵۷۰ جهان)، دانشگاه صنعتی شریف (۷۷۰ جهان)، دانشگاه پلیتکنیک تهران (۷۹۱ جهان) و دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (۷۹۴ جهان) هستند.[۱۹۰]
پس از جنگ جهانی دوم، با تلاش حکومت ایران، آژانسهای فرامرزی و نیکوکاران، شرایط بهداشتی این کشور به طرز چشمگیری بهبود یافت. در حدود سال ۱۳۴۲، ایران توانست آبله را از بین ببرد، طاعون را ناپدید کند و مالاریا را عملاً در سرزمین خود، ناپیدا سازد. وبا نیز در حدود سال ۱۳۴۹ شایع و کمی بعد، کنترل شد؛ این بیماری دوباره در اوایل دههٔ ۱۳۶۰ گسترش یافت و به سرعت به آن رسیدگی شد. با این وجود، امکانات بهداشتی ایران، ناکافی است و کمبود پزشک، پرستار و تجهیزات پزشکی در این کشور، نمود پیدا میکند.[۱۲۴]
بیمارستانهای دولتی در کنار نهادهای خصوصی، به مردم خدمات بهداشتی و درمانی ارائه میدهند اما هنوز ناکافی هستند. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بر خدمات درمانی کشور نظارت میکند. بهزیستی نیز توسط سازمان بهزیستی ایران، بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی اجرا میشود.[۱۲۴] بنا بر آمار سال ۲۰۱۷ میلادی، میزان مرگ مادران در این کشور، ۱۶ در هر ۱۰۰ هزار زایمان زنده بودهاست (رتبهٔ ۵۰ از ۱۸۵ کشور). این میزان در سنجش با هفده سال پیش (۲۰۰۰ میلادی)، به یک سوم رسیدهاست و از این روی، ایران جایگاه سیزدهم را از دید کاهش میزان مرگ مادری در این بازهٔ زمانی داشتهاست.[۱۹۱] مرگومیر نوزادان بر اساس برآورد سال ۲۰۱۹، ۱۲ در هر ۱۰۰۰ تولد زنده است. از این روی ایران از میان ۱۹۳ کشور بررسی شده، در رتبهٔ ۸۲ ام جای گرفتهاست.[۱۹۲] نرخ امید به زندگی در ایران برابر ۷۶/۵ سال (۷۵ سال مردان[۱۹۳] و ۷۸ سال زنان[۱۹۴]) و از این نظر، این کشور در جایگاه ۷۳ ام جهان (از میان ۱۹۹ کشور) جای دارد. این رقم با افزایشی بیش از بیست و دو ساله، یافتهاست.[۱۹۵] سرانهٔ تختهای بیمارستانی در این کشور در سال ۱۳۹۷، ۱٫۶ تخت برای هر ۱۰۰۰ نفر بودهاست و توزیع آنان در استانهای این کشور، نابرابر است. بر اساس آمار سال ۱۳۹۶، نزدیک به ۷۵ درصد از تختهای موجود در ایران، از بخش دولتی بودهاند. میزان قابل توجهی از تختهای بیمارستانهای خصوصی این کشور، بیشتر مواقع خالی هستند که کمبود توانایی مالی ایرانیان به عنوان چرایی آن در نظر گرفته شدهاست.[۱۹۶] بیماری غالب ناشی از آب و غذای این کشور نیز، اسهال باکتریایی است. دنیاگیری کروناویروس در ایران (سال ۱۳۹۸) نیز رخ داد و با گسترش پایدار در جامعهٔ ایرانی، تلفات قابل توجهی بر جای گذاشت.[۹۹]
میراث فرهنگی تاریخی ایران، در جهان، کمنظیر است. مردم ایران نیز از آیین فرهنگ خود، با آگاهی یاد میکنند. ایران به عنوان یک کشور تاریخی، در دوران باستان شاهنشاهیهایی چون هخامنشیان را به خود دیدهاست و با وجود تغییرات سیاسی، مذهبی و تاریخی، ایرانیان ارتباط عمیق با گذشتهٔ خود را حفظ کردهاند. اگرچه زندگی روزمره در ایران نوین با اسلام شیعه در هم آمیخته شد، اما هنر، ادبیات و معماری بومی این کشور، یادآور سنت عمیق ملی آن و فرهنگ ادبی گستردهتری است که در دوران پیشین، در سراسر خاورمیانه و جنوب آسیا گسترش یافتهاست. از دیدگاه فرهنگی، بخش اعظم تاریخ نوین ایران، به تنش میان مذهب شیعه و میراث فرهنگی ایرانی تعلق گرفت.[۱۸۹]
با وجود غالب بودن فرهنگ پارسی، ایران همچنان به عنوان یک کشور چند قومیتی شناخته میشود و قومیتهای ارمنی، آذری، کرد و دیگر قومیتها، هر کدام دارای آیینهای ادبی و تاریخی خود هستند که قدمت بسیاری از آنها به سدهها پیش بازمیگردد؛ به عنوان نمونه، در مورد ارمنیها، این آیینها به دوران پیش از میلاد مربوط میشوند. این گروههای قومی، غالباً با فرهنگهای همسایه در خارج از ایران، ارتباط نزدیکی دارند.[۱۸۹]
شمار موزههای ایران کم است و سرآغاز مواردی که وجود دارند نیز از دوران اخیر است. هرچند که موارد استثنایی چون کاخ گلستان وجود دارد. موزه هنرهای معاصر تهران که در سال ۱۳۵۶ گشایش یافت، تنها گالری انحصاری بزرگ هنر، در ایران است. موزه پارس در شیراز و موزه ملی ایران در تهران، از موزههای شناختهشدهٔ ایرانی هستند.[۱۹۷]
ایران دارای مردمی از اقوام گوناگون است که خود را دارای هویت ایرانی میدانند و تاکنون، جشنهای ملی ایران را پاس داشتهاند. اعیاد و سوگواریهای اسلامی نیز در این کشور بسیار رایج است. پس از انقلاب ۱۳۵۷، این مراسمها شکلی مجلل به خود گرفت و هویت اسلامی، توسط حکومت جدید، پشتیبانی شد.[۱۹۸]
جشن سال نوی ایرانی، نوروز، از سوی یونسکو به عنوان میراث فرهنگی و معنوی بشریت ثبت شدهاست و مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامهای، ۲۱ مارس، برابر با اول بهار را به عنوان روز جهانی نوروز به رسمیت شناختهاست. این آیین باستانی ایرانی، توسط پیروان ادیان مختلف و در کشورهای دیگر نیز جشن گرفته میشود.[۱۹۸][۱۹۹] این جشن به عنوان مهمترین تعطیلات ایران شناخته میشود و از چهارشنبهٔ آخر سال که چهارشنبهسوری در آن برگزار میشود، آغاز شده و با تعطیلات یک هفتهای، به روز سیزدهم سال جدید میرسد که سیزدهبهدر نام دارد و در آن، مردم به پیکنیک میروند.[۱۹۹]
روایت شهادت یکی از مؤلفههای اساسی فرهنگ شیعه است. یادبود نبرد کربلا و شهادت حسین بن علی و یارانش، به تمام بخشهای فرهنگ ایران، وارد شدهاست و در اشعار، آهنگها و رسوم مذهبی شیعیان نمایان است. هیچکدام از تلاشهای حکومت سلطنتی پیشین، مانند جشنوارههای سالانه و پشتیبانی از موسیقیدانان و بخش بومی وابسته، موفق به تغییر این گرایش در ایران نشد. نمایش عمومی خنده و شادی در این دوران، نامطلوب بوده و در برخی محافل، گناه دانسته شدهاست. به شکل کلی، در هر ماه ایران، حداقل یک روز عزای عمومی و مذهبی وجود دارد و در مراسمهای مذهبی، معمولاً به نبرد کربلا نیز اشاره میشود. این کشور، چندین عید را نیز جشن میگیرد. عید قربان و عید فطر توسط شیعه و سنی در این کشور، جشن گرفته میشود. زادروز حجت بن الحسن نیز از مهمترین جشنهایی است که در ایران برگزار میشود؛ در این روز، خیابانها چراغانی میشوند، شهرها نمایی دیگر میگیرند و بازارهای سنتی تزئین میشوند تا پذیرای مشتریان باشند.[۱۹۹] سرچشمهٔ رسوم اسلامی در ایران به ورود اسلام به این کشور میرسد و با فروپاشی سلسلهٔ ساسانی و آتشکدهها، دوران فرهنگ متمایز پیشین به گونهای پایان یافت و بقایای آخرین نمایندهٔ تمدن خاورمیانهٔ باستان، برچیده شد.[۳۳]
جشن تیرگان، مهرگان، سپندارمذگان، سده، امرداد و شب یلدا از بازماندگان آداب و رسوم ایرانی هستند که هنوز در این کشور زندهاند. جشن میلاد امامان و میلاد پیامبر، عید غدیر خم، ماه رمضان (در اینماه، روزه بر مسلمانان واجب است) و جشن مبعث و معراج نیز از آداب و رسوم اسلامی ایران هستند.[۲۰۰]
آشپزی ایرانی اگرچه تحت تأثیر روشهای آشپزی جهان عرب و شبهقارهای بودهاست اما به اندازهٔ زیادی محصول جغرافیا و محصولات خوراکی درون ایران است. برنج یک مادهٔ اصلی در رژیم غذایی ایرانیان است و گوشت (عمدتاً گوسفند) تقریباً در هر وعدهٔ خوراک ایرانی نقش دارد. سبزیجات برای رژیم غذایی ایرانی حائز اهمیت است و پیاز تقریباً در هر غذا استفاده میشود. دامداری مدتهاست که بخش کهن اقتصاد بودهاست و فراوردههای لبنی همانند شیر، پنیر و به ویژه ماست، بهطور معمول در سفرهٔ ایرانیان استفاده میشوند. آشپزی اصیل ایرانی، تمایل به ایجاد مزههای لطیف و تهیهٔ غذاهایی با مقدمات نسبتاً ساده، مانند خورش و انواع کباب دارد. برجستهترین ادویه که در ایران استفاده میشود، زعفران است؛ اما بسیاری از طعمدهندههای دیگر، از جمله لیمو، نعنا، زردچوبه و گلاب به اندازهٔ عناصری چون انار و گردو در خوراک ایرانی استفاده میشوند.[۱۹۹]
به جز برنج، نان هم در رژیم غذایی ایرانیان، یک مادهٔ اصلی بهشمار میرود. بربری، تافتون، لواش و در نهایت، سنگک که سرآمد نانهای ایرانی است، توسط ایرانیان مصرف میشوند. ایرانیان در پخت انواع چلو، از تهدیگ، زرشک، زعفران و آجیل بهره میبرند. در رستورانهای این کشور، بیشتر خوراک اصلی را انواع کباب تشکیل میدهد؛ رایجترین موارد آن، شامل کباب بختیاری، چلوکباب، جوجهکباب و کباب کوبیده میشود. خوراکهای ایرانی همانند آبگوشت، دلمه، زرشکپلو، سبزیپلو، فسنجان، قرمهسبزی و میرزاقاسمی به سفرهٔ ایرانی، گوناگونی قابل توجهی میبخشند. انواع شیرینیهای ایرانی نیز به عنوان دسر استفاده میشوند. فالوده و بستنی ایرانی از مهمترین دسرهای این کشور هستند. ایرانیان، معمولاً صبحانه و چای را در رژیم غذایی خود دارند. ناهار حکم وعدهٔ اصلی را دارد و شام معمولاً سبکتر است.[۲۰۲] خاویار ایران در جهان شهرت دارد و ایران، زمانی مقام نخست تولید خاویار در جهان را داشت.[۲۰۳] شراب ایرانی نیز تاریخچهای طولانی دارد و این کشور از قدیمیترین تولیدکنندگان نوشیدنیهای الکلی است؛ اگرچه در دوران جمهوری اسلامی با ممنوعیت به همراه مجازات روبرو بودهاند.[۲۰۴]
موسیقی در ایران، از دوران باستان، حائز اهمیت بودهاست. در دوران شاهنشاهی هخامنشی، موسیقی در آیینهای مذهبی و دادگاهها استفاده میشدهاست. هویت دقیق موسیقی ایرانی، هنوز آشکار نشدهاست اما تحقیقات پیرامون آن، ادامه دارد و جوانبی از آن، مشخص شدهاست.[۲۰۵] موسیقی در دوران ساسانیان قابل توجه بودهاست و ساسانیان، شمار فراوانی از سازها را به کار بردهاند. باربد، از موسیقیدانان دوران شاهنشاهی ساسانی، نخستین سیستم موزیکال خاورمیانه را با عنوان خسروانی ایجاد کرد. بسیاری از مدها و ملودیهای باستانی ایران، با تسلط اعراب بر این کشور، از بین رفتهاند؛ اما دستگاهها، به شکل شفاهی به ایران کنونی رسیدهاند.[۲۰۵][۲۰۶]
ایران زادگاه نخستین سازهای پیچیدهاست که قدمت برخی از آنان، به هزارهٔ سوم پیش از میلاد میرسد.[۲۰۶] نواحی ایران، دارای شمار قابل توجهی سازهای بومی از انواع بادی، پوستصدا، خودصدا و زهی هستند. سازهایی همانند تار، سهتار، بربط، سنتور، قانون، کمانچه، نی، قیچک، رباب، تنبک، دف، دایره و دایرهزنگی در موسیقی ملی ایران به کار میروند.[۲۰۷] در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰، موسیقی ایران به شکل اساسی تغییر یافت. در دههٔ ۱۳۳۰، موسیقی پاپ وارد ایران شد و نخستین گروههای پاپ و راک ایرانی، شکل گرفتند. موسیقی پاپ ایرانی در این دوران، از موسیقی پاپ غربی اثر گرفت. در دههٔ ۱۳۴۰ نیز نخستین شاخههای نوگرایی در موسیقی ایران، پدیدار شد.[۲۰۸] در اواسط دههٔ ۱۳۴۰، استودیوهای ایرانی با همراهی بارها و باشگاههای شبانه، به گسترش موسیقی جدید رایج در ایران کمک کردند. در این سالها، شعر و موسیقی ایران، دگرگون شد و ستارههای موسیقی، یکی پس از دیگری بر روی صحنه رفتند.[۲۰۹]
مسائل جنسیتی در موسیقی و رقص ایران بسیار مورد توجه بودهاست. در دوران قاجار و صفویه، به پسربچهها لباس دخترانه پوشانده میشد و از آنان برای رقص و آواز استفاده میکردند. جایگاه زنان در موسیقی ایرانی، پس از انقلاب ۱۳۵۷، با محدودیتهایی مواجه شد و فقهای اسلامی این کشور، اعلام داشتهاند که آواز خواندن آنان، کاری لهو و لعبی است. برای اجرای بانوان، قوانین خاصی وجود دارد که باعث توقف بسیاری از کنسرتهای زنان شدهاست. پیشتر نیز برنامههای موسیقی زنان با فشار محافل محافظهکار جمهوری اسلامی، لغو شدهاند.[۲۱۰][۲۱۱] اگرچه ممنوعیت و محدودیتها برای مردان نیز بودهاند و برخی موسیقیها کلاً ممنوع دانسته شدهاند.[۲۱۲]
رقص در ایران، پیشینهای طولانی دارد و به عنوان نمونهای باستانی، در دربار ساسانیان، رقصی ویژه انجام میشدهاست. فردوسی، شاعر حماسهسرای ایرانی، از رامشگرانی چون آزاده یاد کردهاست که چنگ مینواختند، چامه میخواندند، ساقی بودند و میرقصیدند.[۲۱۳] به شکل کلی، ایران، یکی از امپراتوریهای باستانی بود که به گسترش هنر رقص پرداخت. برای این ملت کهن، رقص یک پدیدهٔ مهم اجتماعی و یک آیین مذهبی بودهاست. پیشینهٔ رقص ایرانی به عنوان یک شکل هنری مستقل، دست کم از دوران مهرپرستی تخمین زده میشود و منابع تاریخی دوران باستان، به آن اشاره کردهاند. رقص ایرانی بسیار متداول بودهاست و کتب تاریخی یونانی از اهمیت آن در نزد ایرانیان، نوشتهاند. پس از انقلاب ۱۳۵۷، محدودیتهایی برای رقص، وضع شد.[۲۱۴] دستگیری یک دختر ۱۷ ساله که در سال ۱۳۹۷ در اینستاگرام، ویدئوهایی از رقص خود منتشر کرده بود و پخش اعترافات او علیه خود از تلویزیون ملی ایران، نمونهای از محدودیتهای رقص در این کشور را به نمایش گذاشت. در جمهوری اسلامی ایران، ممکن است در قالب اتهاماتی چون «خلاف عفت عمومی»، علیه افرادی که برقصند، اعلام جرم شود.[۲۱۵]
تئاتر در ایران با گونههای بومی نمایان شدهاست. ایرانیان، گونهٔ ویژهای از درام را داشتند؛ شیوهٔ اجرایی قابل توجه، معروف به نقالی که یک هنر کهن داستانگویی است و گاه شامل موسیقی نیز میشود. سنت نمایشی ایران، وامدار گونههای نمایشی بومی مانند نقالی و عروسکگردانیها است اما نمایشهای مذهبی نیز جنبهای دیگر را به این سنت افزودهاند. تعزیه (که در آن واقعه کربلا نمایش داده میشود) نقشی قابل توجه در تئاتر ایران داشتهاست. سوگ سیاوش، خیمهشببازی و سیاهبازی نیز نمایشهای سرشناس ایرانی هستند.[۲۱۶]
از میانههای سدهٔ نوزدهم م به بعد، تولید درامهای غربی در ایران، تشویق شد؛ به شکلی دقیق، پس از سفر ناصرالدینشاه به اروپا بود که یک سالن تئاتر در تهران تأسیس شد. در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ م، گروه هنر ملی با جذب برترین نمایشنامهنویسان، کارگردانان صحنه و بازیگران به برقراری دوبارهٔ تئاتر در ایران کمک کرد. بعدها، تلویزیون ملی ایران نیز از تشکیلات و نمایشهای تئاتر در ایران، پشتیبانی میکرد. کارگاه نمایش (از ۱۳۴۸) از نمایشهای وابسته به این رسانه است. در این دوران، دیگر عوامل اثرگذار در رشد تئاتر، پشتیبانیهای تجاری و حکومتی بودند و اینها در کنار جشنوارههای این دوره (همچون جشن هنر شیراز)، توانستند تئاتر ایران را نیرومند سازند.[۲۱۶]
از هزارهٔ چهارم تا هزارهٔ دوم پیش از میلاد، هنر در ایران، بیشتر شامل عناصری از باورهای دینی میشدهاست. ظروف منقش و کندهکاریهایی همانند آنچه که در کورانگون و نقش رستم صورت گرفته، از بازماندگان آثار هنری آن دوران هستند. در اواخر هزارهٔ سوم و در هزارهٔ دوم، صنعت برنز در ایران، با مهارت بالا و استادی دنبال شد. در این دوران، سفالسازی ظریف گردید و نقوش جاندارانی بر آنان گذارده شد. مجسمههایی نیز در تورنگتپه یافت شدهاند که احتمال دارد، ساخت مردم همین دوران باشند.[۲۱۷] در کاخهای هخامنشی، با همکاری تمام کشور، تلاش شدهاست که تصویری از آن دوران نمایش یابد و هنرهای بسیاری در ساخت آنان به کار رفتهاست؛ سنگنگارهها و کندهکاریها، جزئیات رنگی، روکشهای طلا و برنز و نقوش روی اشیاء درونی ساختمانها، بخشی از هنر هخامنشی هستند که تاکنون حفظ شدهاند.[۲۱۷] پس از هنر پارتها که تحت تأثیر هنر یونانی بود، هنر ساسانیان، تمدن ایرانی را بار دیگر زنده کرد. هنر ساسانی، از فرهنگهای دیگر هم اثر گرفت اما اساساً ایرانی بود؛ از رویدادهای مهم در این دوران، این بود که معماری طاقدار در ساختمانها رواج یافت.[۲۱۷]
به شکل کلی، فرهنگ اسلامی در ایران، مکاتب بومی قدرتمندی از هنرهای تجسمی را توسعه نداد. اما موارد استثنایی نیز وجود دارد؛ یکی از این موارد مهم، گسترش نگارگری ایرانی در مکاتبی چون مکتب شیراز و اصفهان است. با این حال، نگارگری ایرانی، در اواخر دوران صفوی، رو به انقراض رفت. اما هنرهایی چون خوشنویسی ایرانی، تذهیب، بافندگی، سفال ایرانی و فلزکاری ادامه یافتند. نقاشی و مجسمهسازی کلاسیک غربی در اواخر سده ۱۹ میلادی وارد ایران و با مضامین ایرانی تطبیق دادهشدند. گرایش به اسلامیسازی پس از انقلاب ۱۳۵۷، هنرهای تجسمی را محدود کرد اما این هنرها همچنان از طریق نمایشگاهها و اخیراً از طریق دسترسی به اینترنت، در حال پیشرفت هستند.[۱۹۹]
نوگرایی، در هنر ایران، قدرت گرفتهاست و مهمترین تحول در نوگرایی هنری در این کشور، حاصل تغییرات اجتماعی انجام شده توسط رضاشاه پهلوی است. حدوداً در میان سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۸، هنر نوین در ایران رشد قابل توجهی کرد و بسیاری از هنرمندان نامی معاصر این کشور، در آن دوران رشد و شکوفایی داشتند.[۲۱۸] روزنامه گاردین اعلام داشتهاست که آثار موزه هنرهای معاصر تهران، بزرگترین گنجینهٔ هنر مدرن، در بیرون از آمریکا و اروپای غربی است. در دوران شاهنشاهی پهلوی، گالریهای خصوصی راه افتادند و وزارت فرهنگ و هنر نیز جشنوارههای سالیانهای را برگزار میکرد.[۲۱۹] جشن هنر شیراز از همان دوران آغازینش با توجه به ابتکار گماشتگی و گوناگونی برنامههایش در میان جشنوارههای موسیقی بینالمللی موجود، برجسته بود.[۲۲۰]
معماری ایرانی دارای دانش بومی و پیشینهای طولانی است و در طول تاریخ، همواره به عنوان عالیترین بخش هنر ایران، شناخته شدهاست. این معماری در دورههای هخامنشیان، پارتها و ساسانیان برتر بودهاست و در دوران اسلامی نیز برتری خود را حفظ کرد.[۲۲۲] فرهنگ باستانی ایران، از سبک معماری عمیقی برخوردار است. ایلامیها، هخامنشیان، هلنیستیها و دیگر سلسلههای پیش از اسلام، آثار سنگی برجستهای را از عظمت معماری خود، به جای گذاشتند. چغازنبیل و پارسه از این آثار هستند و هر دو در سال ۱۹۷۹ میلادی، به عنوان میراث جهانی یونسکو شناخته شدند. مجموعهآثار رهبانی ارامنه ایران در سال ۲۰۰۸ م، به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شد؛ معماری این مجموعه، نمایانگر ترکیبی از فرهنگهای بیزانس، پارسی و ارمنی است. از آغاز دوران اسلامی، دستاوردهای معماری سلسلههای سلجوقی، ایلخانی و صفوی، منحصراً قابل توجه است. در این دوران، شهرهایی در ایران، نظیر نیشابور، اصفهان و شیراز در بین شهرهای بزرگ جهان اسلام قرار گرفتند و شمار بالای مساجد، مدرسههای اسلامی، زیارتگاهها و کاخهای آنها، یک سبک معماری ایرانی را شکل داد که در مجموعهٔ بزرگتر اسلامی قرار داشت.[۱۹۹]
در دوران شاهنشاهی پهلوی، دو نوع معماری در ایران، توسعه داده شد؛ نخستین نوع، تقلیدی از سبک معماری غربی بود که ارتباط کمی با اقلیم این کشور داشت و دومین نوع، تلاشی در جهت احیای معماری بومی ایرانی بود. به تدریج، مسئولان ایرانی از تقلید کورکورانه از غرب، دلسرد شدند و به پشتیبانی از سبکهای بومی ایرانی که برای رفع نیازهای نوین، اصلاح شده بودند، پرداختند. از برجستهترین نمونههای معماری این دوران، برج آزادی است.[۱۹۹] همچنین دو دورهٔ برجستهٔ نفوذ معماری غربی در ایران وجود دارد که نخستین آن در دوران قاجار بود. در دورهٔ دوم نیز که کلاً در دوران پهلوی رخ داد، کل معماری ایران دگرگون شد و ساختمانهایی با عنوان و کارکرد غربی در این کشور، متداول شدند.[۲۲۳] در گفتگوی سال ۱۳۹۷ خبرگزاری مهر و امیر منصوری، پژوهشگر معماری، این خبرگزاری به اهمیت ندادن مسئولان جمهوری اسلامی به برقراری پیوندی میان معماری و هویت تاریخی ایران اشاره داشت و اعلام کرد که یک سردرگمی در زمینهٔ معماری ایجاد شدهاست.[۲۲۴]
کهنترین سنت ادبی ملی ایران، از زبان اوستایی، زبان مقدس نوشتار اوستا است که از متون افسانهای و مذهبی زرتشتی و آیینهای کهن ایرانی تشکیل شدهاست؛ پیشینهٔ آن به دوران پیش از هخامنشیان میرسد.[۲۲۵] ادبیات ایران، از بخشهای معرف فرهنگ ایرانی است. استادان بزرگ زبان فارسی، همانند فردوسی، حافظ، نظامی گنجوی، جامی و مولوی، هنوز الهامبخش نویسندگان ایرانی هستند. ادبیات فارسی در سدههای نوزده و بیست میلادی، عمیقاً تحت تأثیر روشهای ادبی و فلسفی غربی قرار گرفت؛ اما همچنان، یک رسانهٔ چالاک برای فرهنگ ایرانی ماند. این ادبیات، چه به صورت نثر و چه در نظم، به عنوان ابزاری برای نقل دروننگری فرهنگی، مخالفت سیاسی و اعتراضات شخصی نویسندگان با نفوذ ایرانی همچون صادق هدایت، جلال آل احمد و صادق چوبک و سرایندگانی چون احمد شاملو و فروغ فرخزاد خدمت کردهاست. پس از انقلاب ۱۳۵۷، شمار قابل توجهی از نویسندگان ایرانی به تبعید درآمدند و بخش اعظم آثار برتر ادبیات فارسی، در خارج از این کشور، نوشته و منتشر شد. با این حال، در دوران پس از انقلاب ۱۳۵۷، ادبیات جدید حقوق زنان، توسط نویسندگانی چون شهرنوش پارسیپور و منیرو روانیپور متولد شدهاست.[۱۹۹]
آگاهی کنونی از اساطیر ایران از منابع گوناگونی به دست آمدهاست که مهمترین آنان، اوستا است.[۲۲۷] ادبیات پهلوی شامل شروح دینی، الهام، ادبیات اندرزی، ادبیات حماسی، شعر و نوشتار با اهمیت تاریخی میشود؛ در برخی از نوشتار این ادبیات، اساطیر و باورهای اوستایی حفظ شدهاست. بندهشن و دینکرد نیز آگاهیرسانهای مهم دیگری از باورها و اساطیر کهن ایران هستند. پس از آغاز دوران اسلامی در ایران نیز اثر ادبی مهمی از افسانهها و اساطیر ایرانی تهیه شد؛ این اثر، شاهنامه نام دارد و فردوسی آن را پدیدآورده است. در شاهنامه، تاریخ ایران از ابتدا تا ورود اسلام، با شعر، بازسازی شد و اسطورهها همانند رویدادهای تاریخی تعبیر شدهاند. در بسیاری از داستانهای شاهنامه، مفهوم نبرد میان نیک و بد نهفتهاست.[۲۲۷] اساطیر ایران باستان، شامل نبردهای کیهانی، مفاهیم انتزاعی، شخصیتهای دینی، قهرمانان افسانهای، موجودات افسانهای، نمونههای شاهی و افراد دلیر میشدهاست که پیوندی مستقیم با باورهای دوران باستان داشتهاند.[۲۲۸] رستم (نامآورترین پهلوان شاهنامه)، اسفندیار، افراسیاب، کاوه آهنگر، سهراب، سیاوش و فریدون از معروفترین پهلوانهای شاهنامه هستند.[۲۲۹] فارسی، نخستین زبان در تمدن مسلمان بود که انحصار عربی در نوشتن را شکست. نثر فارسی نیز گنجینهای از روایتها را شامل میشود. نخستین شاعر برجستهٔ فارسی که رودکی بود، کلیله و دمنه را نیز به نظم درآوردهاست. همچنین در سنت کلاسیک مفهوم «ادبیات» تقریباً با شعر هممعنی بودهاست.[۲۳۰]
فلسفه در ایران به دلیل تحولات سیاسی و اجتماعی بزرگ در این کشور، بازهٔ گستردهای از مکاتب فکری را شامل میشود. بهطور کلی، فلسفه در ایران را میتوان به دوران پیش و پس از اسلام تقسیم کرد. مکاتب پیش از اسلام، شامل آیین زرتشتی، مانوی و مزدکیه است. به عنوان نمونهای از این مکاتب، مکتب مزدیسنا به دنبال آموزههای زرتشت در سالهای ۱۰۰۰ تا ۵۸۸ پ. م، در نقاطی از ایران، پدیدار شد. زرتشت نخستین کسی بود که مسائل شر را از نظر فلسفی بررسی کرد. فلسفهٔ اخلاقی وی مبتنی بر تقدم پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک است. اندکی از عقاید زرتشتی در فرهنگ پسا کلاسیک غربی تا اواخر سدهٔ ۱۸ م، شناخته شده بود و او، تأثیرگذاری بسزایی در فلسفهٔ یونان و روم داشت. در بررسی دوران پس از اسلام، مشخصاً فلسفهٔ نخستین اسلامی، در پدیداری فلسفهٔ نوین، بسیار تأثیرگذار بودهاست. از اثرات مهم این فلسفه، بر تئوریهای فرگشت بودهاست. از مکاتب مهم پس از اسلام، حکمت سینوی، اشراق و متعالیه هستند. به عنوان نمونهای از این مکاتب، حکمت سینوی، توسط ابن سینا، فیلسوف ایرانی، بنیان نهادهشد و تا سدهٔ دوازدهم میلادی، به مکتب پیشرو در فلسفهٔ اسلامی تبدیل شد. ابن سینا تلاش کرد تا ارسطوگری و فلسفه نوافلاطونی را با الهیات اسلامی آشتی دهد و نظریات وی، بر دانشجویان غربی آن دوران، اثرگذار بود و در غرب نیز نفوذ داشت.[۲۳۱][۲۳۲]
نشریات و روزنامههای ایران عمدتاً در پایتخت این کشور، منتشر میشوند و بر اساس قانون مطبوعاتی انقلابی ایران، مجوز میگیرند. انتشار تمایلات و باورهای ضد اسلام، کاملاً ممنوع است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خبرگزاری جمهوری اسلامی را اداره میکند. خبرنگاران خارجی، تنها در موارد ویژهای مجازند به این کشور وارد شوند. با وجود تضمینهای قانونی آزادی رسانه، سانسور رسانههای همگانی و اینترنت، توسط عناصر محافظهکار دولت، گستردهاست. فارغ از این موضوعات، رسانههای چاپی در اواخر دههٔ ۱۹۹۰ میلادی، در رشد اصلاحات سیاسی در ایران نقش بسزایی داشتند. در دههٔ ۲۰۰۰ میلادی نیز گروههای اصلاحطلب و مخالف، بهطور فزایندهای پیامهای خود را در اینترنت پخش میکردند؛ در برابر آنان، مسئولان کشور، تلاشهای خود را برای خاموش کردن مخالفتهای آنلاین، تشدید کردند. روزنامههای این کشور، شامل روزنامههایی چون اطلاعات و کیهان میشود. ایستگاههای پخش رادیو و تلویزیون در ایران، توسط حکومت اداره شده و سراسر کشور را پوشش میدهند؛ برخی از پخشهای این بخش، دریافت بینالمللی نیز دارند. حکومت جمهوری اسلامی، تجهیزات دریافت ماهوارهای را در سال ۱۳۷۳ غیرقانونی کرد اما این ممنوعیت بهطور نامنظمی اجرا شد و بسیاری از ایرانیان، به دریافت برنامههای ماهوارهای، ادامه دادند. برنامههای ساخت ایران، به زبان فارسی، برخی از زبانهای خارجی و نهایتاً به زبانها و گویشهای محلی پخش میشوند. با وجود آنکه سواد اساسی در سالهای پس از انقلاب ۱۳۵۷ به میزان قابل توجهی افزایش یافتهاست، رسانههای دیداری و شنیداری، بسیار اثرگذارتر از رسانههای چاپی هستند؛ به ویژه در مناطق روستایی ایران.[۲۳۳][۲۳۴]
نخستین فرستندهٔ تلویزیونی در ایران، در سال ۱۳۳۷ ایجاد شد.[۲۳۵] به شکل کلی، گسترش تلویزیون در ایران، سرگرمیهای سنتی دیگری چون شهر فرنگ را از میان برد.[۲۳۶] با وجود آنکه بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ (۱۳۵۳) با سیستم رنگی پخش شد، اما برنامهریزی کامل تلویزیون رنگی، از چهار سال پس از آن، انجام شد.[۲۳۶] انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری فراگیر در انحصار صدا و سیما است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، رادیو و تلویزیون، دولتی بوده و راهاندازی شبکههای رادیویی و تلویزیونی خصوصی، مغایر این اصل دانسته میشود.[۲۳۷] سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (پیش از انقلاب ۱۳۵۷: سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران) بزرگترین سازمان رسانهای ایران و یکی از بزرگترین سازمانهای رسانهای جهان، از دید شمار نیروی انسانی است. این سازمان، سالانه ردیف بودجهٔ خود را دارد. بر پایهٔ گزارشی در سال ۱۳۹۵، بودجهٔ این سازمان، بیش از ۲ هزار میلیارد تومان بودهاست.[۲۳۸]
ایران، کشوری با محدودیت بالا در دسترسی به اینترنت است و سانسور اینترنت در ایران در دوران جمهوری اسلامی، به شکل گستردهای صورت گرفت. نیمی از ۵۰۰ وبگاه برتر الکسا در این کشور فیلتر شدهاند. شماری از شبکههای اجتماعی پربازدید نیز فیلتر شدهاند؛ توییتر نمونهای از موارد فیلترشده بودهاست که هنگام سانسور همگانی، مقامات حکومتی در آن فعالیت میکردند.[۲۳۹] قطعی اینترنت هنگام تظاهرات همانند قطعی سراسری ۱۳۹۸ و تشویق ایرانیان به استفاده از شبکه ملی اطلاعات، از دیگر مسائل اینترنت در ایران هستند. اینترنت ملی در دوران محمود احمدینژاد طرح و در دوران حسن روحانی، پیگیری شد.[۲۴۰]
صنعت بازیهای ویدئویی در ایران، از حدود سال ۱۳۹۳، با شیبی تند به سوی افزایش فروش دیجیتالی رفتهاست. از سال ۱۳۹۲، ساخت بازیهای موبایل در ایران، گسترش پیدا کرد. این صنعت در ایران، به دلیل رعایت نکردن حق تکثیر در این کشور به ویژه در مورد بازیهای خارجی، دچار مشکلاتی شدهاست.[۲۴۱] بر پایهٔ گزارشی در سال ۱۳۹۶، از هر ۱۰۰ ایرانی، ۳۵ تن گیمر هستند.[۲۴۲]
پرهوادارترین گونهٔ سرگرمی در ایران، سینما است که رسانهٔ مهمی برای تفسیرهای اجتماعی و سیاسی بودهاست.[۱۹۹] نخستین سینمای همگانی ایران، توسط میرزا ابراهیمخان عکاسباشی که نخستین فیلمساز ایرانی است، در سال ۱۲۸۳ گشایش یافت اما نخستین سالن رسمی سینمایی در این کشور، در سال ۱۳۰۵ به نام سینما ایران در تهران ساخته شد. نخستین فیلم بلند سینمایی این کشور، آبی و رابی بود که در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس ساخته شد. نخستین فیلم صدادار ایرانی نیز فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۲ توسط اردشیر ایرانی ساخته شد. در دههٔ ۱۳۲۰ شرکتهای سینمایی ایرانی پدیدار شدند و سینما میان مردم، عمومیتر شد.[۲۴۴]
در دههٔ ۱۳۳۰، پیشرفت سینما ادامه یافت و شهلا ریاحی با ساخت مرجان به نخستین کارگردان زن ایرانی تبدیل شد؛ در این دهه، پویانمایی وارد ایران شد و نخستین تلاشهای ساخت پویانمایی ایرانی، در ادارهٔ کل فرهنگ و هنرهای زیبای تهران صورت گرفت. نخستین فیلم کوتاه پویانمایی در ایران، توسط اسفندیار احمدیه با عنوان ملانصرالدین در ۱۳۳۶ ساخته شد. در دههٔ ۱۳۴۰، سینمای فارسیزبان، یکی از دورههای اوج خود را تجربه کرد؛ فیلمهایی چون گنج قارون، گاو و قیصر در این دوران نمایش یافتند. بنیانگذاری نهادی که پخشکنندهٔ فیلمهای کودکان هم باشد، با عنوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در همین دهه، فرصتی مناسب برای شکلگیری سینمای فرهنگی در ایران شد.[۲۴۴][۲۴۶] جشنواره جهانی فیلم تهران در دههٔ ۱۳۵۰، مهمترین جشنوارهٔ سینمایی آسیا بهشمار میرفت.[۲۴۷]
پس از انقلاب ۱۳۵۷، حکومت جدید، ابتدا فیلمسازی را محدود کرد؛ سپس در صورت تبلیغ ارزشهای اسلامی، به کارگردانان، کمک مالی رساند. با این حال، مردم، علاقهٔ کمی نشان دادند و این دوران از فیلمسازی با محوریت مستقیم ایدئولوژی، دوامی نیاورد. کمی بعد، فیلمهایی که به جنگ ایران و عراق میپرداختند و فیلمهایی که بیانگر مدارای بیشتر با ارزشهای اسلامی بودند، جایگاه خود را بهدست آوردند. استقرار مذهبی، عموماً تقلید از فیلمهای غربی را ناپسند ساخت و سازوار کردن داستانهای باستانی، قومی و مذهبی غربی و شرقی را تشویق کرد؛ مشروط بر آنکه دلواپسیهای معاصر ایران را بازتاب دهند و محدودیتهای اسلامی وضعشده را محترم شمارند.[۱۹۹]
در حدود دههٔ ۱۳۷۰، شوق نخستین انقلابی، با خواستههای میانهروی سیاسی و روابط بهتر با غرب، جایگزین شد. صنعت فیلمسازی ایران با جشنوارههای فیلم ایرانی (همچون جشنواره فیلم فجر) که هر ساله به شکل جهانی برگزار میشوند، به یکی از بهترینهای نوع خود، در جهان تبدیل شد. کارگردانانی چون بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، محسن مخملباف و داریوش مهرجویی فیلمهایی را تولید کردهاند که جوایز قابل توجهی را در جشنوارههای بینالمللی به سمت خود کشاندند. همچنین نسل جدیدی از کارگردانان زن ایرانی پدید آمدهاست که شامل کارگردانانی چون رخشان بنیاعتماد و تهمینه میلانی میشود.[۱۹۹] در فهرست سال ۲۰۱۷ برترین فیلمسازان سدهٔ ۲۱ میلادی از متاکریتیک، جعفر پناهی (با فیلمهایی چون دایره و تاکسی) در ردهٔ ۵، اصغر فرهادی (با فیلمهایی چون جدایی نادر از سیمین و فروشنده) در ردهٔ ۸، عباس کیارستمی (با فیلمهایی چون طعم گیلاس و کپی برابر اصل) در ردهٔ ۲۰ و بهمن قبادی (با فیلمهایی چون زمانی برای مستی اسبها و لاکپشتها هم پرواز میکنند) در در ردهٔ ۲۵ جای داشتند.[۲۴۸] با تمام اینها، واکنش رسانههای ایرانی به اخبار دریافت جوایز سینمایی توسط ایرانیان، شامل اتهام «سیاهنمایی» میشود و ملاحظات جشنوارهای کارگردانان، مورد بحث بودهاست.[۲۴۹] ایران کنونی، در پویانمایی در حال پیشرفت است و علاوه بر پویانماییهای کوتاه، انواع مجموعه (همانند پهلوانان و شکرستان) و فیلم بلند پویانمایی (همانند تهران ۱۵۰۰ و فیلشاه) را میسازد.[۲۴۶]
ورزشهای سنتی ایران، شامل بخشهای کشتی، اسبدوانی و بدنسازی میشود. ورزشهای تیمی، در سدهٔ بیستم میلادی، از غرب وارد این کشور شدند که شاخصترین آنان، فوتبال، راگبی و والیبال بودهاست. در دوران حکومت سلطنتی پیشین، ورزشهای نوین در برنامههای درسی آموزشگاهها گنجانیده شدند. در سال ۱۹۴۸، ورزشکاران ایرانی برای نخستینبار در بازیهای المپیک شرکت کردند. نخستین حضور ایران در بازیهای المپیک زمستانی نیز در سال ۱۹۵۶ بود. بیشتر مدالهای المپیک ایران، در رشتههای کشتی، وزنهبرداری و ورزشهای رزمی بهدست آمدهاند.[۲۳۳] ایران، زادگاه آیینهای پهلوانی و زورخانهای و چوگان (مورد اختلاف با آذربایجان) است.[۲۵۳] چوگان برای نخستینبار، در ایران در سدهٔ ششم پ. م پدیدار گشت و کمکم تا تبت، چین، ژاپن، عربستان و هند گسترش یافت.[۲۵۰] ورزش زورخانهای و چوگان، در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو در ایران به ثبت رسیدهاند.[۲۵۴]
فوتبال به پرهوادارترین ورزش در ایران تبدیل شدهاست. به عنوان دورهای درخشان، تیم ملی فوتبال ایران در سالهای ۱۹۶۸، ۱۹۷۲، ۱۹۷۴ و ۱۹۷۶ به قهرمانی در بالاترین سطح آسیا دست یافت و نخستینبار در سال ۱۹۷۸ به جام جهانی فوتبال راه پیدا کرد. در این دوران درخشان، باشگاه فوتبال تاج (استقلال کنونی) نیز در مسابقات باشگاهی قهرمانی آسیا ۱۹۷۰ به قهرمانی رسید. برخی از این موفقیتها، با گرفتن میزبانی بالاترین رقابتهای ورزشی آسیا توسط ایران، همدوره بودند و میزبانی جام ملتهای آسیا ۱۹۶۸ و ۱۹۷۶ نمونههای آن هستند. با روی دادن انقلاب ۱۳۵۷، یک وقفه در پیشرفت ورزش ایران، اتفاق افتاد. در دورانی، دولت جدید، ورزشگاهها را رقیب مساجد دانست. تیمهای بزرگ ایرانی، ملی شدند و از حضور زنان در بسیاری از فعالیتهای مربوط، جلوگیری شد. علاوه بر این، جنگ ایران و عراق، منابع کمی را برای اختصاص دادن به ورزش ایران، باقی گذاشت. با این حال، پشتیبانی عظیم مردم از ورزش، به ویژه در مورد فوتبال، ادامهدار بود. از دههٔ ۱۹۹۰ میلادی، ورزش ایران و فعالیت بانوان، احیا شد.[۲۳۳][۲۵۵] با این حال، حجاب اجباری برای ورزشکاران زن و بیحجابی آنان در خارج از این کشور، باعث برخورد فدراسیونهای ورزشی جمهوری اسلامی با این ورزشکاران، شدهاست.[۲۵۶] با وجود آنکه در دوران جمهوری اسلامی، هیچ قانونی حضور زنان در ورزشگاههای ایران را منع نمیکند، زنان، تنها در موارد محدودی برای تماشای فوتبال یا دیگر رشتههای ورزشی مردان، به ورزشگاهها راه یافتند. در سال ۱۳۹۸، کمی پس از درگذشت دختر آبی، که پس از تلاش برای ورود به ورزشگاه دستگیر شده بود، در بازی ایران و کامبوج از سری بازیهای مقدماتی جام جهانی فوتبال، رسماً به زنان اجازه دادهشد تا وارد ورزشگاه شوند.[۲۵۷]
مهاجرت ورزشکاران از ایران که در اواخر دههٔ ۱۳۹۰ موجی بیسابقه داشت، معمولاً دارای دلایلی با منشأ سیاسی و اجتماعی بودهاست. مشکلات مربوط به مسابقه دادن با اسرائیلیها، مسائل حجاب و زنان، دستگیری در تظاهرات و مسائل خانوادگی از دلایل مهاجرت ورزشکاران سرشناس ایرانی، اعلام شدهاست.[۲۵۸]
تاریخ دقیق پیدایش نساجی در ایران، هنوز مشخص نشدهاست اما به شکل احتمالی، همزمان با پیدایش تمدن در نظر گرفته میشود. پوشاک در ایران، در افسانههای ایرانی و نوشتار تاریخنگاران، مورد اشاره قرار گرفتهاست. فردوسی و شماری از تاریخنگاران شرق و غرب، کیومرث را مبدع استفاده از پوست و موی جانداران به عنوان پوشاک، دانستهاند. برخی از تاریخنگاران نیز از هوشنگ به عنوان نخستین مبدع استفاده از پوست جانداران به عنوان پوشاک، یاد کردهاند. فردوسی، تهمورث را به نوعی، آغازکنندهٔ نساجی در ایران، دانستهاست. یافتههایی در شمال ایران، از حدود ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد، وجود دارد که به بافت پشم در آن دوران، اشاره میکند. اکتشافات دیگری در مرکز ایران که مربوط به ۴۲۰۰ سال پیش از میلاد است، نشان داد که از این سالها، پوست جانداران، دیگر تنها پوشاک رایج در فلات ایران نبودهاست. پوشاک دوران باستانی ایران، شکلی پیشرفته گرفت و جنس پارچه و رنگ پوشاک در آن دوران، اهمیت بالایی یافت. بر اساس جایگاه اجتماعی، مقام، اقلیم منطقه و فصل، پوشاک پارسی در دوران هخامنشیان به فرمهای گوناگونی درمیآمد. فلسفهٔ مورد استفادهٔ این پوشاک، علاوه بر ویژگی کاربردی بودن، نقشی زیباشناختی نیز داشت. در این دوران، انواع گوناگونی از پارچه و رنگ (شامل فیروزهای) رواج یافت. پارسها تا حد قابل توجهی در پوشاک، از مادها الهام گرفته بودند. دیگر ویژگی پوشاک باستانی این کشور، وجود زینتهای بسیار بر پوشاک و سلاح است.[۲۵۹] در ادامه برخلاف اشکانیان، ساسانیان، چندان تحت تأثیر یونانیان نبودند و در تغییر پوشاک، تاجها و داشتن گوشواره طی دورهٔ ساسانی، گرایش به نفی نقش بیگانگان، دیده میشود.[۲۵۹]
در دوران مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه قاجار، شوق پوشاک اروپایی در اندیشهٔ قشرهای بسیاری در ایران، نفوذ کرد و تقلید ظاهری از اروپاییها، در حال رواج بود؛ در این دوران، پوشاک مردم و برخی طوایف، تغییر قابل توجهی یافت و به پوشاک اروپایی نزدیک شد. کشمکشهایی پیرامون پوشاک در ایران، شکل گرفت تا دوران رضاشاه پهلوی که نقش عمدهای در تغییر پوشاک مردم ایران داشت. دوران پادشاهی وی، نقطهٔ اوجی از تغییر ناگهانی پوشاک بود. تا سال ۱۳۱۴، کلاه پهلوی با فشار حکومتی به مد ایران تبدیل و در میان مردم، رایج شد. کمی بعد نیز کلاه شاپو رواج یافت.[۲۶۰] کشف حجاب در ایران نیز رویداد مهم دیگری است که در همان سال ۱۳۱۴ رخ داد؛ پیش از این تغییر پوشاک حکومتی، زنان ایرانی از پوشاکی چون چادر سیاه و روبنده استفاده میکردند.[۲۶۱]
پس از انقلاب ۱۳۵۷ و از آبان ۱۳۶۲، زنان ایرانی با حجاب اجباری در این کشور روبرو شدند که به پدیداری معترضانی چون دختران خیابان انقلاب انجامید.[۲۶۲] جشنوارههای ملکه زیبایی درون ایران، پس از انقلاب ۱۳۵۷، دیگر برگزار نشدند و آخرین مراسم گزینش ملکهٔ زیبایی ایران، در سال ۱۳۵۷ در این کشور برگزار شد.[۲۶۳] بر پایه گزارشی در بیبیسی فارسی، جمهوری اسلامی در ساخت و پرداخت هویت «زن ایرانی مسلمان» تلاش کردهاست و کد لباس اسلامی تجویزشدهٔ این حکومت، مورد بحث بودهاست. این رسانه همچنین حکومت اسلامی را دارای «وسواس» و «وحشت» از زنان مدرن غربیپوش دانست.[۲۶۴] به عنوان دیدگاهی مقابل، مرجع تقلید ایرانی، ناصر مکارم شیرازی، حجاب را برای حفظ شخصیت زنان و پیشگیری از انحراف جوانان و فساد دانستهاست.[۲۶۵] جشنواره بینالمللی مد و پوشاک فجر نیز رویداد مد دولتی ایران است که بخشهای داخلی و جهانی دارد و دارای ملاحظات اسلامی است.[۲۶۶]
«Project Retired – EECS at UC Berkeley»
صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
میدان مرکزی همدان میدان بزرگی است که امروزه با نام میدان امام خمینی همدان معروف است. این میدان که یکی از زیباترین آثار شهرسازی ایران به حساب می آید، طرح و نقشه اش پیشتر توسط مهندس معمار آلمانی کارل فریش تهیه و اجرا گردیده بود ولی در شهریور ۱۳۹۶ بخش ماشینرو آن تخریب و همهی قسمت میدان، به پیادهراه تبدیل شد؛ و این پیادهراه در ۲۹ اسفند ۹۶ افتتاح شد با وجود قدمت تقریباً یک قرن هنوز این میدان موقعیت ارتباطی خود را با خیابانها و بازار همدان حفظ کردهاست. طراحی و اصول خیابانکشی یا انشعاب خیابانها از این میدان دایره شکل، به نحوی است که هر چه شهر گستردهتر میگردد، باز غیر مستقیم زیر نفوذ همین میدان مرکزی شهر است.[۱]
این میدان مربوط به دوره پهلوی است و در همدان، محل تقاطع خیابان شهدا تختی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۲ تیر ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۲۷۱۲ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این میدان از سال ۱۳۹۵ با خیابان بوعلی و اکباتان همدان به پیاده رو تبدیل شده است.[۲]
صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
ایران پهلوی یا کشور شاهنشاهی ایران از ۱۹۲۵ تا ۱۹۷۹ یک کشور مستقل در غرب آسیا بود که از غرب با ترکیه و عراق، از شمال با اتحاد جماهیر شوروی، از شرق با افغانستان و پاکستان همسایه بود و از طرف جنوب با عمان مرز دریایی داشت. تهران پایتخت این کشور بود و کل کشور ۳۷ میلیون نفر جمعیت در سال ۱۹۷۹ داشت.
پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ (۱۹۲۱)، میان سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۲۵ رضاخان — نخست به عنوان وزیر جنگ و سپس نخستوزیر در دوران احمدشاه — ارتشی را ساخت که تنها به او وفادار بود. او همچنین توانست نظم سیاسی را در کشوری که سالها جز آشفتگی چیزی ندیده بود، ایجاد کند. تحکیم اقتدار و پیشبرد اصلاحات وی، ادامه یافت تا اینکه مجلس در ۹ آبان ۱۳۰۴، پایان قاجاریان را اعلام کرد و در ۲۱ آذر همان سال، پادشاهی ایران رسماً به وی سپرده شد. تاجگذاری رضاشاه نیز در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵، انجام شد.[۱][۲][۳]
در دوران پادشاهی رضاشاه، بازساخت آموزشی و قضایی ایران، انجام شد که اساس یک دولت مدرن ایرانی را بنا نهاد و از نفوذ طبقات مذهبی، کاست. طیف گستردهای از امور حقوقی که پیشتر در کنترل مذهب شیعه بود، دیگر یا توسط دادگاههای سکولار اداره میشد یا توسط بوروکراسیهای دولتی نظارت میشد که در نتیجه، وضع زنان کشور بهبود یافت. سنت حجاب زنان منع شد، حداقل سن ازدواج افزایش یافت و قوانین سختگیرانهٔ مذهبی طلاق، منصفانهتر شدند.[۳] شاه جدید همچنین شمار و دسترسیپذیری آموزشگاههای سکولار را برای هم پسران هم دختران، افزایش داد و دانشگاههای بزرگی چون دانشگاه تهران ساخته شد تا یکی دیگر از انحصارهای روحانیت ایران، این بار در آموزش، از بین برود. در همین حال، در دوران وی، مطبوعات در خفقان بودند.[۳] نیاز به گسترش بازرگانی و تهدیدهای احتمالی از سوی انگلیس و شوروی، رضاشاه را به گسترش روابط تجاری با آلمان نازی در دههٔ ۱۹۳۰ سوق داد.[۳]
رضاشاه نخستین پادشاه ایرانی پس از دوران هخامنشیان بود که یک ارتش دائمی را برای کشورش، سازمان داد.[۲] وی بهداشت در ایران را نیز سامان داد و در دورانش، بیمارستانهایی در تهران و استانهای ایران، ساخته و تجهیز شدند. ساخت نخستین زیرساختهای همگانی مدرن ایران همچون نیروگاه، کارخانههای نوین، سیستم ترابری جدید، سیستم ارتباطات انسانی، نهادهای مالی و ادارات نیز در همین دوره انجام شد. فناوری نیز در بسیاری از عرصهها، حتی کشاورزی، دخیل گشت.[۲]
میدان امام
در تیرماه ۱۳۱۶، پیمان سعدآباد با درونمایهٔ اتحاد، میان ایران، افغانستان، ترکیه و عراق نوشته شد. منش سیاسی رضاشاه، تبلیغات منفی قدرتمندی علیه او ایجاد کرد و بریتانیا که از دیرباز به شخص رضاشاه بدبین بود، روابط ایران با ایتالیا، فرانسه و آلمان را نیز سبب نگرانی دانست؛ تبلیغات رسانهای علیه رضاشاه، پس از روابط ۱۹۳۹ ایران با ژاپن، شدت گرفت. با رخ دادن جنگ جهانی دوم، با وجود اعلام بیطرفی، بریتانیا و شوروی ایران را اشغال کرده و رضاشاه را با اعمال فشار برکنار کردند. بریتانیا در هنگام اشغال ایران توانست چند تهدید دیگر هم از بین ببرد؛ برای مثال، ناوگان دریایی ایران که در حال شکلگیری بود را به همراه دریادارانی همانند غلامعلی بایندر، از میان برداشت. پس از اشغال ایران، بریتانیا و شوروی به محمدعلی فروغی پیشنهاد دادند که رسماً جمهوریت را اعلام کند که وی مخالفت کرد. کمی بعد، آشکار شد که بریتانیا و شوروی خواستار کنار زدن رضاشاه هستند و این دو، در نهایت از سلطنت پسر او، محمدرضا پهلوی حمایت کردند.[۴]
آغاز پادشاهی محمدرضا پهلوی، با اشغال ایران در جنگ جهانی دوم همزمان شد. کمی پس از پادشاهی وی، در آغاز دههٔ ۱۳۲۰، ایران پذیرفت که رسماً در کنار متفقین قرار گیرد و متفقین اعلام کردند، به استقلال و یکپارچگی سرزمین ایران احترام خواهند گذاشت.[یادداشت ۱] با پشتیبانی آمریکا و با سیاست نخستوزیر وقت، قوام السلطنه به حکومت خودمختار در آذربایجان و کردستان خاتمه داد. با پیشرفت جهان، در ایران نیز نیاز به فضای سیاسی و رسانهای جدید حس شد و با فرمان محمدرضا پهلوی، تمام زندانیان سیاسی از عفو کامل برخوردار گشته و فضا برای رسانهها بازتر شد؛ در همین حین، احزاب سیاسی در این کشور جان گرفته و بر عموم مردم اثر گذاشتند.[۵] با این وجود، اعتراضات فراوانی به شخص محمدرضا پهلوی شد و بخشی از مردم با قدرت داشتن یک «فرد» مخالفت داشتند. حزبهایی نیز به ترورهای برنامهریزیشده دست زده و به مخالفت با شاه روی آوردند. از مهمترین وقایع دوران محمدرضا شاه، آغاز جنبش ملیشدن نفت ایران و قدرت گرفتن محمد مصدق بود. مصدق که در اوایل جنبش نفت، از حمایت شاه برخوردار بود، پس از ملیشدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹، محبوبیت بسیاری میان مردم کسب کرد. اگرچه، دولت قانونی وی سرانجام با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرنگون شد.[۶]
سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) تحت فرمان شاه تشکیل شد و وظیفه امنیت داخلی را بهعهده گرفت[۷] و در عمل به سرکوب مخالفان داخلی پرداخت.[۸] در سال ۱۳۴۱، محمدرضا پهلوی محبوبیت بالایی کسب کرده بود و اکثریت جامعه با انقلاب سفید موافق بودند. او برای نزدیکی به مردم؛ به همراه شهبانو از آموزشگاهها، بیمارستانها و خیریهها بازدید میکرد. اصلاحات ارضی و برابری حقوق زنان و مردان، قرار گرفتن ایران در بین مدرنترین کشورهای جهان تا پایان سدهٔ بیستم از اهداف شاه بودند. او تلاش میکرد تا ایران را بهسوی «تمدن بزرگ» هدایت کند، اصطلاحی که در سال ۱۹۷۲ ابداع شد. توسعه اقتصادی یک استراتژی کلیدی در جهت نیل به این مقصود بود.[۹] محمدرضاشاه سیاستهای مدرنسازی پدرش را دنبال نمود و توسعه بخشید. از دید توسعه اجتماعی شاه یک انقلابی بود اما هر چقدر که سیاستهای او انقلابیتر میشد، مخالفت آخوندها و دیگر گروههای ذینفع بیشتر میشد. با این وجود، اصلاحات سیاسی شاه بسیار عقبتر از اصلاحات اجتماعی ایران دانسته شدهاست.[۱۰] شاه یکی از پرزرقوبرقترین ارتشهای جهان را در ایران ایجاد کرده بود.[۱۱]
در دههٔ چهل و اوایل دههٔ پنجاه هجری شمسی، ایران رشد اقتصادی سریعی را شاهد بود. شاه روحانیون را آرام کرد و کمی بعد با مشارکت برابر زنان در انتخابات و راهیابی آنان به مجلس جدید، ایران فضای سیاسی جدیدی را تجربه کرد. از این دوران، ایران در نشریات جهانی پوشش بالایی کسب کرد و سران کشورهای مختلف، به ایران رفتوآمد بازدیدی و سیاسی داشتند. کمکم شمار کارکنان خارجی در کشور افزایش یافت و کارخانههایی بزرگ در ایران تأسیس شدند. مهندسین ایرانی و خارجی نیز زیرساخت و امکانات نوینی را در کشور ایجاد کردند. سرانجام شاه در ۲۶ دی ۱۳۵۷ و در پی اعتراضهای گسترشیافتهٔ مخالفان به رهبری خمینی، ایران را برای همیشه ترک کرد و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، در پی بیطرفی ارتش، انقلاب ۱۳۵۷ به سرانجام خود رسید.[۱۲][۱۳]
پیش از رضاشاه و بر پایهٔ روالی قدیمی و بدون قوانین نظاممند، به شکایات و دعاوی توسط حکام و آخوندها و بر پایهٔ اصولهای شرعی و عرفی رسیدگی میشد. آخوندها بر پایهٔ میل خود رایها را صادر میکردند و چون مبنای کارشان به گفتهٔشان شریعت اسلام بود، بدون در نظر گرفتن حقوق بشر، با افراد غیر مسلمان نیز با همان قوانین اصطلاحاً اسلامی، برخورد میشد و احکامی همانند قطع عضو، شلاق و غیره اجرا میشد.[۱۴] پس از روی کار آمدن رضاشاه، هیئتی از تحصیلکردگان و حقوقدانان ایرانی به ریاست علی اکبر داور تشکیل شد و با استخدام حقوقدار و مشاورانی از بلژیک و فرانسه قوانین مدنی و جزائی و جنایی ایران بر مبنای حفظ حقوق فردی و اجتماعی و برابری همگان در برابر قانون، بدون در نظر گرفتن ردهٔ اجتماهی یا دین، تهیه شد. پس از این، محاکم شرع تعطیل شدند و دادگستری ایران، بنیان نهاده شد. در همین هنگام، دانشکدههای حقوق نیز ساخته شد تا آموزش این بخش را بر عهده بگیرند. همچنین امور ازدواج و طلاق و انتقال سندها که پیشتر در اختیار آخوندهای ایران بودند، با تشکیل دفترهای رسمی، به نظارت وزارت دادگستری درآمد. همچنین حق کاپیتولاسیون نیز در این دوران لغو شد.[۱۴]
رضاشاه همچنین یک سری اصلاحات گستردهٔ اداری را در ایران انجام داد. سیستم حکومتی قاجار از این مشکل رنج بسیاری میبرد که دچار گروهک سالاری نزدیکان شاه و افراد دلخواه دربار شدهبود. چیزی که در دوران رضاشاه، با قوانین تازه، سعی در رفع آن شد. بر پایهٔ قوانینی که در سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ تصویب شدند، تقسیم کشور نیز به ایالت و ولایت، به عبارتی دیگر، استانهای بزرگ و کوچک از میان رفت و به جایش ده استان که از دید اقتصادی و جغرافیایی مناسب بودند، تشکیل شدند که هر کدام نیز تقسیمات دیگری را شامل بودند که شامل شهرستان و بخش بود.[۱۵]
در دورهٔ زمامداری رضاشاه، ایران رابطهٔ نزدیکی با آلمان برقرار کرد، بهگونهای این کشور به بزرگترین شریک تجاری ایران تبدیل شد و بیش از سه هزار کارشناس آلمانی در ایران استقرار یافتند.[۱۶] این افزایش رابطه با آلمان، باعث تیرگی روابط با بریتانیا و شوروی شد و یکی از بهانههای حملهٔ این دو کشور در سال ۱۳۲۰ به ایران شد.[۱۷] در سال ۱۳۰۷ (۱۹۲۸ م)، رضاشاه برای پسگیری شماری از جزایر خلیج فارس، به ویژه بحرین با انگلستان وارد مذاکراتی شد. هرچند که نتوانست برای ایران موفقیتی کسب کند و مذاکرات در این مورد، شکست خورد تا روابط ایران و انگلیس، تیره گردد. پس از این، رضاشاه فرمان فرستادن نیروها به جزایر بحرین را داد و طرف انگلیسی، نیروی دریایی خود را برای مقابله با نیروهای ایرانی، به خلیج فارس اعزام کرد.[۱۸] ایران این دوره، نیروی دریایی مجهزی نداشت و پی برد که درگیری نظامی با یک قدرت جهانی، سودی ندارد. نهایتاً، ایران تصمیم به شکایت به جامعه ملل گرفت تا بحرین استرداد گردد؛ اما فقط توانست جزایر کوچکی در خلیج فارس را پس بگیرد و نفوذ انگلستان در این سازمان، اجازهٔ بازگشت بحرین به ایران را نداد. با این حال، ایران هنوز خود را بر بحرین، دارای حق حاکمیت میدانست.[۱۸] در تیرماه ۱۳۱۶، پیمان سعدآباد با درونمایهٔ اتحاد، میان ایران، افغانستان، ترکیه و عراق نوشته شد. منش سیاسی رضاشاه، تبلیغات منفی قدرتمندی علیه او ایجاد کرد و بریتانیا که از دیرباز به شخص رضاشاه بدبین بود، روابط ایران با ایتالیا، فرانسه و آلمان را نیز سبب نگرانی دانست؛ تبلیغات رسانهای علیه رضاشاه، پس از روابط ۱۹۳۹ ایران با ژاپن، شدت گرفت.[۱۹] با رخ دادن جنگ جهانی دوم، با وجود اعلام بیطرفی، بریتانیا و شوروی ایران را اشغال کرده و رضاشاه را با اعمال فشار برکنار کردند. بریتانیا در هنگام اشغال ایران توانست چند تهدید دیگر هم از بین ببرد؛ برای مثال، ناوگان دریایی ایران که در حال شکلگیری بود را به همراه دریادارانی همانند غلامعلی بایندر، از میان برداشت. پس از اشغال ایران، بریتانیا و شوروی به محمدعلی فروغی پیشنهاد دادند که رسماً جمهوریت را اعلام کند که وی مخالفت کرد. کمی بعد، آشکار شد که بریتانیا و شوروی خواستار کنار زدن رضاشاه هستند و در آخر، محمدرضا پهلوی به تخت پادشاهی ایران نشست.[۱۹]
از اواسط دهه چهل، محمدرضا شاه روابطش با شوروی را بهبود بخشید. به دنبال سفر شاه به مسکو در سال ۱۳۴۳ خورشیدی، پیوندهای اقتصادی و سیاسی تازهای با شوروی شکل گرفت. این بهبودی روابط علاوه بر سود اقتصادی، موقعیت و قدرت چانهزنی شاه را در مقابل غرب، رقیبان منطقهای مانند عراق و جمال عبدالناصر و نیروهای مخالف داخلی بالا برد.[۲۰]
محمدرضا توانست از اهرم نفت و اوپک بهرهگیری کرده و عملاً در آغاز دهه پنجاه توانست به عنوان یک قدرت نفتی و منطقهای حتی با متحدان غربی خود بر سر منافع ایران چانهزنی کند.[۲۱] او حاکمیت نظامی ایران را بر جزایر سهگانه اعمال کرد[۲۲] اما در عوض، از ادعای حاکمیت بر بحرین دست برداشت.[۲۳] پیمان بغداد (بعدها پیمان سنتو) میان کشورهای ایران، عراق، ترکیه و پاکستان منعقد شد.[۲۴] شاه از موضع قدرت پیمان الجزایر را امضاء کرد و به اختلافات مرزی با عراق پایان داد.[۲۵]
در ۱۹۶۴ میلادی شاه ایران نامزد جایزه صلح نوبل شد. بر پایه اطلاعاتی که در تارنمای رسمی بنیاد نوبل قرار گرفت، نام محمدرضا پهلوی، شاه ایران در فهرست سیزده نفره نامزدهای نهایی جایزه صلح نوبل به چشم میخورد.[۲۶] شاه به دلیل میانجیگری میان هند و پاکستان نامزد این جایزه شد.[۲۷]
در هنگام وزارتیِ جنگ و نخستوزیری، رضاشاه با ادغام نیروی قزاق و ژاندارم و همسانسازی آنان، توانست تا حدودی تشکیل نیرویی مجهز را پایهگذاری کند. وجود مستشاران نظامی، اداری و مالی انگلیسی در کشور و دخالت آنان در امور داخلی که یکی از مشکلات دوران قاجار بود، همواره باعث نارضایتی مردم میشد؛ سردار سپه آنان را از ایران اخراج کرد و افسرانی ایرانی را به سمتهای فرماندهی رساند. پس از رسیدن به پادشاهی، او اقدام به تشکیل ارتشی منظم، نوین و مجهز کرد. افسران جوان به آموزشگاههای گوناگون اروپایی فرستاده شدند تا تکنیکهای تازه به کشور بیاید. سپاس دبیرستان، دانشکده و دانشگاه جنگ ساخته شد و اسلحههای نوین جنگی همانند تانک، توپ، هواپیما و ناو، برای ایران خریداری شد. در همین هنگام، کارخانههای نظامی نیز در ایران، گشایش یافتند تا بخشی از تجهیزات مورد نیاز را تولید کنند. ارتش نوین ایران، دارای نیروی زمینی، دریایی و هوایی بود. بعدها، طرحها گسترش یافتند اما برخی طرحها مانند کارخانههای هواپیماسازی ایرانی، اجرایی نشدند.[۲۹] بنیانگذاری نیروی دریایی ایران، دیگر اقدام قابل توجه رضاشاه است. او نیروی هوایی کوچکی نیز برای ایران ایجاد کرد که توسط پسرش، تکمیل گردید.[۳۰]
ارتش شاهنشاهی ایران، پیکرهٔ اصلی نیروهای مسلح ایران را در ایران پهلوی میساخت. وظیفهٔ اصلی ارتش، حفظ تمامیت ارضی و دفاع از سرزمین ایران در برابر یورش نظامی بیگانگان بود. ارتش شاهنشاهی توسط رضاشاه بنیانگذاری شده بود اما نوسازی و قدرتمند کردن ارتش از دوره پادشاهی محمدرضاشاه تسریع شد. با دستور مستقیم شاه جدید، نیروی هوایی شاهنشاهی با خرید جنگندهٔ اف۱۴ و دیگر هواپیماهای جنگندهٔ مدرن آمریکایی تجهیز گردید که در جنگ ایران و عراق کمک بسیاری به ایران کرد. نیروی دریایی ارتش نیز با خرید ناوهای جنگی به قدرتی رسیده بود که کنترل خلیج فارس را به تنهایی به دست بگیرد. نیروی زمینی ارتش با قدرت گروهکهای تجزیهخواه از ایران را سرکوب کرد و به غائله آذربایجان نیز پایان داد. ارتش شاهنشاهی حاکمیت ملی را در سراسر ایران با اقتدار تثبیت کرد. نیروی هوایی شاهنشاهی ایران برای بیش از دو دهه، بزرگترین و راهبردیترین توان دفاعی ایران بهشمار میرفت و در سال ۱۳۵۷، به قدرتمندترین نیروی هوایی باختر آسیا تبدیل گردید و ناوگانی ساختهشده از ۴۶۲ فروند هواپیمای جنگی داشت.[۳۱][۳۲]
در دوران پهلوی، ایران یکی از بزرگترین نیروهای مسلح جهان را در اختیار داشت که به سرعت، با فروپاشی سلطنت با انقلاب ۱۳۵۷ منحل شد.[۳۳]
رضاشاه به بسط و توسعهٔ اقتصادی ایران توجه خاصی داشتهاست و برای آن، اولویت قائل میشد. دوران وی، دوران شور ملی ایران در زمینهٔ توسعهٔ اقتصادی است.[۳۴] در سال ۱۹۲۸ امتیاز انتشار اسکناس که در دوران قبل به انگلیسیها داده شده بود را لغو کرد و بانک ملی ایران انحصار انتشار اسکناس را بهدستآورد و ایران توانست بر سیاست پولی خود، حاکمیت پیدا کند.[۳۴] در سال ۱۹۳۲ نیز ضرابخانهٔ شاهی گشایش یافت و ضرب سکه نیز در سلطهٔ ایران قرار گرفت.[۳۴] در دورهٔ پادشاهی رضاشاه، بخش خصوصی ایران، بیشتر درگیر صنایع کوچک و بازرگانی شد. حکومت وی، مقبولیتش را در نوسازی اقتصادی کشور و زندهسازی ملیگرایی ایرانی افزون بر سفارش بر دیوانسالاری و نیروهای نظامی جستوجو کردهاست. دولت آن دوره نیز با فراهمسازی امنیت و گزینش سیاست اقتصاد ارشادی، در زمینهٔ توسعه گام برداشت؛ هرچند که این کار، بر اساس تصمیم و ارادهٔ شخصی رضاشاه به اجرا درمیآمد.[۳۵] پیش از زمامداری رضاشاه، در ایران به جز تاسیسات نفت، واحد صنعتی که بتوان آنان را کارخانهای تولیدی و صنعتی نامید، وحود نداشت. در طول مدت کوتاهی در دوران رضاشاه، ایران از کشوری عقبمانده و غیرصنعتی، به کشوری پیشرفته و نیمهصنعتی تبدیل شد. با بنیانگذاری کارخانههای نوین، بیشتر نیازهای کشور و مردم، دیگر از داخل تأمین میشد.[۳۶] با قدرت گرفتن رضاشاه، هزاران کیلومتر راههای اصلی و فرعی میان شهرها و دهاتهای ایران، احداث شد و در عرض تنها چند سال، راههای خاکی تبدیل به جادههای عریض و ماشینرو شدند. پس از این، بهجای گاری، اسب و شتر و دیگر موارد اینچنینی، میان شهرهای ایران، اتوموبیلهای سواری، باری و اتوبوس بهراه افتاد.[۳۷] راهآهن سراسری ایران نیز در همین دوره ساخته شد.
در یک مقایسه، درآمد سرانهٔ ایران در سال ۱۹۷۷، دو برابر درآمد سرانهٔ کره جنوبی بودهاست و در سال ۲۰۱۹ م، در حکومت بعدی، دستکم پنج برابر از این کشور کمتر بود. تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷، اعتبار گذرنامه ایرانی به گونهای بودهاست که میشد با آن به بیشتر کشورهای اروپایی و جهان بدون نیاز به ویزا سفر داشت.[۳۸][۳۹]
تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۱۹۷۹ نزدیک ۹۰ میلیارد دلار بودهاست. مقایسه این آمار با کشورهایی همچون ترکیه (۳۷ میلیارد)، امارات (۱۳ میلیارد)، کره جنوبی (۶۰ میلیارد) و ایالات متحده آمریکا (۲۳۶۹ میلیارد) انجام شدهاست. حتی در ده سال پایانی دوران پهلوی دوم، جز سالهای ۵۷–۱۳۵۶ که اعتصابهای اقتصادی و بحرانهای اقتصادی همدوره با آغاز اعتراضهای انقلابی تندی گرفت، رشد اقتصادی ایران به زیر ۵ درصد نرسیده و تا ۱۷ درصد نیز رشد داشتهاست. چیزی که با اقتصاد حکومت پسین مقایسه شدهاست؛ رشد اقتصادی در دوران جمهوری اسلامی تنها در دوره هاشمی رفسنجانی به کف نرخ رشد اقتصادی دوران پهلوی، یعنی ۵ درصد، توانست نزدیک شود.[۴۰]
پیش از دوران رضاشاه، ساختمانهای ایران بیشتر از خشت و گل بودند و میان آنان، کوچههای تنگی وجود داشت که در زمستان پر از آب و لجن میشد.[۴۱] در دوران پادشاهی رضاشاه، کوچهها سنگفرش شدند، خیابانها و بلوارهای آسفالت ساخته شدند و افزون بر ساخت میدانهای تازه و بزرگ، چراغهای برقی نیز در خیابانها نصب شدند.[۴۱] ساختمانهای مدرن و چندطبقه برای نهادهای دولتی ایجاد شدند و جایهای همگانی تازهای چون فروشگاه، باشگاه، بیمارستان، رستوران، ورزشگاهها، پارک، جایهای تفریحی و غیره ایجاد شد و با درخت و گلکاری در معابر و میدانها و صدها طرح عمرانی دیگر، چهرهٔ شهرهای ایرانی دگرگون شد. در همین هنگام، ادارههای شهرداری گشایش یافتند تا شهرها را تمیز و نگهداری کنند. در استانهایی نیز هتلها و مراکز گردشگری بسیاری تأسیس شد. تمام بناها و آثار باستانی که به دلیل بیتوجهی در حال تخریب بودند، از جمله پارسه، مرمت و بازسازی شدند و برای شاعران و بزرگان ایرانی نیز، آرامگاهها و بناهای یادبودی ساخته شد.[۴۱] در محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه آمدهاست: «رضاشاه در معماری سلیقهای خاص داشت و معنای زیبایی و تناسب را ذاتاً میدانست».[۴۲] سیاست شهرسازی دوران رضاشاه، نتیجههایی چشمگیر داشت. در ۱۶ سال، جمعیت تهران از ۲۰۰ به ۵۳۰ هزار تن رسید. چنین گسترشی، در دیگر شهرهای ایران نیز به چشم میخورد و ساختمانهای بزرگی نیز در شهرهای این کشور ایجاد شد. سبک معماری رضاشاهی همچون معماری دوران شاه عباس، یکی از مرحلههای تاریخ هنر ساختمان و معماری در ایران است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز، حکومت جدید انقلابی بر آن ارج نهاد و از بناهای این دوره، نگهداری کرد.[۴۲]
سازمان انرژی اتمی ایران در سال ۱۳۵۳، برای ایجاد شبکهای با بیش از ۲۰ نیروگاه هستهای بنیان گذاشته شد. در سال ۱۳۵۷، کار ایجاد دو رآکتور ۱۲۰۰ مگاواتی در نزدیکی بوشهر تقریباً به پایان رسید و قرار بود به زودی عملیات اجرایی آن آغاز شود که دولت انقلابی، این برنامه را لغو کرد. یکی از این دو رآکتور، با کمک بسیار از روسیه کامل شد و در سال ۱۳۹۰ شروع به کار کرد.[۴۳]
تا اوایل دههٔ ۱۹۶۰ میلادی، ایران توجه اندکی به گردشگری کرده بود. کمبود امکانات و زیرساختهای مسافرت، سفر در ایران را بسیار سخت کرده بود. سرانجام، حکومت پهلوی شروع به ایجاد سنگفرش، بزرگراه و هتل کرد و شمار گردشگران وارد شده به این کشور، بهطور پیوسته از دههٔ ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۵۷ افزایش یافت. با این حال، آشفتگی سیاسی در سال ۱۳۵۷ که منجر به سرنگونی سلطنت در ایران شد، عملاً صنعت گردشگری در ایران را نابود کرد.[۴۴]
اسناد سازمان جلب سیاحان از آمار «رؤیایی» گردشگری در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ و رتبهٔ سوم سفر شهروندان آمریکا به ایران میگویند. در میان سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ همچنین موافقتنامههای جهانگردی با کشورهایی در جهان و عضویت در سازمان جهانی جهانگردی و اتحادیهٔ جهانی سازمانهای رسمی جهانگردی توسط سازمان جهانگردی و وزارت اطلاعات ایران به امضا رسیدند که شرایط را بهتر میساخت.[۴۵]
در دورهٔ حکومت رضاشاه، آموزش اجباری رایگان به تدریج برآورده شد. همچنین در این دوره، برای نخستین بار، مراکز ایرانی و دولتی آموزش عالی چون دانشگاه تهران ایجاد گردید. همچنین با تصویب قوانین حمایتی مانند معافیت یکسالهٔ محصلین مدارس متوسطه و تأکید بر نظام آموزش عالی، مدارس متوسطهٔ رایگان دولتی نیز شکل گرفت.[۴۶][۴۷][۴۸] بهطور دقیقتر، پیش از رضاشاه، سوادآموزی در ایران، در جاهایی با نام مکتبخانه در مسجدها یا خانههای شخصی انجام میشدهاست. آموزگاران نیز ملا و ملاباجی بودند و خود اینها نیز تنها سواد خواندن و نوشتن داشتهاند.[۴۹] در تهران و شهرهای بزرگ نیز، آموزشگاههای حرفهای انگشتشمار بودند و آموزشهای ارائه شده نیز در موضوعات محدودی بودند. با آغاز پادشاهی رضاشاه، مکتبخانهها همگی بسته شدند و برای نخستینبار، مدرسههای منظم و رایگان زیادی در سراسر ایران، پدیدار شد. سیستم آموزشی این آموزشگاههای نوین، بر پایهٔ کشورهای اروپایی بود و دارای کتابهای درسی بودند. نخستین دانشگاهها و دانشسراهای مدرن ایرانی پدیدار شدند و ساختمانهای تازهای چون دانشسرای عالی، هنرستانهای فنی و حرفهای، هنرستانهای صنعتی و دانشگاه تهران در شهرها پدید آمدند. مربیان و استادهای خارجی جهت بهبود سطح دانش استخدام شدند و دانشجویانی هم به خارج از کشور اعزام شدند. کمکم شمار ایرانیان باسواد، گسترش یافت و این تنها به شهرها محدود نمیشد. در بیشتر دهاتها نیز دبستان دایر شد و سازمانهای پیشاهنگی، تربیت بدنی و ورزشی ایرانی پدیدار شدند.[۴۹] در رشتههای فرهنگی و هنری همچون موسیقی، مجسمهسازی، تئاتر، نقاشی و غیره، هنرستانهایی بنیانگذاری شدند. کتابخانههایی نیز در کشور گشایش یافت و برای حفظ آثار باستانی ایران، اقدام به جمعآوری عتیقهها و تأسیس موزهها (همچون موزه ایران باستان) شد.[۴۹] یکی دیگر از کارهای فرهنگی و پژوهشی رضاشاه، بنیانگذاری فرهنگستان ایران و خارج کردن واژگان بیگانه همچون عربی و جایگزینی آنان با فارسی بودهاست. چیزی که بعدها از سوی گروهی مورد نقد واقع شد.[۵۰]
در دوران رضاشاه، با بنیانگذاری دانشکدههای داروسازی، پزشکی و دندانپزشکی، آموزش پزشک و متخصص، دایرسازی آموزشگاههای پرستاری و بهیاری و ساخت صدها بیمارستان و انواع درمانگاه در سراسر ایران، اقدامهایی گسترده برای بهداشت و درمان مردم ایران، انجام شد. اینها در حالی بود که پیش از روی کار آمدن رضاشاه، در دوره قاجار، به دلیل نبود پزشک و دارو و مراکز بهداشت، بیماریهای گوناگون و واگیردار، باعث درگذشت بسیاری میشد. بیماریهایی چون مالاریا، تراخم و کچلی شایعترین بیماریهایی بودند که احتمالاً بیش از نیمی از ایرانیان، پیش از این، به چنین بیماریهایی مبتلا بودند. با روی کار آمدن رضاشاه افزون بر ایجاد مراکز درمان و بهداشتی، برای ریشهکنی بیماریهای همهگیر و درمان بیماران، اقدامات بسیار برجستهای شد.[۵۱]
اما در دوران بعدی، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی، با هدف بهبود هرچه بیشتر وضع بهداشت کشور در ششم اردیبهشت ماه ۱۳۲۶ به ریاست عالیه محمدرضا پهلوی و نیابت ریاست عالیه اشرف پهلوی بنیان نهاده شد.
دستیابی به حقوق مدنی و شهروندی زنان ایرانی، در دوران رضاشاه پهلوی و در هنگام پروژههای نوسازی ایران نوین، انجام شد.[۵۲] در دوران او برای نخستینبار در جامعهٔ سنتی ایران، زنان توانستند از خانه خارج شده و به عرصههای اجتماعی پا گذارند. اجباری شدن آموزش برای هم پسران هم دختران و افزایش قشر باسواد نیز موضوع مهم دیگر بود. تغییراتی دیگر نیز رخ داد. اینکه زنان وارد اجتماع شوند و پیشههایی چون آموزگاری، پرستاری، پزشکی و غیره را بگیرند، بدون آن که پوششها و کارهای سنتی چون روبنده و عدم سخن با نامحرم را کنار بگذارند، ممکن نبود.[۵۳] بنابراین، کشف حجاب از سوی حکومت وی صورت گرفت. با این وجود، دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که این اقدام رضاشاه را، در جهت مخالفت با اسلام دانستهاست.[۵۳]
در بهمن ۱۳۱۳ و در آیین گشایش دانشگاه تهران، به دختران اعلام شد که بدون پوشیدن حجاب سنتی به دانشگاه بروند. در فروردین ۱۳۱۴، یک جشن در آموزشگاه شاپور شیراز برگزار گردید و دختران ایرانی بدون حجاب سنتی، به اجرای مراسمی ورزشی و پایکوبی با حضور علی اصغر حکمت، وزیر معارف و از سیاستمداران دوره پرداختند و سپس علمای دینی ایران، اعتراض کردند. در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۱۴ «کانون بانوان» با فراخوانی علیاصغر حکمت و با آرمانهایی شامل آزادی زنان از حجاب با ریاست شمس پهلوی و هاجر تربیت شکل گرفت.[۵۴] مردم مذهبی ایران و به ویژه علمای دینی و روحانیت این کشور از این وضعیت نگران شدند و گهگاه اعتراض میکردند؛ اگرچه این اعتراضها، سرکوب شدند. در اعتراضی در شهر مشهد، روحانیان شهر و گروهی از مردم در اعتراض به دگرگونی کلاه مردان و سیاستها در کشف حجاب زنان کشور، در مسجد گوهرشاد به نشان داشتن اعتراض، بستنشینی کردند و در این هنگام، بر ضد حکومت، شعار دادند.[۵۴] منابع رسمی دولت پهلوی آمارهایی خیرهکننده از حضور و ورود زنان در عرصههای آموزشی، اجتماعی و اقتصادی ارائه میدادند. در ادامه بر پایهٔ گزارشی از خبرگزاری مهر در سال ۱۳۹۲، رضاشاه زنان ایرانی را «به زور» به همکاریکردن با دولت «وادار» میکردهاست.[۵۴] با تصویب قانون مدنی در سال ۱۳۱۴، زنان حق حضانت را به دست آوردند. در سال ۱۳۴۱، زنان ایران برای نخستینبار حق رأیدهی و انتخاب شدن را به دست آوردند. در دههٔ ۱۳۴۰ زنان بیشتر به سیستم قضایی و پلیس ایران وارد شدند. پیش از این نیز با انتصاب مهرانگیز منوچهریان به عنوان سناتور، ورود عملی زنان به سیستم سیاسی رخ داده بود. فرخرو پارسا نخستین زنی شد که در دوره پهلوی دوم به مقام وزارت میرسد. چیزی که ادامهدار بود و زنان دیگری چون مهناز افخمی نیز به آن دست یافتند.[۵۵] سازمان زنان ایران تشکیل شد و در اواخر دوره پهلوی مواردی از قانون حمایت خانواده ۱۳۵۴ تصویب گشت. در سال ۱۳۵۴ ۲۹٪ و در سال ۱۳۵۷ حدود ۳۸ درصد دانشجویان دانشگاههای ایران زنان بودند.[۵۶][۵۷] درست پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷، ۱۵۰۰ زن در مقامهای ارشد مدیریتی در سطح کشور، ۲۲ زن در مجلس شورای ملی، ۵ شهردار، و ۳۳٪ کل مشاغل آموزش عالی ایران بر عهده زنان بود.[۵۸]
در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰، موسیقی ایران به شکل اساسی تغییر یافت. در دههٔ ۱۳۳۰، موسیقی پاپ وارد ایران شد و نخستین گروههای پاپ و راک ایرانی، شکل گرفتند. موسیقی پاپ ایرانی در این دوران، از موسیقی پاپ غربی اثر گرفت. در دههٔ ۱۳۴۰ نیز نخستین شاخههای نوگرایی در موسیقی ایران، پدیدار شد.[۵۹] در اواسط دههٔ ۱۳۴۰، استودیوهای ایرانی با همراهی بارها و باشگاههای شبانه، به گسترش موسیقی جدید رایج در ایران کمک کردند. در این سالها، شعر و موسیقی ایران، دگرگون شد و ستارههای موسیقی، یکی پس از دیگری بر روی صحنه رفتند.[۶۰]
در مورد موسیقی بهطور دقیقتر، همان نیرویی که رضاشاه برای پرورشدهی فرهنگ ایران به کار میبست، در مورد سازمانهای موسیقی کشورش نیز به کار گرفتهبود. پیآمد این روش نظارتی، بنیانگذاری دو هنرستان موسیقی بود که یکی از آنان به موسیقی جهانی و آن یکی نیز به موسیقی ملی ایران میپرداخت. همچنین سازمانهایی دیگر همانند ارکستر سمفونیک تهران و ارکسترهای کوچک و بزرگ گوناگون پا گرفت. رضاشاه با همهٔ مانعهایی که ملاهای ایران در راه گسترش موسیقی میگذاشتند، به مبارزه میپرداخت و رنگ تیرهٔ ارتجاع را از بدنهٔ موسیقی سنتی ایرانی زدود. او هنرجویان را به اروپا فرستاده بود تا در بازگشت به ایران در زمینهٔ موسیقی کار کنند. کانون پرورش افکار در این دوره یکی از سازمانهای درگیر موسیقی گردید. با همین اقدامات رضاشاه، هنرمندانی برجسته بار آمدند. مجله موسیقی در این دوره برای بار نخست یک سازمان پژوهشی عامیانهٔ فرهنگی تأسیس کرد.[۶۱]
در طول دههٔ ۱۹۶۰ کارشناسانی برای پایهریزی زیرساخت گونههایی از رقص در ایران به این کشور آورده شدند و گروهی نیز به غرب فرستاده شدند تا آموزش ببینند.[۶۲] سازمان بالهٔ ملی ایران در سال ۱۹۶۷ در تالار رودکی به شکل رسمی گشایش یافت که در سالهای پسین به یکی از معتبرترین و در سطح جهانی، شناختهشدهترین سازمانهای هنری کشور تبدیل گشت.[۶۳] صحنهٔ تالار رودکی تهران، با سطح بالای تولیدش و به دلیل امکانات ویژهٔ تکنیکی قرار داده شده در آن، در همهٔ خاورمیانه دارای جایگاهی ویژه برای اجرای برنامهٔ هنرمندان جهانی باله و اپرا شد.[۶۳] کمکم، هنرمندان سرشناس خارجی برای اجرا به ایران میآمدند و محتواهایی اختصاصی برای ایران تولید میکردند.[۶۳] در سال ۱۹۶۷، یک بنیانگذاری رقص دیگر با پشتیبانی دولتی، با نام سازمان ملی فولکلور ایران، تأسیس شد تا هم رقص محلی ایرانی را به شکل اصولی روی صحنه ببرد و هم نسخههای بالهٔ داستانهای حماسی و شعر فارسی را به اجرا بگذارد. در همین حدود، گروههای رقص با پشتیبانی خصوصی نیز بنیان نهاده شدند.[۶۴] جدا از رقصهای غیر بومی، برنامهها برای رقص بومی ایرانی و سنتی نیز بسیار بودند و رقص سنتی نیز احیا گردید.[۶۴] رقص حرفهای در این کشور در دوران پادشاهی محمدرضاشاه احترام و محبوبیت خود را بازیابی کرد. اجراهای رقص غیر سنتی بر پایهٔ نمونههای اروپایی در سالنهای نمایش این دوران ارائه میشد. آنها شامل طراحی رقص و صحنهآرایی مفصلی بودند؛ عناصری که بخشی از شکلهای رقص قدیمیتر ایران نبودند.[۶۴] افزون بر آموزش نوین، سازمانهای رقص، جشنوارهها و غیره، در مجموع در این دوره تلاشهای بسیاری نیز برای گردآوری و توسعه دادن سبکهای مختلف رقص انجام شد؛ از رقصهای محلی پیش از تاریخ که از رقص اصیل ایرانی به جا ماندهاست، تا باله کلاسیک و رقصهای معاصر با الهام از فرهنگ و میراث ایرانی.[۶۵]
در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ م، گروه هنر ملی با جذب برترین نمایشنامهنویسان، کارگردانان صحنه و بازیگران به برقراری دوبارهٔ تئاتر در ایران کمک کرد. بعدها، تلویزیون ملی ایران نیز از تشکیلات و نمایشهای تئاتر در ایران، پشتیبانی میکرد. کارگاه نمایش (از ۱۳۴۸) از نمایشهای وابسته به این رسانه است. در این دوران، دیگر عوامل اثرگذار در رشد تئاتر، پشتیبانیهای تجاری و حکومتی بودند و اینها در کنار جشنوارههای این دوره (همچون جشن هنر شیراز)، توانستند تئاتر ایران را نیرومند سازند.[۶۶]
کارگاه نمایش
رقص بهارتاناتیام، جشن فرهنگ و هنر شیراز، ۱۳۴۹
ویگن، «سلطان» پاپ و جاز ایران
گوگوش، از خوانندگان سرشناس دوره که بعدها به یک نماد فرهنگی در ایران و خارج از این کشور تبدیل شد.
مهستی، از خوانندگان موسیقی سنتی و پاپ ایرانی در دوره
نوگرایی، در هنر ایران، قدرت گرفتهاست و مهمترین تحول در نوگرایی هنری در این کشور، حاصل تغییرات اجتماعی انجام شده توسط رضاشاه پهلوی است. حدوداً در میان سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۸، هنر نوین در ایران رشد قابل توجهی کرد و بسیاری از هنرمندان نامی معاصر این کشور، در آن دوران رشد و شکوفایی داشتند.[۶۹] روزنامه گاردین اعلام داشتهاست که آثار موزه هنرهای معاصر تهران، بزرگترین گنجینهٔ هنر مدرن، در بیرون از آمریکا و اروپای غربی است. در دوران شاهنشاهی پهلوی، گالریهای خصوصی راه افتادند و وزارت فرهنگ و هنر نیز جشنوارههای سالیانهای را برگزار میکرد.[۷۰] جشن هنر شیراز از همان دوران آغازینش با توجه به ابتکار گماشتگی و گوناگونی برنامههایش در میان جشنوارههای موسیقی بینالمللی موجود، برجسته بود.[۷۱]
میدان امام
نکته قابل توجه در مورد رضاشاه این است که در دوران پادشاهی وی که فرماندهای نظامی بود، رنسانس هنری ایران شروع شد. حساسیت هنری رضاشاه تنها در برابر فرزندش جلوه نداشته و در سیاستگذاری کلان نیز جایگاه ویژهای برای هنر و بایستگی رشد هنری ایران دیده بودهاست. برگزار کردن هزاره فردوسی و دعوت از بزرگترین فردوسیشناسان و ایرانشناسان جهان در سال ۱۳۱۳، از کارهای هنری در دوران او است. توجه به هنر ایران در هنگام پادشاهی رضاشاه در زمینهٔ موسیقی دارای برجستگی خاصی بود و رضاشاه سیستم ارزشی جامعهٔ ایرانی دربارهٔ موسیقی را دگرگون ساخت. اقدامهای هنری در دوران پادشاهی محمدرضاشاه با ورود شهبانو، فرح پهلوی سرعت بالاتری گرفته و کیفیت آنها نیز دوچندان گردید.[۷۲]
مهرداد پهلبد برای اجرای موسیقی ایرانی ارکستر کُر ملی ایران را پدیدآورد. در دوران او خانههای فرهنگ و هنر در شهرهای گوناگون ایران ساخته شدند و جشن فرهنگ و هنر نیز هرساله در سراسر ایران و حتی روستاها با فرستادن گروههای هنری، برگزار میگردید.[۷۳]
در دوران شاهنشاهی پهلوی، دو گونه معماری در ایران، گسترش داده شد؛ نخستین گونه، تقلیدی از سبک معماری غربی بود که ارتباط کمی با اقلیم این کشور داشت و دومین نوع، تلاشی در جهت احیای معماری بومی ایرانی بود. به تدریج، مسئولان ایرانی از تقلید کورکورانه از غرب، دلسرد شدند و به پشتیبانی از سبکهای بومی ایرانی که برای رفع نیازهای نوین، اصلاح شده بودند، پرداختند. از برجستهترین نمونههای معماری این دوران، برج آزادی است.[۷۵] همچنین دو دورهٔ برجستهٔ نفوذ معماری غربی در ایران وجود دارد که نخستین آن در دوران قاجار بود. در دورهٔ دوم نیز که کلاً در دوران پهلوی رخ داد، کل معماری ایران دگرگون شد و ساختمانهایی با عنوان و کارکرد غربی در این کشور، متداول شدند.[۷۶]
دفتر فرح پهلوی، شهبانوی ایران، سفارش ساختوسازهایی دادهاست که برخی آوازه یافتند؛ در نمونهای کار ساخت تئاتر شهر (تهران) در سال ۱۳۴۶ و بهسفارش دفتر فرح پهلوی در باغ کافه شهرداری شروع گردید.[۷۷]
نخستین فرستندهٔ تلویزیونی در ایران، در سال ۱۳۳۷ ایجاد شد.[۷۸] به شکل کلی، گسترش تلویزیون در ایران، سرگرمیهای سنتی دیگری چون شهر فرنگ را از میان برد.[۷۹] با وجود آنکه بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ (۱۳۵۳-تهران) با سیستم رنگی پخش شد، اما برنامهریزی کامل تلویزیون رنگی، از چهار سال پس از آن، انجام شد.[۷۹]
تلویزیون با پخش کردن اخبار و برنامههای گوناگون آموزشی، اثری قابل توجه در افزایش آگاهی اجتماعی داشتهاست. نمایش مسابقههای گوناگون و پخش مستقیم سفر سرنشینان آپولو ۱۱ به کره ماه و جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، نمونههایی از برنامههای این دوره هستند. بر اساس گزارشی در ایسنا، «تلویزیون ملی ایران در هر هفته ساعتها فیلمهای خارجی به ویژه آمریکایی پخش میکرد. در این فیلمها صحنههایی از زندگی عاشقانه غربی، باغچهآرایی، پوشش ویژه زنان در غرب، شیوه سکونت و زندگی در خانه گرفته و تصویری از دنیای وسترن پخش میشد».[۸۰]
نخستین سالن رسمی سینمایی در این کشور، در سال ۱۳۰۵ به نام سینما ایران در تهران ساخته شد. نخستین فیلم بلند سینمایی این کشور، آبی و رابی بود که در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس ساخته شد. نخستین فیلم صدادار ایرانی نیز فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۲ توسط اردشیر ایرانی ساخته شد. در دههٔ ۱۳۲۰ شرکتهای سینمایی ایرانی پدیدار شدند و سینما میان مردم، عمومیتر شد.[۸۲]
در دههٔ ۱۳۳۰، پیشرفت سینما ادامه یافت و شهلا ریاحی با ساخت مرجان به نخستین کارگردان زن ایرانی تبدیل شد؛ در این دهه، پویانمایی وارد ایران شد و نخستین تلاشهای ساخت پویانمایی ایرانی، در ادارهٔ کل فرهنگ و هنرهای زیبای تهران صورت گرفت. نخستین فیلم کوتاه پویانمایی در ایران، توسط اسفندیار احمدیه با عنوان ملانصرالدین در ۱۳۳۶ ساخته شد. در دههٔ ۱۳۴۰، سینمای فارسیزبان، یکی از دورههای اوج خود را تجربه کرد؛ فیلمهایی چون گنج قارون، گاو و قیصر در این دوران نمایش یافتند. بنیانگذاری نهادی که پخشکنندهٔ فیلمهای کودکان هم باشد، با عنوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در همین دهه، فرصتی مناسب برای شکلگیری سینمای فرهنگی در ایران شد.[۸۲][۸۳] شرکت فیلم شبنشینی در جهنم به عنوان ساختهٔ مشترک دو کارگردان نامدار موشق سروری و ساموئل خاچیکیان در جشنواره فیلم برلین در سال ۱۳۳۷، حضور یافتن فیلم گاو در بخش مسابقهٔ جشنواره فیلم ونیز یا حضور پیدرپی سه فیلم ایرانی در بخش مسابقهٔ جشنواره فیلم برلین میان سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ و معرفی شدن فیلم به آکادمی اسکار (چون باد صبا و دایره مینا) از نمونههای حضورهای فرامرزی سینمای ایران در دوران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ هستند. اما جدای حضور فیلمهای ایران در جشنوارههای جهانی، این کشور خود نیز به یک میزبان مهم برای رویدادهای بینالمللی سینما در جهان، تبدیل شد. جشنواره جهانی فیلم تهران در دههٔ ۱۳۵۰، مهمترین جشنوارهٔ سینمایی آسیا بهشمار میرفت.[۸۴]
پیش از انقلاب ۱۳۵۷، برای هر ۷۰ هزار نفر یک سینما وجود داشتهاست.[۸۵]
به عنوان دورهای درخشان، تیم ملی فوتبال ایران در سالهای ۱۹۶۸، ۱۹۷۲، ۱۹۷۴ و ۱۹۷۶ به قهرمانی در بالاترین سطح آسیا دست یافت و نخستینبار در سال ۱۹۷۸ به جام جهانی فوتبال راه پیدا کرد. در این دوران درخشان، باشگاه فوتبال تاج نیز در مسابقات باشگاهی قهرمانی آسیا ۱۹۷۰ به قهرمانی رسید. برخی از این موفقیتها، با گرفتن میزبانی بالاترین رقابتهای ورزشی آسیا توسط ایران، همدوره بودند و میزبانی جام ملتهای آسیا ۱۹۶۸ و ۱۹۷۶ نمونههای آن هستند.[۸۶][۸۷]
پیش از انقلاب ۱۳۵۷، سیاست کلی ایران، مشوق حضور زنان در ورزش بود. عکسهای فوتبالیستها، ژیمناستها، شناگران و ورزشکاران زن دیگر ایرانی روی جلد مجلههای زنان و ورزشی این دوران، نشانی از این هستند که یکی از الگوهای زن پیروز و موفق، زنِ ورزشکار بودهاست. ورزش، نمادی از قدرت و پیشرفت شده بود و زن قهرمان، عامل سربلندی کشور دانسته میشد. نخستین حضور زنان ایران در مسابقههای جهانی به بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ میرسد. المپیک ۱۹۶۴ توکیو نیز نخستین المپیکی شد که زنان ایران در آن شرکت میکردند. در سال ۱۹۶۶ نیز موفقیتهای جهانی قابل توجهی توسط زنان کسب شد.[۸۸] ورزش زنان مورد توجه بود؛ در نمونهای در فوتبال که بعدها به پرهوادارترین ورزش ایران تبدیل شد، به شکل رسمی پیشینهٔ فوتبال زنان در ایران به دههٔ ۱۳۴۰ برمیگردد.[۸۹] باشگاه تاج پیشگام باشگاههای ایرانی در ایجاد تیم دختران بود و کمی بعد نیز پرسپولیس، دیهیم و عقاب تهران، نخستین باشگاههای دیگری بودند که تیمهای رسمی زنان تشکیل دادند.[۸۹] مسابقات فوتبال باشگاهی همطراز با مردان برای زنان ایرانی در نظر گرفته شده بود.[۸۹][۹۰]
مسابقات بینالمللی برجستهای را نیز ایران میزبانی میکرد. در نمونهای، تهران نخستین شهر در خاورمیانه شد که میزبانی بازیهای آسیایی را میگیرد. تهران میزبان بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ بود و همزمان با آن، مجموعهٔ ورزشی آریامهر به عنوان یکی از پیشرفتهترینهای آن دوران، در ۱۰ شهریور ۱۳۵۳ گشایش یافت.[۹۱][۹۲] از دید بنیانگذاری نیز در نمونهای، فدراسیون هندبال آسیا، در سال ۱۳۵۳ رسماً در تهران ایجاد گردید.[۹۳]
قهرمانی تیم ملی فوتبال ایران در جام ملتهای آسیا ۱۹۶۸
محمد نصیری، پس از دستاوردهای جهانیاش، به تالار مشاهیر فدراسیون بینالمللی وزنهبرداری نیز راه یافت.
هوشنگ کارگرنژاد و مدالهایش در بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران
مجموعه ورزشی آزادی که تا سالها از بزرگترینها در جهان بود.
باشگاه بسکتبال زنان تاج
باشگاه فوتبال زنان پرسپولیس
کشمکشهایی پیرامون پوشاک در ایران شکل گرفت تا دوران رضاشاه پهلوی که نقش عمدهای در تغییر پوشاک مردم ایران داشت. دوران پادشاهی وی، نقطهٔ اوجی از تغییر ناگهانی پوشاک بود. تا سال ۱۳۱۴، کلاه پهلوی با فشار حکومتی به مد ایران تبدیل و در میان مردم، رایج شد. کمی بعد نیز کلاه شاپو رواج یافت.[۹۴] کشف حجاب در ایران نیز رویداد مهم دیگری است که در همان سال ۱۳۱۴ رخ داد؛ پیش از این تغییر پوشاک حکومتی، زنان ایرانی از پوشاکی چون چادر سیاه و روبنده استفاده میکردند.[۹۵]
در همین دوران، تهران دارای برندهای پوشاک بومی و رویداد مد بودهاست. رویداد مد هاکوپیان، در نیمهٔ نخست دههٔ ۱۳۵۰، از نخستین رویدادهای مد در تهران بود که مورد توجه رسانههای بزرگ خارجی قرار گرفت. این رویداد مد در هتل کنتینانتال تهران برگزار شد و این نخستینبار بود که یک مدساز ایرانی به شکلی مستقل، نمایش مدی را در چنین سطحی برگزار کرده بود. این رویداد به شکل گستردهای توجه رسانههای داخلی و خارجی آن زمان را به خود جلب نمود. خبرگزاری رویترز اخباری از رویداد را به خارج از کشور مخابره کرد و در مورد چند نمونه از مدلهای ارائه شده اظهار نظر نمود و اعلام کرد که بخشی از مدلها، الهامی از لباسهای دههٔ ۱۹۳۰ در اروپا بودهاست.[۹۶] پیش از انقلاب ۱۳۵۷، در جزیره کیش نیز رویدادهای مد و پوشاک ایرانی برگزار میشد.[۹۷] جشنوارههای ملکه زیبایی درون ایران، پس از انقلاب ۱۳۵۷، دیگر برگزار نشدند و آخرین مراسم گزینش ملکهٔ زیبایی ایران، در سال ۱۳۵۷ در این کشور برگزار گردید.[۹۸]
نهاد روحانیت شیعه در ایران با پدیداری پادشاهی رضاشاه کمکم دریافت که نمیتواند همانند دوران قاجاریان در کارهای کشورداری نیز ورود و مشارکت داشته باشد. رضاشاه روحانیان کشورش را در حد کارهای سنتی خودشان یعنی تربیت مذهبی، روضهخوانی و رسیدگی به شرع محدود کرد و از نگاه او، نهاد روحانیت آخوند و ملا تربیت میکرده و به «خرافه پرستی» مردمان دامن میزدهاست. اما چنین نگاهی از سوی رضاشاه، مخالفهایی میان گروهی از طلاب داشتهاست و آنان امید داشتند که با فعال شدن دوبارهٔ حوزه علمیه قم با مدیریت عبدالکریم حائرییزدی، مجتهد و مرجع شیعه نجف که به قم رفته بود، بار دیگر روحانیت ایران جایگاهی به دست آورد. هرچند که با وجود این انتظارها در آن دوره، حائرییزدی از دخالت کردن در سیاست و سرشاخ شدن با برنامههای نوگرایانهٔ رضاشاه پرهیز کرد. او در مواردی حتی از اعتراض روحانیان ایرانی به اقدامات رضاشاه، پیشگیری کردهاست. به صورت کلی، روحانیت شیعه در دوران پهلوی اول، «حاشیه نشین» بودهاست.[۹۹] به گزارش تسنیم، «امام خمینی سیاستهای ضد روحانیت رضاشاه را در راستای منافع کشورهای غربی میدید». این رسانه همچنین اعلام داشتهاست که «روی کار آمدن رضاشاه را میتوان آغاز سرکوب اندیشههای دینی و سنتی در جامعه ایرانی دانست. در این دوره، شاهد کاهش نفوذ روحانیت و محدودشدن فعالیت آنان در امور سیاسی، حقوقی، اجتماعی و اقتصادی هستیم».[۱۰۰]
در کل، ارتباط روحانیت شیعه با شاهنشاهی محمدرضا شاه، چگونگی متفاوتی را نسبت به دوران پیشین (رضاشاه) داشت. پس از حضور متفقین در ایران و با وجود جریانهای جداییخواه و جریانهای فکری چپ، شاه جدید ایران با مشورتهایی از اطرافیان خود برای نزدیک کردن روحانیت به شاهنشاهی، دست باز عمل کرد. به دنبال چنین رویکردی، شماری از روحانیان از تبعید بازگردانده شدند و اقدام مهم بعدی، انتقال دادن مرجعیت شیعه از نجف به ایران بود. همچنین برخی گزارشها میگویند که برای فروکش کردن برخی جریانهای جداییخواهی از کشور از روحانیت بهره برده شد؛ اگرچه گزارشی رسمی نبودهاست.[۱۰۱] دههٔ ۱۳۴۰ و نخستین دوران دههٔ ۱۳۵۰ برای نهاد روحانیت شیعه در ایران، دوران توجه داشتن به «اسلام سیاسی» به جای آموزش دینی و موعظهگری بودهاست. اجراییشدن برنامههای دولت ایران مانند اصلاحات ارضی و حق رأی زنان در این کشور و جدا از اینها تظاهرات ۱۵ خرداد و برخورد با روحانیت به روحانیان این کشور این شانس را داد تا به برنامههای شاهنشاهی پهلوی اعتراض کنند. در ادامه، همین اعتراضها بود که توانست نهاد روحانیت ایران را به آستانهٔ انقلاب ۵۷ ببرد.[۱۰۱] زنجیرهای از اقدامات محمدرضا شاه از سال ۱۳۵۴ علیه علمای اسلامی باعث شد تا آنها، نیروهای انقلابی برای سرنگونی شاه را به حرکت در بیاورند. از جمله این اقدامات، موارد زیر را میتوان برشمرد: تخریب بازاری قدیمی پیرامون مشهد، اعلام تقویم شاهنشاهی به جای تقویم هجری اسلامی، موافقت با طرحهای کاهش بودجه جمشید آموزگار برای لغو یارانه که نخستوزیر پیشین هویدا از سال ۱۹۶۵/ ۱۳۴۴ به روحانیان میپرداخت (یارانهای که برای جبران کاهش درآمدهای حاصل از وقف، حاصل از اجرای فاز دوم اصلاحات ارضی به روحانیون پرداخت میشد)، آخرین از این سری اقدامات، انتشار مقاله توهینآمیزی با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه در روزنامه نیمهرسمی اطلاعات به تاریخ هفت ژانویه ۱۹۷۸ (۱۷ دی ۱۳۵۶) علیه خمینی بود. مقالهای که احتمالاً توسط وزارت اطلاعات تهیه شدهبود. تظاهرات خشونتآمیز طلاب اسلامی قم، سرکوب گردید. سپس از این زمان نهضت انقلابی-اسلامی خمینی و زنجیرهای از اعتراضات در دورههای چهل روزه (به تقلید از سنت عزاداری در شیعه) شکل گرفت.[۱۰۲] خمینی در یک مصاحبه در ۹ مه سال ۱۹۷۸ (۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۷) با روزنامه لوموند، سرنگونی و برچینی رژیم پهلوی و قانون اساسی ایران را خواستار شد.[۱۰۲]
کشمکش نزدیک روحانیت با سران این دوره، پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز ادامه یافت. روحانی شیعه، صادق خلخالی، در سال ۱۳۵۸ پس از انقلاب اسلامی، در یک گفتگو با رسانهٔ امید ایران، در اشاره به پیش از انقلاب گفت: «وقتی جنازه رضاخان را میآوردند ما بنزین تهیه کردیم که جنازه را آتش بزنیم ولی متأسفانه نشد».[۱۰۳] صادق خلخالی، نخستین حاکم شرعی دادگاههای انقلاب در ایرانِ جمهوری اسلامی، که احکام اعدام جنجالی فراوانی را نیز برای خدمتگذاران حکومت پادشاهی صادر کرد، در خاطراتش، از خراب کردن آرامگاه رضاشاه در اردیبهشت ۱۳۵۹ گفتهاست: «ما به دفتر امام خمینی رفتیم… و گفته شد زمان آن فرا رسیدهاست که مقبره پهلوی خراب شود. ما میخواستیم به او و یارانش نشان دهیم که دیگر در ایران هیچ ریشه و پایه و خانهای ندارد».[۱۰۳] این کار با استعلام از شخص خمینی انجام شد.[۱۰۴]
صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
استان همدان یکی از استانهای ایران است. مرکز این استان، شهر باستانی هگمتانه پایتخت غرب کشور در که هرودوت تاریخ بنای آن را در سدهٔ هشتم پیش از میلاد در دوران مادها بهدست دیاکو ذکر کردهاست. مادها این شهر را هگمتانه نامیدند و همدان صورت جدید هگمتانه است. استان همدان از لحاظ جمعیت، چهاردهمین و از لحاظ مساحت، بیست و سومین استان کشور محسوب میگردد. جمعیت آن بر پایهٔ سرشماری سال ۱۳۹۵ بالغ بر ۱٬۷۵۸٬۲۶۸ نفر بودهاست.[۱]
همدان با ۲۰٬۱۷۳ کیلومتر مربع وسعت، از سمت شمال به استانهای زنجان و قزوین، از سمت جنوب به استان لرستان، از سمت شرق به استان مرکزی و از سمت غرب به استانهای کردستان و کرمانشاه محدود شدهاست. این استان بین مدارهای ۳۳ درجه و ۵۹ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۴۸ دقیقهٔ عرض شمالی از خط استوا و ۴۷ درجه و ۳۴ دقیقه تا ۴۹ درجه و ۳۶ دقیقهٔ طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ قرار گرفته و شامل ۹شهرستان، ۲۵ بخش، ۳۰ شهر، ۷۳ دهستان و ۱۲۱۰ روستا است.[۳][۴]
مرکز استان همدان شهر همدان است. در سال ۱۳۵۲ استان همدان از فرمانداری کل زیر نظر وزارت کشور (تهران)تبدیل شد .[۵][۶]
بیشتر ساکنان استان، مسلمان و پیرو مذهب شیعهاند. در بعضی مناطق، مذهب اهل سنت و یارسان نیز وجود دارد، در ضمن اقلیتهای مذهبی مانند، مسیحی، یهودی و بهایی نیز، به تعداد بسیار اندکی، ساکن هستند.
از عوامل مهم در شکلگیری و تداوم حضور جامعه یهودیان در شهر همدان آرامگاه یا بُقعه اِستِر و مردخای است. این آرامگاه از مهمترین زیارتگاههای یهودیان ایران و جهان بهشمار میرود.
از مذاهبی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته نشدهاند اما دارای پیروانی در استان همدان میباشند میتوان به یارسان (اهل حق) و بهائیان اشاره نمود.
میدان امام
زبان ارتباطی مردم استان همدان فارسی است.[۷][۸][۹] و زبان مرکز استان نیز فارسی با گویش همدانی میباشد.[۱۰]ترکان آذری بیشتر ساکنان شمال استان هستند.[۱۱]
در استان همدان زبانها و گویشهای گوناگونی رایج است که فارسی، ترکی، لری و کردی مهمترین آنها بهشمار میروند، اقلیتها به زبان ارمنی و عبری صحبت میکنند.[۱۱] ترکها بهطور عمده در شمال، استان سکونت دارند [۱۲] [۱۳] و در شهرستانهای رزن،[۱۴] کبودرآهنگ، قهاوند ،ازندریان ، گل تپه، درگزین ، بهار و فامنین[۱۵]و قسمتهایی از اسدآباد و بقیه جاهای استان به صورت پراکنده سکونت دارند. فارس ها در شهرستان همدان و روستاهای شمال اسدآباد و جوکار شهرستان ملایر، سکونت دارند.[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰] لرها در شهرستانهای جنوبی استان از قبیل نهاوند، ملایر، تویسرکان سکونت دارند. [۲۱] لرهای استان همدان به گویش ثلاثی صحبت میکنند. کردها هم عمدتاً در شهرستان اسدآباد و روستاهای آن زندگی میکنند.[۲۱]
وبگاه استانداری همدان اقوام ساکن این استان را اینگونه معرفی میکند:[۲۲]
سازمان امور عشایر ایران طبق سرشماری سال ۱۳۸۷ خورشیدی جمعیت عشایر ییلاقی این استان را ۱۱٫۵۰۰ نفر و ۳٫۰۰۰ خانواده معرفی میکند. همچنین جمعیت قشلاقی ساکن در این استان را ۹٫۸۸۱ نفر و ۱٫۸۶۷ خانوار معرفی میکند. همدان هجدهمین استان از نظر جمعیت عشایر است و یک درصد جمعیت این استان را عشایر تشکیل میدهند که ۹۵٫۰۰۰ هکتار از اراضی کشاورزی این استان را در اختیار دارند. همچنین ۶۰٫۵ درصد از عشایر همدان باسواد هستند.[۲۳]
ایلات ایل زیار ، ترکاشوند، جمور، شاهسونها، بغدادی، و طوایف یارمطاقلو، ظهرابی، نیازی، ملیجانی، مرشدی، رحمتی، ترکاشوند، سلیمانی، نظری، حسنوند، میرزاجان، خزایی، ولیزاده ساکن این استان بوده و طایفه شاهسون با ۲۱۴ خانوار بزرگترین طایفه ساکن در این استان است. همچنین طایفه مگسه با ۱۴۲ خانوار و طایفه کورانی با ۳۸ خانوار از بزرگترین طوایف ساکن در این استان بهشمار میآیند.[۲۳]
شهرستانهای همدان، اسدآباد، بهار، تویسرکان، ملایر و نهاوند از مهمترین سکونتگاههای عشایر در این استان بهشمار میروند.[۲۳]
استان همدان با مساحت ۱۹۴۹۳ کیلومتر مربع، ۱/۲ درصد از مساحت کل کشور را در بر میگیرد، در حالی که ۲/۴۲ درصد از کل جمعیت کشور را در خود جای دادهاست. استان همدان در سال ۱۳۹۰، ۱٬۷۵۸٬۲۶۸ نفر سرشماری گردید. در این سال بعد خانوار ۵/۳ نفر، نسبت جنسی ۱۰۱، ۵۰/۲ درصد از جمعیت مرد، ۴۹/۸ درصد از جمعیت زن و میزان شهرنشینی ۵۹/۲ درصد بودهاست. تراکم نسبی ۸۸ نفر در کیلومتر مربع استان همدان را در ردیف یکی از پرتراکمترین استانهای کشور قرار دادهاست. بهترتیب شهرستانهای همدان، نهاوند، و بهار با تراکمهای نسبی جمعیت ۲۱۰، ۱۱۸ و ۹۲ نفر در کیلومتر مربع پرتراکمترین شهرستانهای استان را تشکیل میدهند. برخورداری استان همدان از آب و هوای معتدل، زمینهای هموار و حاصلخیز، کوهپایهها، بهداشت و درمان از عوامل تراکم جمعیت بالاست. در همه جای استان، جمعیت بهطور یکنواخت پراکنده نشدهاست. پرتراکمترین شهرستان استان، همدان با ۱۵۶ نفر و کمتراکمترین شهرستان استان، فامنین با ۳۲ نفر در کیلومتر مربع بودهاست. از دلایل تراکم زیاد جمعیت در شهرستان همدان میتوان به مرکزیت اداری و سیاسی استان، مهاجرپذیر بودن این شهرستان، مرکز خدمات رسانی، برخورداری از مراکز علمی و دانشگاهی، شرایط اشتغال بهتر، درآمد بیشتر و غیره اشاره نمود.
مهاجرت از روستا به شهر در زمره مهمترین مسائل اجتماعی و اقتصادی استان بهشمار میآید. بیکاری و نبود فرصتهای شغلی، درآمد کم در بعضی نقاط روستایی، نداشتن زمین کشاورزی، کمبود امکانات و مشکلات زندگی در روستا، وابستگی فامیلی در شهر و غیره باعث شده تا روستائیان به شهرهای استان یا به خارج از استان مهاجرت کنند. البته نرخ موالید در استان بالاست، ولی به دلیل عدم توسعه اقتصادی، استان دچار مهاجرفرستی شدهاست، لذا استان همدان یک استان مهاجرفرست است. به جز شهرستان همدان که رشد جمعیت مثبت داشته در بقیه شهرستانهای استان بین دهه ۸۵ ‒ ۱۳۷۵ رشد جمعیت منفی بودهاست.
جمعیت استان در ۵ دهه گذشته (۸۵ ‒ ۱۳۳۵) از ۶۹۵٬۰۲۸ نفر در سال ۱۳۳۵ به۱٬۷۰۳٬۲۶۷ نفر در سال ۱۳۸۵ افزایش یافته یعنی نزدیک به سه برابر شدهاست. بیشترین آهنگ رشد بین ۱۳۳۵ تا ۱۳۶۵ بوده اما بهعلت مهاجرفرستی شدید از ۱۳۶۵ به بعد، رشد جمعیت روند کاهشی داشتهاست (رشد ۰/۱۵ درصد).
پوشاک مردم استان همدان شامل تنپوشها، سرپوشها و پایافزار است. با وجود این که چهار محور فرهنگی (فارس، ترک، لر، کرد) در استان قابل تمیز است، اما انواع و شیوههای پوشاک زنان و مردان مشابه است. بافت پارچه و کفشها به خصوص گیوه پیش از ورود اجناس خارجی در روستاهای استان متداول بودهاست. به ویژه گیوههای شهرستان ملایر که آجیده نامیده میشود و جزء دست بافتهای استان بهشمار میآید.[نیازمند منبع]
الگوی خوراک و مواد غذایی تشکیل دهنده آن، تابع انواع محصولات کشاورزی و بومی موجود در منطقه است. در رژیم غذایی اهالی استان معمولاً محصولات کشاورزی به صورت خشکبار و تازه استفاده میشود.
انواع آش شامل بروش، تله گنجی، کاچی، کلم قمری، بادمجان و آبگوشت، چنجه و نانها شامل؛ گرده، کاک، کولره، ساجی، فتیر است.
از جمله غذاهای اصیل همدان نوعی آبگوشت به اسم بُز باش است که مواد اصلی آن گوشت و سبزیجات خشک است.
از انواع دیگر آبگوشتهای اصیل استان همدان به اِیران شوربا و ترش شوربا میتوان اشاره کرد.
اقسام شیرینیها مانند: برساقی، سرجوق، باسلوق، و اگردک و پیکه چو و مرباها و ترشیها نشان دهنده تنوع غذایی مردم است.
تحفههای استان همدان برای مسافران بسیار زیاد است که میتوان به کماج، شیره انگور، کشمش، سیرتند، انگشتپیچ، قالی، گیوه، منبّت، عسل، نقل، گردو، سفال و سرامیک، خمیر صنل، حلواگردویی، روغن حیوانی، حلوا شکری، صنایع چرم، گیاهان دارویی، صابون محلی و قیسی اشاره کرد.
در استان همدان نیز همچون دیگر نقاط ایران عید نوروز جایگاه ویژهای دارد و همیشه با آداب و سنن خاصی برگزار میگردد. مردم با شروع ماه اسفند به خانه تکانی میپردازند و به استقبال عید و سال جدید میروند و نوروز عملاً از آخرین چهارشنبه سال آغاز میشود. در این شب مراسم دیگری نیز در قدیم مرسوم بودهاست که از فالگوش ایستادن توسط زنان، قاشق زنی که بهصورت پوشیده و پنهان بر در خانههای اهل محل انجام میشد و فال مهره که با خواندن شعرهای عامیانه و ملی همراه بود را میتوان نام برد.
پس از تحویل سال معمولاً افراد کوچکتر خانواده به دیدار بزرگان فامیل میروند و آنها نیز متقابلاً به بازدید آنها میپردازند. یکی از مراسمی که در بین ترکهای استان همدان در گذشته متداول بود نمایشهای کوسا و گلین بود.[۲۵]
شهر همدان دارای ۴۸ هیئت ورزشی و دو تیم به نامهای باشگاه فوتبال شهرداری همدان و باشگاه فوتبال پاس همدان به ترتیب در لیگ دسته اول و دوم فوتبال ایران است.[نیازمند منبع]
البته در سایر شهرستان های استان و استان همدان باشگاه فوتبال وجود دارد.اما به تازه کار هستند و یا در لیگ فوتبال استان همدان یا در رقابت های پایین کشوری.
ورزش باستانی در استان همدان دارای سابقه دیرینهای است. خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی (۷۱۷–۶۴۸ ه.ق) در جامع التواریخ و عطاءالملک جوینی (۶۸۱–۶۲۳ ه.ق) در تاریخ جهانگشای جوینی شرحی در مورد سابقه پهلوانی در همدان نوشته و پیروزی و مبارزه پهلوان فیله همدانی با پهلوان بزرگ مغول را شرح دادهاند. در حال حاضر شهر همدان دارای ۵ زورخانه است. زورخانه پهلوان علی میرزا زیر نظر اداره تربیت بدنی اداره میشود. همچنین زورخانه سعادت و زورخانه همهکسی (الوند سابق) از جمله زورخانههای قدیمی همدان هستند که قدمت آنها به بیش از ۸۰ سال میرسد و همان بافت باستانی و گذشته را دارند.[نیازمند منبع]
نخستین ورزشگاه اسب سواری شهر همدان در سال ۱۳۵۴ شمسی در شمال غربی همدان، میدان قائم، ابتدای چهار باغ ارم، تأسیس شد. تیم سوارکاری جوانان همدانی، در سال ۱۳۷۹ به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران، در مسابقات جهانی هندوستان شرکت نمود و نایب قهرمان این دوره از مسابقات گردید. همچنین پیست سوارکاری دیگری نیز به نام باشگاه سوارکاری ابنسینا در شهر همدان دایر است و در زمینه آموزش سوارکاری و نگهداری اسب، برای افراد شش سال به بالا عضوگیری مینماید.
هاکی همدان در سال ۱۳۵۲ تشکیل شد و در همان سال در مسابقه مجموعه آزادی تهران مقام سوم را به دست آورد. اخیراً تیم هاکی زنان همدان نیز فعالیت خود را آغاز کردهاست. تیم هاکی همدان هماکنون یکی از پایگاههای مهم هاکی کشور است و تاکنون بیش از ۱۷ مقام قهرمانی، نایب قهرمانی و سومی کشور را به دست آوردهاست.
نخستین پیست اسکی همدان در سال ۱۳۵۴ در انتهای چهارباغ ارم، جنب پیست اسبسواری آغاز به کار کرد که بعدها هیئت اسکی در سال ۱۳۶۴ به علت بارش کم برف آن را به منطقه تاریکدره واقع در دامنه الوندکوه و ۱۰ کیلومتری جنوب همدان، منتقل کرد. پیست اسکی تاریک دره در بین پیستهای اسکی ایران کمترین مسافت را تا مرکز شهر دارد. ورزشکاران این رشته در همدان توانستهاند در مسابقات کشوری به مقامی انفرادی و تیمی قابل توجهی دست یابند.
در رشته ورزشی کشتی استان همدان ورزشکاران پر افتخاری دارد. تختی، همچنین افرادی چون صادق گودرزی، برادران جوکار، جمال میرزایی، مهران میرزایی، محمدحسین سلطانی و سعید ابراهیمی جزو نامداران کشتی این استان بهشمار میروند.
از اماکن ورزشی میتوان به ورزشگاه شهید مفتح، ورزشگاه شهدای قدس (که قدمتی ۵۰ ساله دارد)، مجموعه ورزشی تختی و ورزشگاه ملت همدان، اشاره کرد.
استان همدان یکی از استانهای غربی کشور است که استانهای همجوار شمالی، شرقی، جنوبی و غربی آن به ترتیب زنجان، قزوین، مرکزی، لرستان، کردستان و کرمانشاه میباشند.
استان همدان بین ʺ۱۱ ʹ۵۹ ˚۳۳ تا ʺ۲۷ʹ۴۴˚۳۵ عرض شمالی و ʺ۲۳ ʹ۴۴ ˚۴۷ تا ʺ۵۱ ʹ۲۷ ˚۴۹ طول شرقی قرار دارد. مساحت این استان ۱۹۴۹۳ کیلومتر مربع است.
استان همدان از استانهای کوهستانی، مرتفع، سرد و بادخیز کشور محسوب میشود. ناهمواریها در استان همدان به شکلهای مختلف ایجاد شدهاست که عامل مهم این تغییر شکل ناهمواریها، وجود آبهای روان است که در استان همدان جاری هستند، بهطوریکه این آبها در برخی مناطق مرتفع با تخریب ارتفاعات و انباشتن آبرفتها در مناطق پست سبب کاهش ارتفاع کوهها، ایجاد دشتها و درههای زیادی شدهاند. در برخی مناطق نیز، شدت عمل آبهای روان به حدی بودهاست که شکل ناهمواریها به کل عوض کرده و باعث معکوس شدن شکل ناهمواریها شدهاست، بهطوریکه کوه را به دره تبدیل کرده و درهٔ عمیق دورههای گذشته، را به صورت کوه درآورده است.[۲۸]
ارتفاعات استان همدان، بیشتر در جهت شمال غربی جنوب شرقی و در شمال، مرکز و جنوب قرار گرفتهاند و هر یک از این ارتفاعات، شامل بخشی از کوههای مختلف ایران است:
دشتهای استان در دو نوع دشتهای تراکمی و دشتهای فرسایشی یا دشتهای کاوشی دستهبندی میشوند. دشتهای تراکمی در اثر انباشت آبرفتها در مناطق پست به وجود آمدهاند و دشتهای فرسایشی نیز در اثر تخریب و جا به جایی مواد سازندهٔ کوهها و ارتفاعات به وجود آمدهاند. در کوهستان الوند، دشتهای کوچکی وجود دارد، که سطح آنها از چمن زار پوشیده شده و چشمههای زیادی در آنها جاری است و با توجه به اینکه از سطوح مسطحی برخوردارند، به صورت محل استراحت و اتراق کوهنوردان درآمدهاند. از این دشتهای کوچک میتوان به میدان میشان، تخت نادر، چمن شاه نظر و تخت رستم اشاره کرد.[۲۸]
رودهای استان همدان که از چشمهسارها و کوههای استان تغذیه میشوند، معمولاً در فصل تابستان با افزایش دمای هوا، به جز رود گاماسیاب و سیمینهرود، سایر رودها خشک یا به پایینترین سطح آبدهی خود میرسند. مهمترین رودهای استان همدان عبارتند از: رود قرهچای، رود تلوار، رود سیمینهرود، رود خاکو، رود دره مرادبیگ، رود عباسآباد، رود گردنهٔ اسدآباد، رود همهکسی و رود ارزانفود.[۲۸]
آب وهوای استان، تحت تأثیر عرض جغرافیایی، ارتفاع، مکان، امتداد کوهها و فاصله از دریاست. بهطور کلی آب و هوای استان در نتیجه وجود کوههای مرتفع، رودخانهها و پستی و بلندیهای زیاد، به شدت متغیر است. زمستانهای این استان سرد، پر برف و باران و در تابستانها دما معتدل است. تودههای هوایی که استان را تحت تأثیر قرار میدهند:
در استان همدان با وجود بارندگی سالانه ۳۴۳ میلیمتری بیابان وجود ندارد ولی در برخی مناطق آن پدیدهٔ کویری شدن خاکها اتفاق افتادهاست. قسمتی از زمینهای استان در بخش قهاوند، زمینهای کویری و شورهزار تشکیل میدهد.[نیازمند منبع]
در استان پوشش گیاهی بهصورت جنگل متراکم وجود ندارد ولی پوشش گیاهی جنگلی در سطوح محدود و پراکنده مشاهده میشود. این پوشش گیاهی جنگلی از نظر وضعیت به دو دسته جنگلهای تنک و جنگلهای مخروبه تقسیم میشود. جنگلهای تنک به مساحت ۲۰۵ هکتار در گیان و زرین باغ در شهرستان نهاوند و جنگلهای مخروبه به مساحت ۵۲۶۶ هکتار در ارتفاعات گرو در شهرستان نهاوند و بخشی نیز در شهرستانهای تویسرکان، ملایر و همدان و شهر صالح آباد مشاهده میشود.[نیازمند منبع]
از گونههای درختی این جنگلها میتوان به بلوط، کیکم (افرا جنگلی)، داغداغان، گلابی وحشی و زبان گنجشک و از گونههای درختچهای به بادام کوهی، ارژن، دافنه و سماق اشاره کرد.
امروزه با توجه به افزایش جمعیت، نیاز بیشتری به فراوردههای دامی احساس میشود. از طرفی کیفیت و کمیّت علوفه در سطح مراتع، میتواند منبع بسیار مناسبی برای تأمین غذای مورد نیاز دام باشد؛ بنابراین، نقش مراتع در تأمین مواد غذایی از اهمیت بالایی برخورداراست.[نیازمند منبع]
با توجه به عکسهای هوایی و ماهوارهای تخمین زده میشود که وسعت مراتع استان در حدود ۹۰۰ هزار هکتار میباشد که۵/۴۶ درصد مساحت استان را بهخود اختصاص داده میدهد. این مراتع در سرتاسر استان پراکندهاند و گونههای گیاهی بسیار متنوعی در آنها دیده میشود.
موقعیت مناسب جغرافیایی استان همدان در ناحیه کوهستانی غرب کشور و شرایط آب و هوایی و پوشش گیاهی آن موجب شده که از گذشته دور شرایط مساعدی برای پیدایش زیستگاه انواع حیات جانوری فراهم شود که متأسفانه در چند دهه اخیر عواملی از قبیل حضور شکارچیان غیرمجاز، خشکسالیهای ناشی از تغییرات ناگهانی اقلیم، کم شدن آب تالابها و رودخانهها، چرای بیش از حد و خارج از فصل دامها در مراتع، صدمات جبرانناپذیری را به حیات جانوری استان وارد کردهاست.
استان همدان در حال حاضر، دارای ۶ منطقه محافظت شدهاست که عبارتند از: گلپرآباد، خانگُرمَز، لشگردر، شراء، آلموبلاغ، ملوسان و دو منطقه شکار ممنوع شیرین سو و آقگؤل. استان همدان با دارا بودن شش منطقه حفاظت شده ودو منطقه شکار ممنوع، زیستگاه بیش از ۲۱ گونه پستاندار، ۱۵۱ گونه پرنده، ۱۸ گونه خزنده و ۱۵۴۰ گونه گیاه است. گونههای شاخص و پراهمیت جانوری این استان عبارتند از: قوچ و میش ارمنی، کَل و بز وحشی، عقاب طلایی، میش مرغ و پرستوی دریایی نوک کاکایی.
منطقهٔ حفاظت شده خان گؤرمز در ۳۴ کیلومتری غرب شهرستان تویسرکان واقع شده و دارای گونههای منحصربهفرد گیاهی و جانوری از جمله، کَل و بز است که از لحاظ ملی و بینالمللی معروف بوده و هرساله تعداد قابل توجهی علاقهمندان طبیعت از این منطقه دیدن مینمایند.
میدان امام
منطقهٔ حفاظت شدهٔ لشگردر در جنوب شرقی شهر ملایر و در محاصره ۱۴ روستای مجاور از جمله جوزان، مانیزان، فروز، ازناوله، زنگنه و احمد روغنی است و به لحاظ طبیعت مساعد از نظر آب، پوشش گیاهی و شرایط اقلیمی، همواره زیستگاه مناسبی برای جانوران و پرندگان بودهاست.
همدان از دیرباز قطب وجود سبزیجات و گیاهان مختلف دارویی و خوراکی بودهاست و با فرارسیدن فصل بهار دامنههای الوند همدان و سایر کوهها شاهد رویش گیاهان و سبزیجات زیادی از جمله شنگ، بنفشه، گزنه، بابونه، غازیاغی، گیلاخه، کنگر، کاسنی و غیره است. اما در سالهای اخیر همزمان با رشد گیاهان و سبز شدن گونههای گیاهی مختلف در این مناطق، پای عدهای سودجو که اغلب افراد بیکار و مهاجر هستند به این دامنهها گشوده شده و آنها با توجه به رویکرد مردم همدان به مصرف برخی سبزیجات کوهی همانند ریواس و کنگر، با برداشت بیحد و حصر و غیراصولی به قلعوقمع گونههای یادشده میپردازند. این افراد با هجوم و سرازیر شدن به دامنههای کوهستانهای همدان و پرنمودن کیسههای خود از گیاهان و سبزیجات کوهی آن هم به صورت ریشه کن نمودن آنها و با برداشت بیرویه و بدون رعایت شرایط خاص رشد این گیاهان به تخریب عرصههای زیستی این گیاهان میپردازند و آنها را در میادینی همانند میدان امام همدان، خیابان باباطاهر و … به فروش میرسانند و هیچ مرجعی، نظارت و توجهی بر عملکرد آنها ندارد و این قبیل افراد با خاطری آسوده به کار خود همچنان ادامه میدهند. کارشناسان معتقدند که باید از تخریب منابع حیاتی و پوشش گیاهی دامنههای الوند که میتواند باعث بهبود وضعیت اقلیم همدان گردد، جلوگیری شود چرا که این مناطق با اندک توجه میتواند به یکی از جاذبههای تفریحی همدان مبدل گردد.[۳۰]
استان همدان به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی، کیفیت مناسب آب و هوا، خاک مناسب و وجود نیروی خلاق و فعال، دارای قابلیتهای تولیدی فراوان در زمینه محصولات کشاورزی بوده و به گونهای که میتواند علاوه بر تأمین نیازهای داخلی استان بخشی از نیازهای سایر مناطق را در زمینه محصولات کشاورزی بر طرف نماید بهطوریکه استان همدان در تولید [گردو]، سیر و سیب زمینی رتبه اول کشور را دارد.[۳۱] و در تولید انگور رتبه سوم و در تولید کشمش رتبه دوم را به خود اختصاص دادهاست.[۳۲] استان همدان همچنین رتبه سوم تولید گیاهان دارویی، رتبه چهارم تولید شلیل و قارچ خوراکی، رتبه پنجم تولید آلو و هلو، رتبه ششم آلبالو و رتبه هشتم سیب و زعفران را در کشور دارا است. گیاهان دارویی استان شامل رازیانه، کالاندولا یا گل همیشه بهار، آویشن و گشنیز است که عمدتاً در شهرستانهای نهاوند و رزن کشت میشود، بهطوریکه شهرستان نهاوند ۶۷ درصد گیاه دارویی گشنیز در کشور را تولید میکند و در این زمینه مقام اول را در کشور دارا است.[۳۳][۳۴] همچنین در تولید گندم هم استان همدان دارای رتبهٔ سوم است.[۳۵] این استان در تولید محصولات کشاورزی در میان ۱۰ استان برتر کشور قرار دارد و در بین استانهای مجاور و همسایهٔ خود رتبهٔ اول را دارد.[۳۶] به لحاظ سطح زیر کشت محصولات باغی شهرستان ملایر با دارا بودن ۲۸ درصد مساحت باغات و ۳۸ درصد تولیدات باغبانی رتبه نخست، شهرستان نهاوند با دارا بودن ۱۸ درصد مساحت باغات و ۱۹ درصد تولیدات باغی رتبه دوم و شهرستان همدان نیز با دارا بودن ۱۳ درصد مساحت باغات و ۱۲ درصد تولیدات باغی رتبه سوم را در استان دارا است.[۳۳]
استان همدان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی در غرب کشور به عنوان پخشکننده ترافیک در منطقهٔ غرب کشور بهشمار میآید بهطوریکه ترافیک ۸ استان از استان همدان عبور میکند و این استان ۷۰ درصد ترافیک غرب کشور را تحمل میکند
ایستگاههای راهآهن استان در شهرهای همدان ، ملایر .و فیروزان قرار دارد.[۳۷]
این استان با داشتن بیش از پنج هزار کیلومتر انواع راه و بزرگراه و ۸۵ کیلومتر از آزاد راه همدان ساوه نقشی راهبردی و تعیینکننده در غرب کشور دارد.[۳۸]
استان همدان از مناطقی است که فراوردههای دستی آن از شهرتی بسزا در سطح کشور برخوردار است و حتی برخی از صنایع دستی آن مانند صنعت سفالگری اهمیت صادراتی و جهانی دارد. این نوع صنایع دستی، علاوه برجنبه مصرفی، از ویژگیهای هنری برخوردارند که به صورت طرحها، نقوش و رنگهای گوناگون متجلی میشوند بهطوریکه استان همدان به لحاظ تنوع تولیدات صنایع دستی رتبه دوم تنوع تولیدات صنایع دستی کشور را به خود اختصاص دادهاست.[۳۹] برجستهترین صنعت دستی استان، سفالگری و سرامیکسازی است که مرکز عمده آن لالجین در ۲۰ کیلومتری شهر همدان است. پیشینه سفالسازی در لالجین نزدیک به ۷۰۰ سال برآورد شدهاست به همین دلیل لالجین به پایتخت سفال ایران معروف است و در یونسکو ثبت جهانی شده است.[۴۰][۴۱]
همچنین ملایر به عنوان شهر ملی مبل و منبت در لیست شهرهای صنایعدستی کشور ثبت شد.[۴۲]
دراستان همدان به دلیل فراوانی درختان گردو صنعت و مبل و منبت در شهرستانهای ملایر، تویسرکان و نهاوند از رونق خوبی برخوردار است و بخش قابل توجهی از اقتصاد این شهرستانها به آن وابسته است. در استان همدان ۸۰۰۰ کارگاه مبل و منبت وجود دارد و ۱۵۰۰۰ نفر در آنها مشغول به کار هستند[۴۳] بهطوریکه فقط ۶۰ درصد مبل و منبت کشور در شهرستان ملایر دراستان همدان تولید میشود و در این زمینه میتوان گفت که استان همدان رتبه اول را در کشور دارا میباشد.[۴۴] رشته مبل و منبت به نام همدان در فهرست آثار صنایع دستی کشور به ثبت ملی رسیدهاست.[۴۵]
از دیگر صنایع دستی چشمگیر استان همدان میتوان به مرواربافی یا همان سبدبافی اشاره کرد که این صنعت دستی در شهرستان ملایر رواج دارد. وجود ترکههای چوبی با کیفیت و مرغوب در این شهرستان از عوامل مؤثر در رشد این صنعت دستی در شهرستان ملایر است. به دلیل همین کیفیت مناسب ترکههای ملایر هنرمندانی که دراستانهای شمالی کشور به این صنعت دستی اشتغال دارند چوب مورد نیاز خود را از شهرستان ملایر تأمین میکنند. این ترکهها در روستاهای گوراب، داویجان، می آباد و حرم آباد از توابع ملایر توسط کشاورزان کاشته میشود. مروار بافی ملایر پس از سفال لالجین رتبه دوم صادرات صنایع دستی استان همدان را به خارج از کشور به خود اختصاص دادهاست.[۴۶]
در گذشتهای نه چندان دور چرم تولیدی در همدان به علت کیفیت و کمیت خاص آن مشهورترین و مرغوبترین چرم در سراسر کشور شمرده میشد و آوازه کیفیت آن به کشورهای دیگر نیز رسیده بود. در گذشته در شهر همدان سه دباغخانه وجود داشت. دباغخانه سنگ شیر، دباغخانه قانتور واقع در بلوار سفید آبی و دباغخانه آقایی واقع در بلوار سفید آبی. متأسفانه پس از گذشت زمان دباغخانه سنگ شیر و قانتور به مرور تعطیل و از بین رفتهاند.
مهمترین دانشگاههای در سطح استان همدان
استان همدان به دلیل موقعیت زمینشناسی خاص خود به لحاظ معدنی بسیار غنی است بهطوریکه علیرغم وسعت کم نسبت به سایر استانها رتبهٔ هشتم ذخایر معدنی را در کشور به خود اختصاص دادهاست.[۴۹] وجود ۲۷۱ معدن فعال در استان همدان از جمله معادن سیلیس، فلدسپات، معادن غنی لاشه آهکی، سنگ آهن، پگماتیت، میکا، آندالوزیت، گارنت، انواع گرانیتها، پوزولان، پوکه معدنی، دولومیت، تراورتن، تالک، شن و ماسه و لاشه ساختمانی سبب شده تا همدان به عنوان یک استان معدن خیز بهشمار آید. ۲۸ نوع ماده معدنی در استان همدان وجود دارد که کشف معادن آندالوزیت و یاقوت کبود از مواردی است که نشان میدهد استان همدان در این زمینه استعدادهای فراوانی برای سرمایهگذاری دارد. یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تن ذخایر قطعی معادن در استان همدان است.[۵۰] استان همدان تنها دارندهٔ معادن یاقوت کبود در کشور است که این معادن در جنوب شهرستان همدان واقع شدهاست، همچنین استان همدان با ذخیره تقریبی ۷۰ میلیون تن آندالوزیت شیست دارنده بزرگترین ذخایر و تنها تولیدکننده آندالوزیت فرآوری شده در کشور است که آندالوزیت در صنایع نسوز مصرف میشود.[۵۱] ذخایر سیلیس استان همدان از جمله بهترین ذخایر سیلیس کشور است که نیاز واحدهای تولید شیشه و کریستال را تأمین میکند که عمده معادن سیلیس این استان در شهرستان ملایر قرار دارند. معادن دولومیت استان همدان که عمدتاً در شهرستان نهاوند و بخشی از تویسرکان واقع هستند تأمینکننده نیاز واحدهای تولیدی کشور از جمله صنایع نسوز، کاشی و شیشه میباشند. معادن فلدسپات استان همدان در شهرستان ملایر واقع شده و علاوه بر آن در شهرستانهای اسدآباد و رزن نیز ذخایری از این ماده معدنی کشف شده و مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاست و مورد مصرف عمده فلدسپات در صنایع کاشی و سرامیک است.[۵۱] استان همدان غنیترین و استثنائیترین سنگهای تزئینی ایران را دارد که این سنگها در دو نوع گرانیت تیره مثل گابرو و گرانیت خاکستری یافت میشوند در جنوب شرق شهرستان ملایر معادن روی و سرب آهنگران وجود دارد. معادن سنگ آهن استان همدان عمدتاً در شهرستان بهار و در روستاهای بابا علی و همه کسی واقع شدهاست و خوراک ذوب آهن غرب کشور در اسدآباد را تأمین میکند. در شهرستان رزن اندیسهای متعددی از مس به صورت رگهای وجود دارد. در شهرستان همدان هم در مناطقی مثل دره سیلوار وجود منابع گرافیت ثابت شدهاست. همچنین در مناطقی مثل منگاوی، دره سیمین، دره گنجامه و حیدره پشت شهر طلا با عیار قابل قبول تشخیص شدهاست ولی هنوز از نظر اقتصادی ارزیابی دقیق صورت نگرفتهاست.[۵۲]
اسدآباد.mw-parser-output .div-col{margin-top:0.3em;column-width:30em}.mw-parser-output .div-col-small{font-size:90%}.mw-parser-output .div-col-rules{column-rule:1px solid #aaa}.mw-parser-output .div-col dl,.mw-parser-output .div-col ol,.mw-parser-output .div-col ul{margin-top:0}.mw-parser-output .div-col li,.mw-parser-output .div-col dd{page-break-inside:avoid;break-inside:avoid-column}
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰
تپهحصارساکز (سکاها و مادها) شهر سوخته سامنات ابان نوشآباد صددروازه آساک آرتاکوانا ابیورد ارگ بم سوزیانا کامبادن سیمره شاپورخواست نیمور کرج ابودلف چهرآزادگان باسمنج ایزیرتو اکسین اصطخر بیشاپور تخت جمشید پیشیاوادا تموکن تختطاووس شهر گور بندر سینیز ارجان دارابگرد
دامغانسقز زابل پیشوا (تهران) انار (کرمان) کاشان دامغان قوچان هرات درگز بم شوش کرمانشاه درهشهر (ایلام) خرمآباد محلات (مرکزی) آستانه (مرکزی) گلپایگان تبریز بوکان (آذربایجان غربی) اهواز مرودشت (فارس)کازرون مرودشت (فارس) کوههای زاگرس بوشهرمرودشت (فارس) فیروزآباد بندر دیلم بهبهان داراب
۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ ۴۳ ۴۴ ۴۵ ۴۶ ۴۷ ۴۸ ۴۹ ۵۰ ۵۱ ۵۲ ۵۳ ۵۴ ۵۵ ۵۶ ۵۷ ۵۸ ۵۹ ۶۰
هوشنگان مرو نسا گرگانج تیسفون سلوکیه وهاردشیر سیراف راگا (ری باستان) شهر باستانی پاسارگاد تخت سلیمان بلخ باستان حلوان شهر قدیم نیشابور شهر قدیم جرجان هگمتانه انشان الموت طوس دقیانوس گندیشاپور تناردشیر تون اسپهبد معبد لائودیسه دهانه غلامان (زرک – زرنکای) لور ترشیز کشمر کنابد
هفشجان-شهرکرد ماری (ترکمنستان) عشقآباد خوارزم (ازبکستان) سلمان پاک (عراق) استان بابل (عراق) استان بابل (عراق) بندر کنگان شهر ری پاسارگاد تکاب (آذربایجان غربی) بلخ (افغانستان) سرپل ذهاب نیشابور گنبدکاووس همدان سپیدان (فارس) الموت (قزوین) مشهد جیرفت (کرمان) دزفول قطیف (عربستان) فردوس (خراسان جنوبی) گیلان نهاوند نزدیک زابل اندیمشک کاشمر کاشمر گناباد
خلاصه گزارش فایل جغرافیایی سال ۱۳۹۷
ایران، استان اصفهان، اصفهان، میدان نقش جهان
بازدید از این جاذبه گردشگری رایگان است
مدت زمان بازدید از این جاذبه: نصف روز
ایران، استان اصفهان، اصفهان، میدان نقش جهان
میدان امام
بازدید از این جاذبه گردشگری رایگان است
مدت زمان بازدید از این جاذبه: نصف روز
میدان نقش جهان که با نام میدان امام نیز شناخته میشود یکی از زیباترین جاهای دیدنی اصفهان است. در واقع، تجمع بسیاری از بناهای باستانی این شهر در میدان نقش جهان است. این میدان زیبا در طول عمرش در حکومتهای مختلف، فراز و فرودهای زیادی داشته و در بازههایی از زمان مورد بیمهری حاکمان قرار گرفته است؛ اما امروزه باشکوه فراوان علاقمندانی در سراسر جهان دارد.
ثبت این میدان در فهرست میراث جهانی یونسکو، میزان اهمیت این منطقه را بیان میکند. در سفر به اصفهان، میتوانید زمان زیادی را در این میدان زیبا بگذرانید و از تماشای بناهای تاریخی و طبیعت زیبای آن، لذت ببرید. برای این منظور میتوانید در تورهای اصفهان شرکت کنید یا بهطور شخصی به بازدید از این شهر منحصربهفرد بروید.
کجارو در این مقاله به بررسی دیدنیهای تاریخی میدان نقش جهان میپردازد. با ما همراه شوید تا برایتان از ویژگیهای منحصربهفرد این میدان تاریخی بگوییم.
منبع عکس: virgool.io
میدان نقش جهان اصفهان مجموعه برجسته تاریخی در ایران و جهان است. این میدان زیبا، سالانه از گردشگران زیادی میزبانی میکند که با شوق بازدید از جاذبههای تاریخی و تماشای زیباییهای این میدان، به اصفهان سفر میکنند. میدان نقش جهان تا پیش از انقلاب با نام میدان شاه شناخته میشد و پس از آن نامش به میدان امام تغییر کرد. از دیگر نام های میدان نقش جهان در طول تاریخ میتوان به میدان بزرگ، میدان اصلی، میدان نو، میدان قصر و میدان سلطنتی اشاره کرد.
پیش از زمان صفویه در محل میدان باغی زیبا به نام «نقش جهان» قرار داشت. این باغ نام خود را از شهری در آذربایجان گرفته بود که آن شهر امروزه نخجوان نام دارد. حمدالله مستوفی در سفرنامه خود این شهر قدیمی در اینگونه وصف میکند: میدان امام در شمال اصفهان و در قلب مجموعه تاریخی شهر قرار گرفته که روزگاری دولتخانه شاهان صفوی بوده است. پرشکوهترین دوران تاریخی این میدان به دوره شاه عباس صفوی باز میگردد. شاه عباس با انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان، بناهای تاریخی این میدان را بنا کرد و باعث رونق اقتصادی و گسترش بازار درآن شد. میدان تازه بنا شده را در این زمان «میدان نو» نامیدند.
شهری خوش است و آن را نخجوان نامند و اکثر عمارات آن از آجر است.
بعدها با گسترش میدان در زمان شاه عباس دوم و بزرگتر شدن آن، نام میدان نو را به نقش جهان تغییر دادند. در ساخت این میدان از میدان عتیق که میدانی قدیمی در اصفهان بود، الگوبرداری شده است.
طول میدان نقش جهان بیش از ۵۰۰ متر است و عرض آن به ۱۶۰ متر میرسد. دور میدان را ۲۰۰ حجره در دو طبقه پوشاندهاند و چهار بنای تاریخی ارزنده در قسمتهای مختلف آن خودنمایی میکنند. در طول دورههای گذشته طاقهایی در اطراف میدان برای محافظت از بناها ایجاد کردند که با مرور زمان به حجرههای امروزی بدل شده است.
میدان نقش جهان اصفهان علاقهمندان زیادی در همه جهان دارد و در هشتم بهمن ماه سال ۱۳۱۳، این مجموعه عظیم تاریخی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ نیز، این میدان از نخستین آثار ایرانی بود که در فهرست یونسکو ثبت شد.
منبع عکس: seemorgh.com
پیش از به قدرت رسیدن دولت صفویه، در محل میدان نقش جهان باغی بزرگ وجود داشت و در بخش میانی میدان، که «در کوشک» نامیده میشد، بناهای نظامی از دوره تیموریان و آق قویونلوها وجود داشت. این قسمت بخش غربی میدان امروزی بود که اکنون عمارت عالی قاپو در آن قرار دارد. از زمان حکومت سلجوقیان، این میدان محل برگزاری جشنهای ملی مانند نوروز و جایگاه اعدام محکومان بود. در زمان صفویان با تغییر پایتخت از قزوین به اصفهان، دوران جلال و شکوه این میدان آغاز و محوطه آن محل استقرار ساختمانهای دولتی و کاخ شاه شد.
شاه عباس صفوی با هدف گسترش شهر بهسمت قسمت جنوبی آن در حاشیه زایندهرود، با به کار گماشتن معماران ماهری مانند استاد محمدرضا و علی اکبر اصفهانی، بنای اولیه این میدان را پایهگذاری کرد. در طراحی و ساخت این میدان و بناهای تاریخی آن، از سبک معماری میدان ایرانی الهام گرفته شده است که از نمونههای برجسته آن میتوان به میدان عتیق اصفهان، میدان امیر چخماق یزد، میدان شاه قزوین و میدان صاحب آباد قزوین اشاره کرد.
از آثار هنری به کار رفته در بناهای این میدان میتوان به کتیبه علیرضا عباسی اشاره کرد که بر سردر مسجد امام قرار دارد. این کتیبه با خط ثلث در تمجید از شاه عباس اول نوشته شده است. کتیبه دیگر بر سردر مسجد جامع، منقش به خط محمد رضا امامی است که نام معماران برجسته این اثر در آن دیده میشوند.
نمایی قدیمی از میدان نقش جهان
پایه اولیه شکل امروزی میدان امام در سال ۱۰۱۱ قمری بنا شد و بهتدریج تا سال ۱۰۲۵ ساخت میدان و بناهای آن به پایان رسید. کار تزئین مسجد و بناها از سال ۱۰۲۵ قمری آغاز شد و تا زمان حکومت دو تن از جانشینان شاه عباس ادامه پیدا کرد.
در زمان آخرین پادشاهان صفوی، شاه سلیمان و شاه سلطان حسین، میدان نقش جهان شکوه خود را از دست داد و آبهای روان در جویها کدر و راکد و درختان خشک شدند. این روند تخریب در زمان حمله اشرف افغان به اصفهان شدت گرفت و تا زمان قاجار نیز ادامه داشت. بخشهای زیادی از عمارت نقاره خانه، بهدلیل اهمال شاهان قاجار از بین رفت. بهدلیل تغییر پایتخت از اصفهان، دیگر توجه چندانی به این میدان برجسته در مرکز اصفهان نمیشد.
در زمان حکومت پهلوی اول، رضاخان شروع به بازسازی بناهای تاریخی و حجرههای اطراف نقش جهان کرد و رونق اقتصادی به بازار نقش جهان برگشت. در زمان رضاخان، این میدان درفهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسید. از این زمان تا به امروز همچنان از میراث گرانبهای تاریخی در این میدان حراست میشود. در طول سالهای اخیر، ساخت برج جهاننمای اصفهان در نزدیکی میدان نقش جهان، حاشیههای زیادی بهدنبال داشت که در نهایت باعث تخریب دو طبقه این برج به منطور حفاظت از منظر فرهنگی این میدان شد.
چوگان در میدان نقش جهان، منبع عکس: فدراسیون چوگان
میدان نقش جهان امروزه نیز از بزرگترین میدانهای جهان است و از نگاه سفرنویسان خارجی، توصیف زیباییهای آن در وصف نمیگنجد. این میدان در گذشته محل برگزاری جشنهای سلطنتی، بازی چوگان، رژه ارتش، جمعه بازار و نمایشهای فراوانی بوده است و در این ایام سراسر آن را چراغانی میکردند. برای مردم عادی نیز، فضای داخل میدان نقش جهان بهترین محل گردش و خرید بود. دو دروازه سنگی چوگان نیز در این میدان به یادگار ماندهاند که قدیمیترین دروازههای چوگان در جهان هستند. برای ساخت نمونههای خارجی زمینهای چوگان از روی میدان نصف جهان، الگوبرداری کردهاند.
در حال حاضر در طبقه فوقانی میدان امام، موزه بزرگ اسلامی در حال احداث است و با تکمیل آن، این منطقه به بزرگترین مرکز آشنایی با فرهنگ اسلامی تبدیل خواهد شد. میدان نقش جهان اصفهان همچنان بزرگترین پایگاه سیاسی، مذهبی، اقتصادی، توریستی و تفریحی در اصفهان است. شرح کاملی از توصیفات جهانگردان خارجی را میتوانید در کجارو بخوانید.
میدان نقش جهان اصفهان در شمال این شهر و در مرکز دیدنیهای تاریخی اصفهان قرار دارد. در شرق میدان، خیابان حافظ و در غرب آن خیابان سپه، مسیرهای ورودی به این میدان را شامل میشوند. خیابان سپه عمود بر زایندهرود است و بهدلیل وجود پارکینگ در ورودیهای این خیابان به میدان، تردد بالایی دارد. از خیابان استانداری، کوچه پشت مطبخ و تمام کوچههای موازی آن، میتوان پیاده به میدان رفت.
منبع عکس: rasekhoon.net
میدان عتیق (امام علی کنونی) در شمال شرقی نقش جهان قرار دارد و فاصله آن با میدان نقش جهان تنها دو و نیم کیلومتر است. میدان نقش جهان سه محور اصلی را شامل میشود؛ محور اول شمالی – جنوبی است و مسجد امام را به دروازه قیصریه وصل میکند. محور شرقی – غربی دوم حدفاصل مسجد امام و عمارت عالی قاپو را شامل میشود. محور سوم نیز شرقی – غربی و در راستای کاخ چهل ستون تا ساختمانها و بناهایی در گذشته بوده است که امروزه کاملا ویران شدهاند. امروزه در امتداد بناها و ساختمانهای تاریخی از این میدان تا زایندهرود، تنها عمارتهایی محدود باقی ماندهاند که از معروفترین آنها میتوان به عمارت چهل ستون و کاخ هشت بهشت، اشاره کرد.
منبع عکس: hamyargasht.com
در محیط خارجی نقش جهان صحن مساجد چهار ایوانی منقطع با چهار دروازه، تردد به کاخ شاهی و مسجد جامع عباسی و مسجد شیخ لطف الله را میسر میکرد که در گذشته عبور از این مسیر در انحصار شاه و مقامات بود. در سالهای اخیر با باز شدن راه شاهی، پس از مرمت آن، امکان بازدید از این مسیر برای گردشگران فراهم شده است. در این مسیر با گذشتن از فضای تاریخی آن، ابتدا به کاخ عالی قاپو میرسید و پس از بازدید از کاخ به میدان وارد میشوید.
هرکدام از بناهای تاریخی ساخته شده در این میدان نمادی از زندگی شهرنشینی و اجتماع و همبستگی ملی بودند. مسجد جامع عباسی یا مسجد شاه در ضلع جنوبی این میدان، مرکز اجتماعی شهر و برای اجتماعات گسترده مردم در مناسبتهای مختلف ساخته شده بود. مسجد شیخ لطف الله در ضلع شرقی مرکز مذهبی، عمارت عالی قاپو در غرب میدان مرکز حکومتی و سردر قیصریه دیگر بنای تاریخی واقع در ضلع شمالی میدان نقش جهان، مرکز مهم اقتصادی شهر بودند.میدان امام
منابع عکسها: eghamat24.com, fadaktrains.com, fa.wikipedia.org
دور میدان را حجرههای تاریخی پوشاندهاند که امروزه اصلیترین مرکز فروش صنایع دستی اصفهان هستند. بازسازی حجرههای قدیمی نقش جهان، در جهت حفظ هنر و گسترش صنایع دستی این شهر، در سالهای اخیر صورت گرفته است. دو دروازه قدیمی چوگان نیز از یادگارهای تاریخی این میدان هستند. در این قسمت به معرفی این بناهای تاریخی برجسته میپردازیم.
منبع عکس: mizanonline.com
مسجد امام اصفهان، مهمترین مسجد تاریخی باقی مانده از دوره صفویان است. ساخت این بنا از سال ۱۰۲۰ آغاز شد و تزیینات آن در زمان شاه سلیمان انجام شد. معمار این اثر، هنرمند برجسته، علی اکبر اصفهانی و کتیبه سردر آن هنر خوشنویس معروف دوران صفوی، علیرضا عباسی است. آثار و کتیبههایی از هنرمندان نامی و برجسته دیگر نیز در قسمتهای مختلف مسجد دیده میشوند.
مسجد امام شاخصه معماری صفوی است و شکل منارهها و گنبد با کاشیکاریهای بسیار هنرمندانه طراحی شدهاند. بازتاب صدا زیر گنبد، از ویژگیهای مسجد جامع عباسی است. این مسجد در گذشته با نامهایی مانند مسجد شاه، مسجد کبیر عباسی و مسجد سلطانی نیز شناخته میشد.
منبع عکس: sakhtemanonline.com
عمارت عالی قاپو در ضلع غربی میدان نقش جهان، زیر بنایی در حدود ۱۸۰۰ متر مربع و ۶ طبقه دارد. از خصوصیات برجسته این کاخ میتوان به تزیینات زیبای طبقات، بازتاب صدا در ورودی کاخ، تالار پذیرایی بسیار زیبا و تالار اصلی موسیقی آن اشاره کرد. در این کاخ ۵۳ اتاق برای استراحت، برگزاری جلسات، دولتخانه و پذیرایی از سفرا و میهمانان تعبیه کردهاند. اساس معماری دولتخانه مبارکه نقش جهان، بر پایههای چوبی استوار است. این بنای زیبا همچنان مرمت و بازسازی میشود.
منبع عکس: fa.wikipedia.org
از زیباتین مساجد تاریخی جهان، مسجد شیخ لطف الله اصفهان است. این مسجد به دستور شاه عباس اول و برای استفاده اختصاصی شاه ساخته شد. مسجد شیخ لطف الله در شرق میدان نقش جهان قرار دارد. در زمان حکومت قاجاریان به ساختمان اصلی و تزیینات مسجد خسارتهای زیادی وارد شد؛ اما رضا شاه پهلوی آن را بازسازی کرد. ساخت گنبد ۳۲ متری این مسجد، ۱۷ سال طول کشید. کاشیکاریهای گنبد مسجد شیخ لطف الله حاصل بازسازی آن در سال ۱۳۱۵ است. این مسجد برخلاف مساجد دیگر دوره صفویه، صحن و مناره ندارد. کتیبه مزین به قلم ثلث خوشنویس معروف، علیرضا عباسی بر سردر این بنا خودنمایی میکند.
سردر قیصریه، منبع عکس: گوگل مپ (عکاس: Luiz Paulo)
سردر قیصریه در ضلع شمالی میدان نقش جهان قرار دارد و دروازه ورودی به بازار سنتی و معروف اصفهان است. طبقه سوم این بازار در گذشته نقاره خانه بوده است که اوقات مختلف روز را با صدای موسیقی در آن اعلام میکردند. این بخش از بازار قیصریه در زمان قاجار تخریب شد. سردر قیصریه، چهار در فرعی و یک دروازه اصلی را شامل میشود. در سال ۱۳۴۰، حوض مقابل این دروازه به باغچه تبدیل شد، ولی امروزه دوباره احیا شده است. بهدلیل شباهت این بنا به نمونهاش در شهر قیصریه، این نام را بر این بنا گذاشتند. از برجستهترین آثار به جا مانده در این بنای تاریخی میتوان به نقاشیهایی به قلم رضا عباسی، ناقوس دیر هرمز و ساعت قلعه پرتقالیهای هرمز، اشاره کرد. ناقوس و ساعت یادگار فتح جزیره هرمز در زمان حکومت صفویه هستند.
در گوشه و کنار این میدان، بناها و آثار تاریخی زیادی به مرور زمان از میان رفتهاند. بسیاری از این بناها بهدلیل اهمال حکومتهای بیکفایت آسیبهای زیادی دیدند و بهخصوص در زمان قاجار نابود شدند. از مهمترین آثار از بین رفته این میدان میتوان به ۱۱۰ عراده توپ اسپانیایی غنیمت فتح هرمز، میله قپق به ارتفاع ۴۰ متر در مرکز میدان و بنای شامل ساعت اروپایی اشاره کرد. در مجاورت مسجد شیخ لطف الله نیز، مدرسه خواجه ملک قرار داشت که در زمان قاجار بهکلی ویران شد. دو سرستون مرمرین تخت جمشید در گذشته به میدان نقش جهان آورده شده بود که امروزه یکی از آنها در کاخ چهل ستون و دیگری در موزه ایران باستان نگهداری میشوند.
منبع عکس: tehransuite.com
در سفر به اصفهان یکی از بهترین مکانها برای گذراندن یک روز خاطرهانگیز، میدان نقش جهان است. این میدان تاریخی بهاندازه یک شهر جاذبههای فراوانی دارد. برای گشتوگذار در این منطقه و لذت بردن از همه امکانات و دیدنیهای آن، میتوان چند روز وقت گذاشت. در ساعات مختلف شبانه روز چشمانداز این میدان بسیار زیبا میشود. نورپردازی بناهای تاریخی نقش جهان در شب، توجه گردشگران را به خود جلب میکند. در این قسمت ما بخشی از تفریحات، در بازدید از این میدان را به شما معرفی میکنیم.
میدان نقش جهان از مهمترین جاهای دیدنی اصفهان است و بازدید از دیدنیهای تاریخی نقش جهان برای علاقهمندان گردشگری تاریخی بسیار جالب توجه است. برای بازدید از این بناها میتوانید یک یا چند روز را اختصاص دهید. آثار هنری به جا مانده بر سردر این بناها و اشیای تاریخی درون آنها، بسیار با اهمیت هستند. در هرکدام از این بناها، راهنماهایی برای دادن اطلاعات مربوط به بنای مورد نظر وجود دارند و به سؤالات شما پاسخ میدهند. گذراندن زمان طولانی در این بناهای تاریخی، شما را به عمق تاریخ میبرد و خاطرهای تکرار نشدنی برایتان میسازد.
بازار قیصریه میدان نقش جهان از بهترین مراکز خرید اصفهان است. متداولترین محصولات این بازار، شامل محصولات و صنایع دستی اصفهان، فرش، ظروف مسی و خشکبار میشوند. بازار بزرگ اصفهان نیز در نزدیکی بازار قیصریه قرار دارد و هر دوی این بازارها سرپوشیده هستند. قیمت اجناس این بازارها مناسب است. حجرههای دور میدان نیز تنوع بالایی در محصولات و صنایع دستی اصفهان دارند؛ اما قیمت اجناس آنها از بازارهای قیصریه و بزرگ، بالاتر است.
منبع عکس: isfahanadvisor.com
گلکاریهای زیبای این میدان و حوضهای فیروزهای با فوارههای بلند، فضای فرحبخشی در آن ایجاد کردهاند. میتوانید مدت طولانی را به تماشای این فضای رنگارنگ اختصاص دهید و به پیادهروی در آن بپردازید. نیمکتهای زیادی در قسمتهای مختلف میدان برای استراحت گردشگران تعبیه شدهاند و برای رفع خستگی میتوانید لحظاتی بنشینید و به زیباییهای اطرافتان نگاه کنید.
در قسمتهای مختلف میدان امکان سوار شدن درشکه مهیا است. البته در فصل های شلوغ گردشگری، شاید مجبور شوید برای درشکه سواری کمی منتظر بمانید. چرخیدن در محوطه داخلی میدان با درشکه و تماشای دیدنیهای اطراف، خالی از لطف نیست.
کافه موزه قیصریه، منبع عکس: cafemaps.net
دورتادور میدان نقش جهان میتوانید انواع خوراکیهای خوشمزه را پیدا کنید. از انواع بستننی و دسر و شیرینیهایی مانند پشمک گرفته، تا آش رشته و فرنی و باقلوا و دوغ و گوشفیل محبوب اصفهان، در مغازههای دور میدان عرضه میشوند. دیزی سرای چاه حاج میرزا، در محیطی بسیار سنتی و دلنشین، انواع غذاهای سنتی را ارائه میدهد. کافه گالری قیصریه با چشمانداز زیبا به میدان و کافه سنتی هوگر با تزئین سنتی و تاریخی، از بهترین گزینههای کافه گردی هستند. فضای داخلی کافه رستوران نمکدان و شربت سرای روزگار نیز بسیار جالب توجه است. در تزئین این کافههای سنتی از اشیای عتیقه و قدیمی استفاده شده است. پس از گشتوگذار در میدان نقش جهان، لذت نوشیدن یک نوشیدنی معطر و سنتی در این کافهها، فراموش شدنی نیست.
ثبت تصاویر زیبا از این میدان دیدنی، خاطرات سفر شما را مانا خواهند کرد. بناهای تاریخی، طبیعت زیبا، کافه های سنتی، مناظر غروب آفتاب و نورپردازی زیبای شبانه این میدان، همه سوژههای عالی برای ثبت تصاویر خاطرهانگیز هستند.
نویسنده: مینا بهزادیمنش
var head=document.getElementsByTagName(“head”)[0];var script=document.createElement(“script”);script.type=”text/javascript”;script.async=1;script.src=”https://s1.mediaad.org/serve/kojaro.com/loader.js”;head.appendChild(script);
ایران، استان اصفهان، اصفهان، میدان نقش جهان
بازدید از این جاذبه گردشگری رایگان است
مدت زمان بازدید از این جاذبه: نصف روز
روی نقشه همه هتلها، رستورانها و دیدنیهای اطراف را ببینیدlayers رستوران ها هتل ها دیدنی هاfunction restaurantToggle(){var isChecked=$(“#restaurantCheckBox”).is(“:checked”);if(isChecked){$(“[src=’/content/images/restaurants.png’]”).fadeIn(‘fast’);}else{$(“[src=’/content/images/restaurants.png’]”).fadeOut(‘fast’);}}
function hotelToggle(){var isChecked=$(“#hotelCheckBox”).is(“:checked”);if(isChecked){$(“[src=’/content/images/hotel.png’]”).fadeIn(‘fast’);}else{$(“[src=’/content/images/hotel.png’]”).fadeOut(‘fast’);}}
function attractionToggle(){var isChecked=$(“#attractionCheckBox”).is(“:checked”);if(isChecked){$(“[src=’/content/images/attraction.png’]”).fadeIn(‘fast’);}else{$(“[src=’/content/images/attraction.png’]”).fadeOut(‘fast’);}}
$(‘body’).delegate(‘.map-filter__btn’,’click’,function(){$(this).next(‘.map-filter’).slideToggle(‘fast’)});
var suggestJsonList={“title”:”مقاصد پیشنهادی”,”suggest”:[{title:”تهران، ایران”,slug:”/dir/تهران-118-ci/”},{title:”مشهد، ایران”,slug:”/dir/mashhad-28516-ci/”},{title:”کیش، ایران”,slug:”/dir/kish-435-ci/”},{title:”شیراز، ایران”,slug:”/dir/shiraz-262-ci/”},]};
var attractionDefault=[{“id”:435,”title”:”کیش”,”slug”:”Kish”,”provinceSlug”:”Hormozgan”,”countrySlug”:”iran”,”countryTitle”:”ایران”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان هرمزگان”,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:3},{“id”:57,”title”:”اصفهان”,”slug”:”Isfahan”,”provinceSlug”:”esfahan”,”countrySlug”:”iran”,”countryTitle”:”ایران”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان اصفهان”,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:3},{“id”:262,”title”:”شیراز”,”slug”:”Shiraz”,”provinceSlug”:”Fars”,”countrySlug”:”iran”,”countryTitle”:”ایران”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان فارس”,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:3},{“id”:28355,”title”:”قشم”,”slug”:”Qeshm”,”provinceSlug”:”Hormozgan”,”countrySlug”:”iran”,”countryTitle”:”ایران”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان هرمزگان”,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:3},{“id”:44,”title”:”اردبیل”,”slug”:”ardabil”,”provinceSlug”:”Ardabil”,”countrySlug”:”iran”,”countryTitle”:”ایران”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان اردبیل”,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:3},{“id”:20015,”title”:”سرعین”,”slug”:”Sarein”,”provinceSlug”:”Ardabil”,”countrySlug”:”iran”,”countryTitle”:”ایران”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان اردبیل”,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:3},{“id”:361,”title”:”آستارا”,”slug”:”astara”,”provinceSlug”:”Gilan”,”countrySlug”:”iran”,”countryTitle”:”ایران”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان گیلان”,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:3},{“id”:25463,”title”:”آنتالیا”,”slug”:”antalya”,”provinceSlug”:”Antalya”,”countrySlug”:”turkey”,”countryTitle”:”ترکیه”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان آنتالیا”,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:3},{“id”:113256,”title”:”گرجستان”,”slug”:”georgia”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”countryTitle”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:1},{“id”:113350,”title”:”ارمنستان”,”slug”:”armenia”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”countryTitle”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:1},{“id”:27047,”title”:”باکو”,”slug”:”Baku”,”provinceSlug”:”baku”,”countrySlug”:”azerbaijan-republic”,”countryTitle”:”جمهوری آذربایجان”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”بخش باکو”,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:3},{“id”:113230,”title”:”بلغارستان”,”slug”:”bulgaria”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”countryTitle”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”isRecentlySearch”:false,”attractionInfoType”:1}];
var tourDefault=[{“id”:344,”title”:”تور استانبول”,”slug”:”استانبول”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:3,”tagCount”:7,”tourInfoType”:5},{“id”:586,”title”:”تور کیش”,”slug”:”کیش”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:0,”tourInfoType”:5},{“id”:547,”title”:”تور مشهد”,”slug”:”مشهد”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:0,”tourInfoType”:5},{“id”:345,”title”:”تور آنتالیا”,”slug”:”انتالیا”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:0,”tourInfoType”:5},{“id”:324,”title”:”تور دبی”,”slug”:”دبی”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:0,”tourInfoType”:5},{“id”:319,”title”:”تور ارمنستان”,”slug”:”ارمنستان”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:0,”tourInfoType”:5},{“id”:584,”title”:”تور قشم”,”slug”:”قشم”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:3,”tagCount”:7,”tourInfoType”:5},{“id”:554,”title”:”تور چابهار”,”slug”:”چابهار”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:0,”tourInfoType”:5},{“id”:398,”title”:”تور گرجستان”,”slug”:”گرجستان”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:0,”tourInfoType”:5},{“id”:6,”title”:”تور کویر گردی”,”slug”:”کویرگردی”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:1,”tourInfoType”:6},{“id”:522,”title”:”تور اروپا”,”slug”:”اروپا”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:0,”tourInfoType”:5},{“id”:445,”title”:”تور آفریقا”,”slug”:”افریقا”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:0,”tourInfoType”:5},{“id”:338,”title”:”تور تایلند”,”slug”:”تایلند”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:0,”tourInfoType”:5},{“id”:5,”title”:”تور طبیعتگردی”,”slug”:”طبیعت-گردی”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:1,”tourInfoType”:6},{“id”:9,”title”:”تور کریسمس ۲۰۲۲”,”slug”:”تور-کریسمس”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:null,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:null,”tourCount”:0,”categoryCount”:0,”tagCount”:1,”tourInfoType”:6}];
var hotelDefault=[{“id”:118,”title”:”تهران”,”slug”:”تهران”,”provinceSlug”:”Tehran”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان تهران”,”countryTitle”:”ایران”,”hotelInfoType”:3},{“id”:28516,”title”:”مشهد”,”slug”:”Mashhad”,”provinceSlug”:”Razavi-Khorasan”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان خراسان رضوی”,”countryTitle”:”ایران”,”hotelInfoType”:3},{“id”:57,”title”:”اصفهان”,”slug”:”Isfahan”,”provinceSlug”:”esfahan”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان اصفهان”,”countryTitle”:”ایران”,”hotelInfoType”:3},{“id”:262,”title”:”شیراز”,”slug”:”Shiraz”,”provinceSlug”:”Fars”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان فارس”,”countryTitle”:”ایران”,”hotelInfoType”:3},{“id”:30425,”title”:”تبریز”,”slug”:”Tabriz”,”provinceSlug”:”East-Azerbaijan”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان آذربایجان شرقی”,”countryTitle”:”ایران”,”hotelInfoType”:3},{“id”:435,”title”:”کیش”,”slug”:”Kish”,”provinceSlug”:”Hormozgan”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان هرمزگان”,”countryTitle”:”ایران”,”hotelInfoType”:3},{“id”:28355,”title”:”قشم”,”slug”:”Qeshm”,”provinceSlug”:”Hormozgan”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان هرمزگان”,”countryTitle”:”ایران”,”hotelInfoType”:3},{“id”:453,”title”:”یزد”,”slug”:”Yazd”,”provinceSlug”:”Yazd”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان یزد”,”countryTitle”:”ایران”,”hotelInfoType”:3},{“id”:3,”title”:”استان اردبیل”,”slug”:”Ardabil”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:”ایران”,”hotelInfoType”:2},{“id”:27,”title”:”استان مازندران”,”slug”:”Mazandaran”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:”ایران”,”hotelInfoType”:2},{“id”:25,”title”:”استان گیلان”,”slug”:”Gilan”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:”ایران”,”hotelInfoType”:2}];
var internalCityList={isRtl:true,results:[{label:”تهران (Thr)”,code:”thr”,cityTitle:”تهران”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”اصفهان (Ifn)”,code:”ifn”,cityTitle:”اصفهان”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”مشهد (Mhd)”,code:”mhd”,cityTitle:”مشهد”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”کیش (Kih)”,code:”kih”,cityTitle:”کیش”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”اهواز (Awz)”,code:”awz”,cityTitle:”اهواز”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”شیراز (Syz)”,code:”syz”,cityTitle:”شیراز”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”تبریز (Tbz)”,code:”tbz”,cityTitle:”تبریز”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”بندر عباس (Bnd)”,code:”bnd”,cityTitle:”بندر عباس”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”قشم (Gsm)”,code:”gsm”,cityTitle:”قشم”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”رشت (Ras)”,code:”ras”,cityTitle:”رشت”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”مراغه (Acp)”,code:”acp”,cityTitle:”مراغه”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”خوی (Khy)”,code:”khy”,cityTitle:”خوی”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”ماکو (Imq)”,code:”imq”,cityTitle:”ماکو”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”ارومیه (Omh)”,code:”omh”,cityTitle:”ارومیه”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”اردبیل (Adu)”,code:”adu”,cityTitle:”اردبیل”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”پارس آباد (Pfq)”,code:”pfq”,cityTitle:”پارس آباد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”کاشان (Kks)”,code:”kks”,cityTitle:”کاشان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”کرج (Pyk)”,code:”pyk”,cityTitle:”کرج”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”ایلام (Iil)”,code:”iil”,cityTitle:”ایلام”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بوشهر (Buz)”,code:”buz”,cityTitle:”بوشهر”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”خارک (Khk)”,code:”khk”,cityTitle:”خارک”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”عسلویه (Pgu)”,code:”pgu”,cityTitle:”عسلویه”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”شهرکرد (Cqd)”,code:”cqd”,cityTitle:”شهرکرد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”طبس (Tcx)”,code:”tcx”,cityTitle:”طبس”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بیرجند (Xbj)”,code:”xbj”,cityTitle:”بیرجند”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”سبزوار (Afz)”,code:”afz”,cityTitle:”سبزوار”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بجنورد (Bjb)”,code:”bjb”,cityTitle:”بجنورد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”آبادان (Abd)”,code:”abd”,cityTitle:”آبادان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”دزفول (Def)”,code:”def”,cityTitle:”دزفول”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”مسجد سلیمان (Qmj)”,code:”qmj”,cityTitle:”مسجد سلیمان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بندر ماهشهر (Mrx)”,code:”mrx”,cityTitle:”بندر ماهشهر”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”امیدیه (Akw)”,code:”akw”,cityTitle:”امیدیه”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”زنجان (Jwn)”,code:”jwn”,cityTitle:”زنجان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”سمنان (Snx)”,code:”snx”,cityTitle:”سمنان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”شاهرود (Rud)”,code:”rud”,cityTitle:”شاهرود”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”ایرانشهر (Ihr)”,code:”ihr”,cityTitle:”ایرانشهر”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”چابهار (Zbr)”,code:”zbr”,cityTitle:”چابهار”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”زابل (Acz)”,code:”acz”,cityTitle:”زابل”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”زاهدان (Zah)”,code:”zah”,cityTitle:”زاهدان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”جهرم (Jar)”,code:”jar”,cityTitle:”جهرم”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”فسا (Faz)”,code:”faz”,cityTitle:”فسا”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”لار (Lrr)”,code:”lrr”,cityTitle:”لار”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”لامرد (Lfm)”,code:”lfm”,cityTitle:”لامرد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”سنندج (Sdg)”,code:”sdg”,cityTitle:”سنندج”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بم (Bxr)”,code:”bxr”,cityTitle:”بم”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”جیرفت (Jyr)”,code:”jyr”,cityTitle:”جیرفت”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”رفسنجان (Rjn)”,code:”rjn”,cityTitle:”رفسنجان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”سیرجان (Syj)”,code:”syj”,cityTitle:”سیرجان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”کرمان (Ker)”,code:”ker”,cityTitle:”کرمان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”کرمانشاه (Ksh)”,code:”ksh”,cityTitle:”کرمانشاه”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”گرگان (Gbt)”,code:”gbt”,cityTitle:”گرگان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”کلاله (Klm)”,code:”klm”,cityTitle:”کلاله”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”ساری (Sry)”,code:”sry”,cityTitle:”ساری”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”نوشهر (Nsh)”,code:”nsh”,cityTitle:”نوشهر”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”رامسر (Rzr)”,code:”rzr”,cityTitle:”رامسر”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”اراک (Ajk)”,code:”ajk”,cityTitle:”اراک”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بندرلنگه (Bdh)”,code:”bdh”,cityTitle:”بندرلنگه”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”جزیره لاوان (Lvp)”,code:”lvp”,cityTitle:”جزیره لاوان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”همدان (Hdm)”,code:”hdm”,cityTitle:”همدان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”یزد (Azd)”,code:”azd”,cityTitle:”یزد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”خرم آباد (Khd)”,code:”khd”,cityTitle:”خرم آباد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”یاسوج (Yes)”,code:”yes”,cityTitle:”یاسوج”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”گچساران (Gch)”,code:”gch”,cityTitle:”گچساران”,isFeatured:false,airports:null,},],};var destinationInternalCityList={isRtl:true,results:[{label:”مشهد (Mhd)”,code:”mhd”,cityTitle:”مشهد”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”تبریز (Tbz)”,code:”tbz”,cityTitle:”تبریز”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”تهران (Thr)”,code:”thr”,cityTitle:”تهران”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”جزیره کیش (Kih)”,code:”kih”,cityTitle:”جزیره کیش”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”شیراز (Syz)”,code:”syz”,cityTitle:”شیراز”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”اهواز (Awz)”,code:”awz”,cityTitle:”اهواز”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”قشم (Gsm)”,code:”gsm”,cityTitle:”قشم”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”اصفهان (Ifn)”,code:”ifn”,cityTitle:”اصفهان”,isFeatured:true,airports:null,},{label:”چابهار (Zbr)”,code:”zbr”,cityTitle:”چابهار”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”زنجان (Jwn)”,code:”jwn”,cityTitle:”زنجان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”زابل (Acz)”,code:”acz”,cityTitle:”زابل”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”گچساران (Gch)”,code:”gch”,cityTitle:”گچساران”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”اراک (Ajk)”,code:”ajk”,cityTitle:”اراک”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”کرمانشاه (Ksh)”,code:”ksh”,cityTitle:”کرمانشاه”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”کاشان (Kks)”,code:”kks”,cityTitle:”کاشان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”سیرجان (Syj)”,code:”syj”,cityTitle:”سیرجان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”ارومیه (Omh)”,code:”omh”,cityTitle:”ارومیه”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”دزفول (Def)”,code:”def”,cityTitle:”دزفول”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”عسلویه (Pgu)”,code:”pgu”,cityTitle:”عسلویه”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”طبس (Tcx)”,code:”tcx”,cityTitle:”طبس”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”ماکو (Mku)”,code:”mku”,cityTitle:”ماکو”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”ایرانشهر (Ihr)”,code:”ihr”,cityTitle:”ایرانشهر”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”جهرم (Jar)”,code:”jar”,cityTitle:”جهرم”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”خارک (Khk)”,code:”khk”,cityTitle:”خارک”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”خوی (Khy)”,code:”khy”,cityTitle:”خوی”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”شاهرود (Rud)”,code:”rud”,cityTitle:”شاهرود”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”کرج (Pyk)”,code:”pyk”,cityTitle:”کرج”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”کلاله (Klm)”,code:”klm”,cityTitle:”کلاله”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”لامرد (Lfm)”,code:”lfm”,cityTitle:”لامرد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”ابوموسی (Aeu)”,code:”aeu”,cityTitle:”ابوموسی”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”آغاجاری (Akw)”,code:”akw”,cityTitle:”آغاجاری”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”فسا (Faz)”,code:”faz”,cityTitle:”فسا”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”آبادان (Abd)”,code:”abd”,cityTitle:”آبادان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”اردبیل (Adu)”,code:”adu”,cityTitle:”اردبیل”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”ایلام (Iil)”,code:”iil”,cityTitle:”ایلام”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بجنورد (Bjb)”,code:”bjb”,cityTitle:”بجنورد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بم (Bxr)”,code:”bxr”,cityTitle:”بم”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بندر عباس (Bnd)”,code:”bnd”,cityTitle:”بندر عباس”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بندر لنگه (Bdh)”,code:”bdh”,cityTitle:”بندر لنگه”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بندر ماهشهر (Mrx)”,code:”mrx”,cityTitle:”بندر ماهشهر”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بوشهر (Buz)”,code:”buz”,cityTitle:”بوشهر”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”بیرجند (Xbj)”,code:”xbj”,cityTitle:”بیرجند”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”پارس آباد (Pfq)”,code:”pfq”,cityTitle:”پارس آباد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”خرم آباد (Khd)”,code:”khd”,cityTitle:”خرم آباد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”رامسر (Rzr)”,code:”rzr”,cityTitle:”رامسر”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”رشت (Ras)”,code:”ras”,cityTitle:”رشت”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”رفسنجان (Rjn)”,code:”rjn”,cityTitle:”رفسنجان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”زاهدان (Zah)”,code:”zah”,cityTitle:”زاهدان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”سبزوار (Afz)”,code:”afz”,cityTitle:”سبزوار”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”سنندج (Sdg)”,code:”sdg”,cityTitle:”سنندج”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”شهرکرد (Cqd)”,code:”cqd”,cityTitle:”شهرکرد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”گرگان (Gbt)”,code:”gbt”,cityTitle:”گرگان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”لار (Lrr)”,code:”lrr”,cityTitle:”لار”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”مراغه (Acp)”,code:”acp”,cityTitle:”مراغه”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”نوشهر (Nsh)”,code:”nsh”,cityTitle:”نوشهر”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”همدان (Hdm)”,code:”hdm”,cityTitle:”همدان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”کرمان (Ker)”,code:”ker”,cityTitle:”کرمان”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”یزد (Azd)”,code:”azd”,cityTitle:”یزد”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”ساری (Sry)”,code:”sry”,cityTitle:”ساری”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”یاسوج (Yes)”,code:”yes”,cityTitle:”یاسوج”,isFeatured:false,airports:null,},{label:”جیرفت (Jyr)”,code:”jyr”,cityTitle:”جیرفت”,isFeatured:false,airports:null,},],};var externalCityList={isRtl:true,results:[{label:”بانکوک,تایلند”,code:”BKKALL”,cityTitle:”بانکوک”,isFeatured:true,airports:[{label:”بینالمللی دن موئنگ(dmk)”,code:”DMK”,cityTitle:”بانکوک”},{label:”سووارنابومی(bkk)”,code:”BKK”,cityTitle:”بانکوک”},],},{label:”بارسلونا,اسپانیا”,code:”BCNALL”,cityTitle:”بارسلونا”,isFeatured:true,airports:[{label:”بارسلونا(bcn)”,code:”BCN”,cityTitle:”بارسلونا”},],},{label:”استانبول,ترکیه”,code:”ISTALL”,cityTitle:”استانبول”,isFeatured:true,airports:[{label:”فرودگاه جدید استانبول(ist)”,code:”IST”,cityTitle:”استانبول”,},{label:”فرودگاه صبیحه گوکچن استانبول(saw)”,code:”SAW”,cityTitle:”استانبول”,},],},{label:”پاریس,فرانسه”,code:”PARALL”,cityTitle:”پاریس”,isFeatured:true,airports:[{label:”تیلی(bva)”,code:”BVA”,cityTitle:”پاریس”},{label:”شارل دو گول(cdg)”,code:”CDG”,cityTitle:”پاریس”},{label:”اورلی(ory)”,code:”ORY”,cityTitle:”پاریس”},],},{label:”پوکت,تایلند”,code:”HKTALL”,cityTitle:”پوکت”,isFeatured:true,airports:[{label:”بینالمللی پوکت(hkt)”,code:”HKT”,cityTitle:”پوکت”},],},{label:”تفلیس,گرجستان”,code:”TBSALL”,cityTitle:”تفلیس”,isFeatured:true,airports:[{label:”فرودگاه بینالمللی تفلیس(tbs)”,code:”TBS”,cityTitle:”تفلیس”,},],},{label:”تهران,ایران”,code:”THRALL”,cityTitle:”تهران”,isFeatured:true,airports:[{label:”فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ika)”,code:”IKA”,cityTitle:”تهران”,},],},{label:”ونکوور,کانادا”,code:”YVRALL”,cityTitle:”ونکوور”,isFeatured:true,airports:[{label:”کول هاربور سیپلین بیس(cxh)”,code:”CXH”,cityTitle:”ونکوور”,},{label:”ابتسفرد(yxx)”,code:”YXX”,cityTitle:”ونکوور”},{label:”بینالمللی ونکوور(yvr)”,code:”YVR”,cityTitle:”ونکوور”},],},],};var destinationExternalCityList={isRtl:true,results:[{label:”بانکوک,تایلند”,code:”BKKALL”,cityTitle:”بانکوک”,isFeatured:true,airports:[{label:”بینالمللی دن موئنگ(dmk)”,code:”DMK”,cityTitle:”بانکوک”},{label:”سووارنابومی(bkk)”,code:”BKK”,cityTitle:”بانکوک”},],},{label:”بارسلونا,اسپانیا”,code:”BCNALL”,cityTitle:”بارسلونا”,isFeatured:true,airports:[{label:”بارسلونا(bcn)”,code:”BCN”,cityTitle:”بارسلونا”},],},{label:”استانبول,ترکیه”,code:”ISTALL”,cityTitle:”استانبول”,isFeatured:true,airports:[{label:”فرودگاه جدید استانبول(ist)”,code:”IST”,cityTitle:”استانبول”,},{label:”فرودگاه صبیحه گوکچن استانبول(saw)”,code:”SAW”,cityTitle:”استانبول”,},],},{label:”پاریس,فرانسه”,code:”PARALL”,cityTitle:”پاریس”,isFeatured:true,airports:[{label:”تیلی(bva)”,code:”BVA”,cityTitle:”پاریس”},{label:”شارل دو گول(cdg)”,code:”CDG”,cityTitle:”پاریس”},{label:”اورلی(ory)”,code:”ORY”,cityTitle:”پاریس”},],},{label:”پوکت,تایلند”,code:”HKTALL”,cityTitle:”پوکت”,isFeatured:true,airports:[{label:”بینالمللی پوکت(hkt)”,code:”HKT”,cityTitle:”پوکت”},],},{label:”تفلیس,گرجستان”,code:”TBSALL”,cityTitle:”تفلیس”,isFeatured:true,airports:[{label:”فرودگاه بینالمللی تفلیس(tbs)”,code:”TBS”,cityTitle:”تفلیس”,},],},{label:”تهران,ایران”,code:”THRALL”,cityTitle:”تهران”,isFeatured:true,airports:[{label:”فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ika)”,code:”IKA”,cityTitle:”تهران”,},],},{label:”ونکوور,کانادا”,code:”YVRALL”,cityTitle:”ونکوور”,isFeatured:true,airports:[{label:”کول هاربور سیپلین بیس(cxh)”,code:”CXH”,cityTitle:”ونکوور”,},{label:”ابتسفرد(yxx)”,code:”YXX”,cityTitle:”ونکوور”},{label:”بینالمللی ونکوور(yvr)”,code:”YVR”,cityTitle:”ونکوور”},],},],};
var restaurantDefault=[{“id”:118,”title”:”تهران”,”slug”:”تهران”,”provinceSlug”:”Tehran”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان تهران”,”countryTitle”:”ایران”,”restaurantInfoType”:3},{“id”:28516,”title”:”مشهد”,”slug”:”Mashhad”,”provinceSlug”:”Razavi-Khorasan”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان خراسان رضوی”,”countryTitle”:”ایران”,”restaurantInfoType”:3},{“id”:57,”title”:”اصفهان”,”slug”:”Isfahan”,”provinceSlug”:”esfahan”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان اصفهان”,”countryTitle”:”ایران”,”restaurantInfoType”:3},{“id”:262,”title”:”شیراز”,”slug”:”Shiraz”,”provinceSlug”:”Fars”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان فارس”,”countryTitle”:”ایران”,”restaurantInfoType”:3},{“id”:30425,”title”:”تبریز”,”slug”:”Tabriz”,”provinceSlug”:”East-Azerbaijan”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان آذربایجان شرقی”,”countryTitle”:”ایران”,”restaurantInfoType”:3},{“id”:435,”title”:”کیش”,”slug”:”Kish”,”provinceSlug”:”Hormozgan”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان هرمزگان”,”countryTitle”:”ایران”,”restaurantInfoType”:3},{“id”:28355,”title”:”قشم”,”slug”:”Qeshm”,”provinceSlug”:”Hormozgan”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان هرمزگان”,”countryTitle”:”ایران”,”restaurantInfoType”:3},{“id”:453,”title”:”یزد”,”slug”:”Yazd”,”provinceSlug”:”Yazd”,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:”استان یزد”,”countryTitle”:”ایران”,”restaurantInfoType”:3},{“id”:3,”title”:”استان اردبیل”,”slug”:”Ardabil”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:”ایران”,”restaurantInfoType”:2},{“id”:27,”title”:”استان مازندران”,”slug”:”Mazandaran”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:”ایران”,”restaurantInfoType”:2},{“id”:25,”title”:”استان گیلان”,”slug”:”Gilan”,”provinceSlug”:null,”countrySlug”:”iran”,”cityTitle”:null,”provinceTitle”:null,”countryTitle”:”ایران”,”restaurantInfoType”:2}];
کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب کجارو تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.
خانه » تاریخ من » میدان امام اصفهان
اصفهان را همه ما به عنوان یک شهر تاریخی میدانیم که در دورانهای مختلف با فرازونشیبهای بسیاری روبرو بوده و روزگاران تلخ و شیرینی را دیده است. اصفهان از زمانی که به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد، در واقع به دوران اوج خود وارد شد. زمانی که حاکمان تلاش کردند تا برای آبادی پایتخت ایران شروع به ساخت و ساز بناهای مختلف کنند، میدان نقش جهان یا میدان امام کنونی، به عنوان یکی از بزرگترین و زیباترین آثار تاریخی این شهر، شروع به شکلگیری کرد. میدان امام اصفهان، اکنون مکانی فراتر از یک بنای تاریخی است، محلی که علاوهبر تاریخ پُر بار این کشور، مرکز تبادلات مالی، فرهنگی و هنری است، محلی که نشاندهنده فرهنگ غنی ایران و ایرانی است.
تا پیش از روی کار آمدن صفویان، محل میدان امام در واقع باغی بوده به نام نقش جهان که نام خود را از شهری در آذربایجان وام گرفته بود. این شهر در حال حاضر نخجوان نام دارد، اما میدان نقش جهان نام دیرینه خود را حفظ کرده است.
میدان نقش جهان اصفهان یا میدان امام کنونی در دوره صفوی به صورت مستطیل شکل طراحی شده است. طول میدان ۵۲۵ متر و عرض آن ۱۵۹ متر و بسیار بزرگتر از میدان دوژ پاریس است که با طرح مربعی به ابعاد ۱۰۵ متر مربع در سال ۱۳۱۲ میلادی بنا شده است. به عبارتی میتوان گفت که در حال حاضر میدان امام اصفهان یکی از بزرگترین میادین چهار ضلعی در جهان است که پس از میدان تیان آنکمن در پکن دومین رتبه را به خود اختصاص داده است.
این میدان به گونهای طراحی شده که اندازه آن مطابق با میدانی مناسب برای بازی چوگان است. حتی میتوانید نشانههایی از دلیل طراحی این میدان را در دو ستون سنگی مقابل مسجد امام ببینید که قرینه آنها نیز دقیقاً روبهروی بازار قیصریه قرار داشته و خود نشانی است از محلی مناسب برای بازی چوگان و دیگر ورزشها که در زمان گذشته انجام میشد.میدان امام
میدان نقش جهان در دوره تیموریان در ابعاد کوچکتری ساخته شد اما این میدان در دوره شاه عباس اول گسترش پیدا کرد و به وسعت کنونی رسید. اغلب بناهایی که در حال حاضر دورتادور این میدان احداث شدهاند همگی مربوط به همین دوره هستند. متاسفانه زمانی که پایتخت کشور ایران از شهر اصفهان به شیراز منتقل شد، اندکی از اهمیت میدان نقش جهان کاسته شد.
از جمله بناهای تاریخی و قسمتهای دیدنی میدان امام اصفهان میتوان به مسجد امام، مسجد شیخ لطف الله، عمارت عالی قاپو، دروازههای سنگی چوگان در جنوب و شمال میدان و سَر در بازار قیصریه اشاره کرد. به عبارتی میتوان گفت که میدان امام اصفهان مانند یک اثر هنری زیبا، چهار اثر هنری-تاریخی دیگر این شهر را به یکدیگر پیوند داده است. علاوهبر این بناهای تاریخی، میدان امام اصفهان دورتادور خود دارای ۲۰۰ هجره دو طبقه است که در حال حاضر در آنها به عرضه صنایع دستی اصفهان پرداخته میشود.
این میدان زیبا و بینظیر توسط هنرمندان چیرهدستی چون شیخ بهایی، استاد محمدرضا اصفهانی و استاد علیاکبر اصفهانی خلق شده است. این استادان گرانقدر، طراح بناهای اطراف میدان امام اصفهان، یعنی کاخ عالی قاپو، مسجد امام، سَر در قیصریه و مسجد شیخ لطفاله نیز بودهاند.
میدان امام اصفهان در تاریخ ۸ بهمن ماه سال ۱۳۱۳ شمسی به عنوان یکی از آثار ملی-تاریخی این شهر در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده و سپس در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ و به همت مسئولین، به عنوان میراث فرهنگی شهر اصفهان در سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسید.
نام قدیمی میدان امام اصفهان یعنی میدان نقش جهان، به حق نشان از نقش جهان در این شهر دارد. شهری که در زمانی که پایتخت ایران بوده، به یکی از شهرهای تبدیل شد که از گذشته تاکنون در میان ایرانیان، با نام اصفهان نصف جهان شهرت پیدا کرد. وجود ابنیه تاریخی و البته میدان بینظیر و غیرقابل وصف میدان امام، این منطقه را به بزرگترین مرکز تبادل فرهنگی استان تبدیل کرده است.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
ما در رسانه ملی حرکتی را برای شناخت بهتر ایران در قالب پویشی همه جانبه پیگیری میکنیم؛ ایران من قرار است که نشان دهد و بگوید چه رابطهای بین من (هر هموطن) و ایران وجود دارد و چگونه میتوان با شناخت سرمایههای ملی به یک هویت ملی قوی دست یافت. این پویش نشان میدهد در «ایران» من چه فرصتهایی نهفته است و «من» چگونه میتوانم از آنها برای رشدِ فزاینده ایران بهره ببرم
رزرو هتل با پشتیبانی ۲۴ ساعته در جااینجاس
مگر می توان به اصفهان سفر کرد و یک روز کامل را با میدان نقش جهان (میدان شاه عباس یا میدان امام کنونی) نگذراند. اگر چه این میدان از نظر تاریخی اهمیت دارد، اما محبوبیت آن فقط به این دلیل نیست، در میدان نقش جهان حال و هوای سنتی اصفهان را می توان یافت، صدای قلم قلمزنان که با ظرافت بر مس و نقره کوبیده می شود، هنر دست میناکاران و حاصل پنجه های هنرمندان بر دار قالی چشم هر بیننده ای را ساعت ها خیره می کنند.
این میدان به شکل یک مستطیل به طول بیش از 500 متر و عرض 165 متر است. میدان امام اصفهان در سال 1313 به عنوان یک اثر تاریخی ملی در فهرست آثار ملی کشورمان ثبت گردید و در سال 1358 هم در لیست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.
میدان نقش جهان اصفهان یکی از جاذبه های گردشگری اصلی گنبدهای فیروزه ای است. پیش از بنای این میدان در این محل باغ نقش جهان قرار داشت که در دوره های تیموریان و آق قویونلوها، ساختمان های دولتی و کاخ فرمانروایان را در خود جای داده بود. در باغ نقش جهان، میدانی به نام درب کوشک نامیده می شد و در دوران سلجوقی محل اعدام مجرمان و برگزاری بعضی آیین های مذهبی بود. درب کوشک در محل فعلی عمارت عالی قاپو قرار داشته است. با روی کار آمدن شاه عباس صفوی اصفهان پایتخت ایران شد. در سال 1011 به دستور شاه عباس میدان نقش جهان بنا گردید، از اینرو به آن میدان شاه عباس نیز گفته می شود. میدان امام اصفهان محل برگزار بازی های چوگان نیز بود و هم اکنون دو دروازه سنگی چوگان نیز در شمال و جنوب میدان از گذشته به یادگار مانده است. در جریان حمله افغان ها قسمت هایی از میدان تخریب شد، اما در دوران پهلوی اول مجددا بازسازی گردید.
میدان امام
پیش از ساخت این بنا، سبزه میدان به عنوان میدان اصلی شهر اصفهان به حساب می آمد. این میدان که به آن میدان کهنه نیز می گویند در عصر سلجوقی به وجود آمده است و چندی پیش با همت شهرداری منطقه 3 اصفهان به همان شکل سنتی خود احیا شد و رونق یافت. این میدان هم اکنون به نام میدان امام علی یا عتیق شناخته می شود.
این مجموعه بناهایی را در دل خود جای داده است که هر گدام در نوع خود بی نظیر هستند، این بناها شامل مسجد شاه، مسجد شیخ لطف الله، عمارت عالی قاپو، بازار قیصریه، بازار تفنگ سازها و … می شود. بازار قیصریه از میدان امام تا سبزه میدان ادامه دارد، از اینرو بسیاری از گردشگران پس از آنکه گشتی در میدان نقش جهان زدند از طریق این بازار به دیدن میدان امام علی یا عتیق نیز می روند. از عصارخانه های قدیمی اصفهان تنها دو عدد باقی مانده است که یکی از آنها در میدان نقش جهان قرار دارد. این بنا در حال حاضر مرمت شده است و پذیرای گردشگران از سراسر جهان می باشد.
همچنین انواع خوراکی ها و سوغاتی های سنتی اصفهان را در میدان نقش جهان و اطراف آن می توان یافت. سوغاتی هایی نظیر گز، پولکی، قلم زنی، خاتم کاری، مینا کاری، سفره قلمکار و… . به علاوه گردشگران در رستوران های سنتی اطراف میدان نقش جهان نیز می توانند یک وعده غذای اصیلی اصفهانی را میل کنند.
اهل سفرها، برای باخبر شدن از پیشنهادهای ویژهی جااینجاس، ایمیل خود را وارد کنید.
کلیه حقوق این سایت متعلق به آژانس خدمات مسافرتی فرش تا عرش قاصدک کارمانیا میباشد.
با نوبان ،هیچ لحظه ای برای شروع دیر نیست
ازامتحان روشهای بیهوده افزایش قد خسته شدی؟
میدان نقش جهان اصفهان یا همان میدان امام اصفهان، از میادین زیبا و تاریخی ایران است
میدان امام
موقعيت: ميدان امام حسين(ع) خيابان سپاهسال تاسيس: ۱۱ هجري قمري (دوره شاه عباس اول)طول تقريبي: ۵۰۷ متر و عرض ۱۵۸ مترمیدان نقش جهان اصفهان یا همان میدان امام اصفهان، از میادین زیبا و تاریخی ایران است، میدانی مستطیل شکل در مرکز شهر اصفهان.
میدان نقش جهان در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۱۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد و در اردیبهشت ۱۳۵۸ جزء نخستین آثار ایرانی بود که به عنوان میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت جهانی رسید. میدان نقش جهان که بعد از انقلاب اسلامی نام رسمی آن میدان امام شد همانند زنجیری چهار اثر تاریخی بی نظیر را به هم پیوند داده است : مسجد شیخ لطف الله، مسجد امام اصفهان، سردر قیصریه و بازار قیصریه اصفهان و کاخ عالی قاپو، علاوه بر این بناها دویست حجره دو طبقه پیرامون میدان واقع شده است که عموما جایگاه عرضه صنایع دستی اصفهان است.قسمتهاي ديدني ميدان نقش جهان عبارت است از:مسجد اماممسجد شيخ لطف اللهعمارت عالي قاپو سر در بازار قيصريهدو دروازه سنگي چوگان در شمال و جنوب ميدانميدان نقش جهان ساخته شده در عصر صفوي گسترده به طول ۵۲۵ متر و عرض ۱۵۹ متر طراحي گرديده است، اين در حالي است كه در همان دوره ميدان دوژ پاريس با طراحي مربعي شكل كه هر ضلعش تنها ۱۴۰مترمربع بيش نداشت به فرمان هانري چهارم درسال ۱۶۱۲ ميلادي بنا گرديد. ميدان امام از ميدان سرخ مسكو نيز كه يكي از گسترده ترين و نامي ترين ميدان هاي جهان بود، گسترده تر است . ميدان بزرگ شهر بروكسل بلژيك نيز با اندازه اي ۶۸*۱۱۰ متر از ديدگاه گستردگي كمتر از يك دهم ميدان نقش جهان پهنه دارد. در قياس با ميدان كنكورد پاريس نيز ميدان نقش جهان از ديدگاه تاريخي برتري دارد و پس از ميدان تيان آنكمن در پكن دومين ميدان بزرگ جهان به شمار مي رود. اين ميدان با اندازه ها و هماهنگي كه در ساخت و ساز آن شكل گرفته است در طي سده ها شگفتي اروپاييان را بر انگيخته است، ميداني كه درست در اندازه و هم خواني ميداني براي بازي چوگان است و گستره اي برابر با ۸۳۵۰۰ متر مربع را فرا مي گيرد.
میدان نقش جهان در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۱۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد
براساس سفرنامه هاي موجود، ميدان نقش جهان جايگاهي مناسب براي اجراي مراسم و آيين هاي بي شماري بوده است كه گاه دولتي و گاه مردمي به شمار مي رفته است: بازي چوگان، آتش بازي، رژه نظامي و جشن هاي ميهني از آن جمله اند. ميدان نقش جهان از سوي سازمان يونسكو به عنوان ميراث فرهنگي بشري به ثبت رسيده است .ميدان امام به جای ميدان کوچکی که از دوران تيموريان باقی مانده بود احداث گرديد. به هنگامی که دو مسجد امام و شيخ لطف الله و سردر بازار قيصريه ساخته شد اين ۳ بنا با طاقهای متحدالشکل به هم مربوط شدند و با پايان يافتن ميدان و خاتمه تزئينات، کف آن شن ريزی و مسطح شد. از اين زمان بود که ميدان برای انجام مسابقات و بازی های معمول آن عصر مانند چوگان و قاپوق اندازی مورد استفاده قرار می گرفت. دو ستون سنگی که در جلو مسجد امام واقع شده و قرينه آنها نيز روبروی بازار قيصريه هستند بيانگر انجام بازی چوگان و ساير ورزش ها در ميدان می باشند.چهار طرف ميدان نقش جهان، چهار بازار قرار گرفته که به وسيله مغازه های داخل ميدان به ميدان مربوط می شوند. اين بازارها در روزگار صفويه هر يک به شغلی اختصاص داشت.
بيشتر سياحان و جهانگردانی که از اصفهان مطلب نوشته اند بر شکوه و عظمت ميدان نقش جهان تأکيد کرده و از حضور سفرا و نمايندگان خارجی و ساير اتباع کشورهای ديگر در اين ميدان خاطراتی را ذکر کرده اند.
میدان نقش جهان، جزء نخستین آثار ایرانی بود که به عنوان میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت جهانی رسید
به نوشته برخی از اين سفر نامه ها، بسياری از مذاکرات تاريخی که بين دولتمردان ايران و فرستادگان خارجی انجام می شد در همين ميدان نقش جهان صورت می گرفت.آنچه درباره ميدان امام می توان گفت اينکه اين اثر نفيس و با شکوه که در دنيا از شهرتی چشمگير و بی نظير برخوردار است با مجموعه عناصر و عملکردهائی که در نقش های سياسی، مذهبی، اقتصادی، توريستی، و تفريحی داشته پيوسته در آسمان هنر و زيبائی ايران و جهان می درخشد. به طوری که با جرأت می توان ادعا کرد که اين ميدان همراه با فضاهای تکميلی و عناصر مربوط به آن يعنی عمارت عالی قاپو، مسجد شيخ لطف الله، مسجد امام، توحيد خانه، سردر قيصريه و راسته بازارها به تنهائی با تمام زيبائی ها و جاذبه های جهانگردی ايران برابری می كند.
ميدان نقش جهان به طول ۵۲۵ متر و عرض ۱۵۹ متر طراحي گرديده است
منبع:isfahan.ir
دور دنیا با یک کلیک
خرید آنلاین بلیط هواپیما، هتل و قطار
منزل خود ر رویایی کنید
بهترین کلاس های آنلاین کنکور با کلاسینو
تور مشهد هوایی ارزان و لحظه آخری
قابل توجه فروشگاه های فعال و عمده فروشان
آموزش طراحی سایت و سئو (حضوری و غیر حضوری)
مدرن ترین مبلمان موجود در بازار
اعطای نمایندگی فروش کیک و کلوچه
30%تخفیف پرفروش ترین تصفیه آب خانگی
با یه سفر ارزان تو پاییز چطوری؟
دیگه نگران انتخاب مدل لوسترت نباش
رویای خود را دکور کنید.*پارس نوران
خرید آنلاین گوشی / ارسال سریع
تور لحظه آخری را با پایین ترین قیمت
نمیدونی چه مدل لوستری به خونت میاد؟
برنامه پرواز ها وقیمت بلیط درروزهای آتی
با کلاسینو همه نکات مهم درسی رو یادبگیر!
میدان امام
ویزاروسیه برای ایرانیان|فوری+مشاوره رایگان
دیگه میتونی هم قد همسرت باشی!
کیف پول امن دارایی های دیجیتال
بلیط هواپیما چارتر ارزان – خارجی و داخی
پخش زنده کلاس های کنکور* رایگان
بلیط چارتر بخریم یا سیستمی؟
رزرو بهترین تورهای ترکیه باکمتر از 6میلیون
همین حالا کلاسینویی شوید!
کالا ها و خدمات منتخب
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
در دوره ی تیموریان میدان نقش جهان در اندازه ای کوچکتر ساخته شد. این میدان در دوره ی شاه عباس اول توسعه و گسترش یافته و به شکل کنونی خود در آمد. اغلب بناهای اطراف این میدان نیز در همین دوره ساخته شد. بعد از منتقل شدن پایتخت کشور از اصفهان به شیراز ، اهمیت میدان نقش جهان روز به روز کمتر شد.
تاریخچه میدان نقش جهان
میدان و بناهای پیرامونش بیشتر در دوره قاجار تخریب شد اما با روی کار آمدن دولت پهلوی تمامی بناهای پیرامون میدان به صورت کامل تعمیر و بازسازی شدند. تا امروز کار بازسازی و تعمیر این بناها بصورت مداوم انجام میشود. محل بنای میدان نقش جهان در جایی بود که قبل از آن باغ وسیعی به اسم نقش جهان در آنجا قرار داشت.عرض این میدان 165متر ، طول آن بیش از 500 متر و مساحت آن حدودا 85 هزار متر مربع می باشد.میدان امام
رژه قشون ،بازی چوگان ، برگزاری آئین ها و جشن ها و نمایشهای مختلف در دوره شاه عباس اول و جانشینان او در این محل بر گزار می شد.یادگار از آن دوران دو دروازه سنگی چوگان است که در این میدان بر جای مانده است.دورتا دور این میدان ابنیه ای باشکوه مثل کاخ عالی قاپو ، سر در قیصریه،مسجد شیخ لطف الله و مسجد جامع عباسی بنا شده که هر کدام از آنها از معماریهای فاخر و با شکوه دوره صفویان میباشند.
بنای تاریخی نقش جهان اصفهان
دستان هنرمند و فکر خلاق معماران توانمند کشورمان به خصوص شیخ بهایی ، استاد علی اکبر اصفهانی و استاد محمد رضا اصفهانی خالق این میدان و بناهای اطراف آن شامل کاخ عالی قاپو، مسجد شیخ لطف الله،مسجد امام و سر در قیصریه بودند.
نمای فوق العاده میدان نقش جهان در شب
در زمان شاه عباس اول ،پیش از ساخته شدن بناهای کنونی، محل برگزاری بعضی از مراسم رسمی مانند جشن باستانی نوروز و اعدام محکومین به اعدام در میدان کوشک انجام می شد. ابنیه موجود کنونی را در دوران حکومت شاه عباس اول به استناد به منابع مختلف تاریخی مربوط به سال 1011 قمری دانسته اند.
با این وجود از ابتدای حکومت شاه عباس سطح میدان در اندازه ی وسیعتری از میدان کوشک سابق باز شده و آتشبازی و مراسم چراغانی در آن بر گزار می شد. احتمالا نقشه ی این میدان از روی نقشه ی میدان حسن پادشاه در تبریز الهام گرفته شده باشد،دوتن از اساتیدی که میدان را به شکل کنونی طرح ریزی کردند استاد علی اکبر و محمدرضا اصفهانی بودند. بر سر در مسجد جامع عباسی و محراب مسجد شیخ لطف الله نام این دو استاد به چشم می خورد.
در مدت زمان ساخت میدان و پس از آن و در طول دوران حکومت صفویان ، میدان نقش جهان فعال و پویا بوده ، ولی در زمان شاه سلیمان و شاه سلطان حسین ، به مرور از رسیدگی به میدان جلوگیری شده است.
راکد شدن جوی های آب در دوره شاه سلطان حسین ، باعث خشک شدن آخرین درختانی که شاه عباس با دست خود کاشته بود شد.
عکس های میدان نقش جهان
این میدان هم مثل دیگر بناهای تاریخی اصفهان مورد بی مهری حکمای دوره قاجار قرار گرفت.در مدت آشفتگی ایران از حمله افاغنه تا روی کار آمدن حکومت قاجار ، بخشهایی از عمارت نقاره خانه تخریب شد. در دوران حکومت بعضی از حکمرانان محلی از جمله ظل السلطان و شاهزاده صارم الدوله این مجموعه تا مرز تخریب هم پیش رفت.در انتهای دوران قاجار قسمت عمده و زیادی از حجره ها خراب شده بود و کاشیکاری های گنبد ها شکسته و تکه تکه و همچنین میدان از همه جهت نیاز مبرم به بازسازی و مرمت داشت.
وجه تسمیه
در محل این میدان تا قبل از حکومت صفویان ، یک باغ به نام نقش جهان وجود داشته است.اسم این باغ را از شهری در آذر بایجان گرفته بودند که اکنون نخجوان نام گرفته است. در مورد این شهر حمدالله مستوفی عنوان کرده است:”شهری خوش است و آن را نقش جهان خوانند و اکثر عمارات آن از آجر است”. در دوره رضا شاه بعد از بازسازی میدان و بناهای اطراف، نام رسمی میدان تبدیل به میدان شاه و همچنین مسجد جامع عباسی به مسجد شاه مبدل شد.میدان امام یا میدان امام خمینی نام رسمی این میدان در دوره کنونی است.
بررسی تاریخچه میدان نقش جهان
جهانگرد فرانسوی معروف به دیو لافوا که در سال 1298 هجری قمری بازدیدی از این میدان داشته است در مورد آن چنین می گوید:من نیازی به حل مسآله مهمی ندارم که مثل فیثاغورث یونانی در جهت آن تلاش کنم، بر عکس برای من کاملا محرز است و با اطمینان کامل می توانم عنوان کنم که هیچگونه بنایی در دنیای متمدن و شهر نشین امروزی وجود ندارد که از هر جهت چه تقارن عمارت و چه زیبایی قابل قیاس با این میدان باشد. این تنها تفکرات شخصی و عقیده من نیست چرا که دیگر اروپاییان که متخصص مهندسی و معماری هستند این دیدگاه را دارند.
همچنین جهانگرد ایتالیایی به نام پیترو دلاواله این نظر و عقیده را دارد که:گرداگرد این میدان فاخر را ابنیه هایی برابر و هماهنگ و زیبا احاطه کرده است که در هیچ نقطه ای اتصال آن قطع نشده است، همه دکان ها هم تراز با خیابان ها و همه در ها بزرگ هستند و بالای آن ها پنجره ها و ایوان هایی با زیباترین و متنوع ترین تزئینات چشم اندازی خیره کننده ایجاد کرده است.
میدان نقش جهان از نظر جهانگردان و مورخان
تناسب داشتن در معماری و ظرافت کار در این میدان زیبایی دوچندان به آن میدهد و من به جرات میتوانم بگویم میدان نقش جهان را به عمارتهای میدان ناوو نادر “رم” که بلندتر و غنی تر هستند،ترجیح می دهم.
یک ایران شناس آلمانی به نام پرو فسور هینتس،در مورد میدان نقش جهان اینچنین نوشته :میدان دقیقا در مرکز شهر واقع است.زمانی این بنا صورت گرفته که شبیه به آنرا از نظر بزرگی و سبک معماری و اصول شهر سازی در دنیا نداریم. جهانگردی فرانسوی به نام شاردان که معروف و نکته سنج هست میدان نقش جهان را یک مرکز خرید و فروش بزرگ معرفی میکند.( همشهری ، خرداد 75، 5 ).
در کتاب معماری ایران پروفسور، آرتور پوپ ،که در رابطه با مسجد امام است اینگونه نوشته:با وجود اینکه شاه عباس بی صبرانه منتظر تمام شدن کار مسجد بود ساختن این مسجد به آرامی پیش میرفت ،طوری که نمای مرمرین آن در سال 1638 میلادی پایان یافت .این مسجد تاریخی نشان از تاریخ چند هزارساله ایران در مسجد سازی است.( همشهری ، خرداد 75 ،5 )
معماری و طرح فوق العاده شیک میدان نقش جهان
علیرضا عباسی کتیبه سر در مسجد با خط ثلث نگاشته است علیرضا،خوشنویس معروف عصر صفوی و تاریخ به سال 1025 هجری نشان از این است که شاه عباس این مسجد را از مال پاک و بی ریای خود بنا نموده است و ثوابش را به روح جد بزرگ خودش شاه طهماسب هدیه کرده است.در قسمت پایینی این کتیبه،کتیبه دیگری که با خط محمد رضا امامی منقش شده است نصب گردیده که به این طریق از مقام معماری و مهندسی،معمار مسجد جامع جدید اصفهان ( در مقابل مسجد جامع عتیق ) یعنی استاد علی اکبر اصفهانی تقدیر و قدردانی شده است .ارتفاع گنبد بزرگ مسجد 52 متر و مناره های داخل آن به ارتفاع 48 متر و مناره های سردر آن در میدان نقش جهان به ارتفاع 42 متر می باشد .قطعه های عظیم سنگهای مرمری همپارچه و سنگابهای نفیس، به ویژه سنگاب نفیس شبستان غربی گنبد عظیم که مورخ به سال 1095 هجری است،از قسمتهای بسیار دیدنی این مسجد بی مانند جهان اسلام است.
در قسمت و ضلع شرقی میدان نقش جهان مسجد شیخ لطف الله بنا شده است. این مسجد نیز به فرمان شاه عباس اول ساخته شد که در سال 1011 شروع و در سال 1028 به اتمام رسید.استاد محمدرضا اصفهانی معماری این مسجد را بر عهده داشته و علیرضا عباسی خوشنویس معروف زمان صفویه کتبیه سر در آن را به خط ثلث نوشته است.
شاه عباس این مسجد را برای قدردانی از پدر زن خود یعنی شیخ لطف الله که از علمای بزرگ شیعه و از مردمان جبل عامل و لبنان کنونی بود ساخت . در جوار این مسجد ، مدرسه ای نیز برای شیخ لطف الله بنا شد تا در آن تدریس کند که متاسفانه تخریب شده است. مسجد شیخ لطف الله با اینکه مناره و صحن ندارد اما گنبد بزرگی دارد که کمتر معماری هایی از آن نمونه دارا هستند،یکی دیگر از محسنات این مسجد نداشتن مشکل قبله است چون با قرار گرفتن این مسجد در ضلع شرقی میدان قبله از دهلیز قابل مشاهده است.
وسعت و بزرگی میدان نقش جهان اصفهان
در سال 1020 هجری به فرمان شاه عباس اول ساخت مسجد جامع عباسی شروع و در سال 1025 بنای ساختمان مسجد به اتمام رسید.کار تزیئن مسجد در سال 1025 شروع شد و زمانی که دو تن از جانشینان شاه عباس حاضر بودند ادامه داشت. استاد علی اکبر اصفهانی معماری مسجد را و علیرضا عباسی خوشنویسی کتیبه سر در آن را بر عهده داشتند. در قسمت جنوب غربی مدرسه در نقطه ی مشخصی تکه سنگی قرار داده شده که ظهر دقیق اصفهان را در همه فصول نشان می دهد که این محاسبات به شیخ بهایی نسبت داده شده است ،یکی دیگر از ویژگی های این مسجد پژواک صدا در زیر گنبد بزرگ مسجد است که ارتفاع آن به 52 متر می رسد.
کاخ عالی قاپو که به قصر دولتخانه معروف است در زمان صفوی، به دستور شاه عباس اول ساخته شد. کاخ عالی قاپو شامل پنج طبقه است که هر کدام از طبقات تزئینات جداگانه و منحصر به فردی دارند. رضا عباسی نقاش معروف دوران صفوی مینیاتورهای زیبایی را بر دیوارهای کاخ رسم کرده،گچبری های بسیار ویژه و خیره کننده که زیبایی دو چندان به کاخ داده به خصوص گچبری اتاق صوت که دارای خواص آکوستیک می باشد چراکه به هنگام پخش آهنگی آوا های موسیقی را خیلی موزون و بدون ایجاد پژواک پخش می کرده است.
در زمان پادشاهی شاه عباس دوم در سال 1054، تالار با عظمت و زیبایی به این کاخ اضافه شد و زیبایی های کاخ جذاب تر و کامل تر شد.شاه عباس و جانشینان او در این کاخ، از میهمانان و سفیران والا مقام و بلند پایه خودشان پذیرائی می کردند.از قسمت بالایی این کاخ میشود شهر اصفهان را با یک منظره ی عالی نظاره گر بود.با استناد به گفته ها:علت نامگذاری عالی قاپو این است که درب ورودی این کاخ را از نجف اشرف آوردند اما در روایتی دیگر گفته شده این نامگذاری از باب العالی عثمانیان فرا گرفته شده است.زنجیری بر قسمت درگاه این کاخ آویزان بوده که مردم وقتی به آن پناه میبردند از هرگونه تعرضی در امان بوده اند و به غیر از شخص شاه کسی حق تعرض به آنان را نداشته است.
میدان امام
جاذبه های گردشگری اصفهان – کاخ عالی قاپو
به جز بناهایی که هم اکنون وجود دارند ابنیه های مختلف دیگری هم در میدان نقش جهان موجود هستند که به مرور زمان کاربرد و خاصیت خود را از دست داده و بین رفتند به طور مثال می توان گفت (عمارت ساعت به طور کلی از بین رفته و بنای مسجد شیخ لطف الله جایگزین آن شده و احداث گردیده است) و سرستون های با عظمت که احتمال دارد از تخت جمشید به اصفهان رسیده بودند(که یکی به چهلستون انتقال یافته و دیگری واقع در موزه ایران باستا می باشد)،110 عراده توپ اسپانیایی (غنیمت فتح جزیره هرمز به وسیله امامقلی خان) و میله قپق به ارتفاع چهل متر در مرکز میدان (که امروزه به کلی از میان رفته است) از آنجمله اند.
توریست:شهر بسیار زیباست بازارها خیلی قشنگ هستند کاشی ها اعجاب انگیزند!تمام جاهایی که امروز برای گشت و گذار به آنها سر زدیم بی نظیرند.برای ما این یک تجربه کاملا جدید و متفاوت است.
توریست:ما تازه از این کاخ دیدن کردیم.بسیار زیباست ،از پله چند طبقه بالا رفتیم تزیینات داخل کاخ را دیدیم و در نهایت به طبقه ششم رسیدیم جایی که گفته می شود محل اجرای موسیقی بوده است ،اکوستیک داخل آن عالی است.
توریست:این باورنکردنی است !چنین چیزی را من تابحال در تمام زندگی ام ندیده ام ،از آن طرف کاخ که به آن نگاه می کنید تصور می کنید که وارد سالن بزرگی خواهید شد اما وقتی وارد می شوید با فضای غیر منتظره ای مواجه میشوید این واقعا باورنکردنی و غیر قابل تصور است.
جاذبه گردشگری میدان نقش جهان
یکی از جذابیت های میدان نقش جهان مساجدی است که در آن قرار دارند مساجدی که نه تنها از نظر معماری ایرانی،اسلامی شاخصند بلکه بخاطر کاشیکاری های بسیار زیبایشان معروفند.مسجد امام یکی از مهمترین آثار دوران صفویه در واقع نمایانگر اوج هزار سال مسجدسازی در ایران می باشد از ویژگی های مهم آن کتیبه های بسیار زیبا و همینطور بازتاب صدا زیر گنبد خود است.
از عجایب این مسجد کاشی کاری های آن است زیبایی بسیار خیره کننده این کاشی کاری ها برای هر بیننده خیره کننده و جذاب است تزیینات کاشی کاری مسجد شیخ لطف الله آن را به یکی از زیباترین آثار تاریخی اصفهان تبدیل کرده است اما باید بدانید هدف اصلی این کاشی کاری ها محافظت بنای مسجد در مقابل باد و باران بوده است.
غافلگیری توریست ها از زیبایی میدان نقش جهان
توریست:واقعا غافلگیر کننده است این کاشی کاری های زیبای آبی رنگ با طرح های گل روی آنها مسحور کننده است.
توریست:اینجا بسیار زیبا و رنگارنگ است،کاشی ها بسیار زیبا هستند و تزیینات خیلی قشنگی دارند.
توریست:واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.جزییاتی که در کاشی کاری ها لحاظ شده و ظرافت آنها ما رو متعجب کرده است.
توریست:آن چیزی که توجه من را به خودش جلب کرده است همنشینی رنگ هاست. سایه های مختلف رنگ آبی و ترکیب آنها رو کاشی کاری ها بسیار خاص و بی نظیر است.
از زیبایی های مسجد شیخ لطف الله هر چه بگویم کم گفته ام اما به نظر من کاشی کاری زیر گنبد از همه جا قشنگتراست طرحی که شما در فرشهای ایرانی هم میبینید.از مهمترین ویژگیهای مکتب معماری اصفهان در عین ساده بودن پر رمز و راز بودن این مکتب است.نشان دهنده تخصص و تسلطی بود که معماران و شهرسازان اصفهان عصر صفوی به علومی مثل فلسفه و عرفان داشتند و در نهایت با کار کرد این علوم در ساخت این بناها به گونه ای پر رمز و راز ساخته شدند که به غیر از پوسته ی ظاهری که از بناها و مساجد اطراف میبینید یک نوع نمای باطنی هم در بناهای داخلی اصفهان وجود دارد که کشف کردن اسرار این بخش سختر از بخشهای دیگرش است.
بازار قیصریه در ضلع شمالی میدان نقش جهان قرار گرفته است که به آن بازار بزرگ هم گفته می شود. وقتی داخل این مجموعه بشوید یعنی داخل بازار بعد از حدود نیم ساعت پیاده روی به مسجد جامع عتیق می رسید بخش قدیمی ازبازار که معماری آن مربوط به دوران سلجوقی در قرن 11 است.
بازار اصفهان یکی از قدیمی ترین و بزرگترین بازارهای خاورمیانه است که همواره در سفر نامه های جهانگردان بزرگ از آن یاد شده است. و طبقه سوم آن که اکنون تخریب شده نقاره خانه ای قرار داشته که اوقات شرعی را اعلام میکرده است.یکی از قسمتهای بسیار جذاب میدان نقش جهان بازار قیصریه است این بازار را با بازار سنتی اشتباه نگیرید اینجا بازاری هست که میدان نقش جهان را به میدان عتیق متصل میکند.
تصویری از تصور میدان نقش جهان در زمان های گذشته
این بازار یکی از طولانی ترین بازار های سر پوشیده دنیاست که تقریبا 8 کیلو متر طول دارد. میدان نقش جهان که امروز یک مرکز گردشگری محسوب میشود در واقع یک مرکز سیاسی، اقتصادی ،مذهبی و ورزشی بود.فراموش نکنید اینجا محل بر گزاری بازی های چوگان در عصر صفوی بود.
آشنایی با میدان نقش جهان و تاریخچه آن
بعد از این بازدید جذاب فقط یک چیز هست که باید به شما بگویم آن هم این است که اگر در حال آماده کردن فهرستی از کارهایی که در طول زندگی انجام خواهید داد هستید حتما بازدید ازمیدان نقش جهان را در فهرست خود قرار دهید.نی نی سایت